به گزارش ایسنا، مجله تایم نوشت: "حالا که ملکه الیزابت از دنیا رفته، سرنوشت این کشور مشخص است، زیرا از دیرباز چندین بار چنین اتفاقی افتاده و مقامات سلطنتی عوض شدهاند، اما آینده نهاد سلطنت در این کشور چندان روشن نیست. شاه چارلز سوم، در حالی به قدرت میرسد که هنوز سلطنت در انگلیس از حامیان زیادی برخوردار است. یک نظرسنجی در ماه ژوئن در زمان حیات ملکه نشان داد که حدود ۶۲ درصد از مردم بریتانیا حامی سلطنت هستند. اما به هیچ وجه نباید حمایت از ملکه را به پای حمایت از خاندان سلطنتی نوشت، خصوصا پس از اتهام تعرض جنسی علیه شاهزاده اندرو (فرزند الیزابت دوم) وهمچنین رفتاری که با شاهزاده هری و همسرش شد. چالش بزرگ بر سر راه چارلز سوم اکنون این است که آیا میتواند جای خالی مادرش را پر کرده و از نقش سلطنت در این کشور حفاظت کند یا نه.
ملکه در ۲۵ سالگی به سلطنت رسید و تا ۹۶ سالگی بر تخت نشست؛ او تمام عمر فرصت داشت تا خود را اثبات کند، اما چارلز اکنون ۷۳ سال داشته و پیرترین شاهزاده تاریخ بریتانیاست که به تاج و تخت میرسد. بخش اعظم تصور عمومی از چارلز به دوران شاهزادگی او در ولز و بخشهای شرمآور زندگی شخصیاش باز میگردد - از جمله رابطه پنهانش با کامیلا پارکر باولز (همسر کنونیاش و ملکه همنشین انگلیس)، جدایی پر سروصدایش از شاهدخت دایانا و همچنین موضعگیریهای آشکارش در مواردی مانند تغییرات اقلیمی، تاکتیکهای جنجالی دولت انگلیس در مورد مهاجرت سیستماتیک، برخلاف ملکه که تا مجبور نمیشد اعلام موضع نمیکرد و سیاست را به سیاستمداران میسپرد.
چارلز دقیقا بر خلاف مادرش عمل میکند. اوج دخالت او در سیاست جایی مشخص شد که بین ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۵ در نامههایی که به «یادداشتهای عنکبوت سیاه» معروف شدند، با وزرای کابینه دولت وقت انگلیس بر سر پارهای از مسائل لابیگری کرد. این اقدام نقض آشکار نقش بیطرف و تشریفاتی سلطنت در نظام سیاسی انگلیس بود.
یک تاریخنگار دوران آغازین مدرن بریتانیا میگوید: او ابهتی که ملکه در طول حیات خود ایجاد کرده بود را ندارد. ملکه بجز علاقهاش به اسبها و سگهای نژاد کورگی، محتاط بود که تاحد ممکن درباره چیزی اظهار نظر نکند. ملکه نماد تاج بود، چیزی که از عهده چارلز بر نمیآید، زیرا همین حالا در ابتدای پادشاهیاش هم درباره بسیاری از موارد اعلام نظر کرده و نامش با بسیاری از عناوین در هم آمیخته است.
اما اگر قرار باشد سلطنت منبع اتحاد بریتانیا باقی مانده و پادشاه این کشور نقشهای تشریفاتی خود را بدون اتهام گرایشات حزبی ادامه دهد، شاه جدید باید نظراتش را کنترل کند. او در گذشته تاحدی این را فمیده و در اولین سخنرانی رسمی خود پس از فوت ملکه هم توضیح داد که «دیگر برایش ممکن نیست که بخش زیادی از وقت خود را به خیریهها و مسائلی که به آنها اهمیت میدهد» اختصاص دهد.
حفاظت حفظ ارزش نمادین خاندان سلطنتی تنها یکی از چالشهای چارلز است. یکی دیگر از وظایف مهم او این است که مطمئن شود نهاد سلطنت کارآمد و به اهدافش دست مییابد، آن هم در این روزها که سلطنت و امتیازات موروثی بیش از هر زمان دیگری منسوخ به نظر میرسد و ظاهرا محلی از اعراب ندارد. چارلز در اینجا با مادرش همگام است. ملکه میدانست و چارلز هم میداند که باید خاندان سلطنتی کوچکتر شود، هم از نظر هزینههایی که برای مالیاتپردازان دارد و هم از نظر حضور در اجتماع. انتظار میرود این روند در سلطنت چارلز پیشرفت زیادی داشته و اعضای خاندان سلطنتی از ۱۰ عضو فعال به تنها هفت عضو فعال و در حال کار کاهش یابد، هفت چهره سلطنتی که در تعاملات رسمی حضور داشته، با مقامات خارجی دیدار کرده و در نبود شاه، نماینده او باشند.
بسیاری از سوگواران مرگ ملکه به مجله تایم گفتند که انتظار ندارند عملکرد چارلز از سلطنت قبلی بهتر باشد. یک شهروند گفت: هر مقام سلطنتی، تاثیر خود را بر کشور میگذارد. یک مصاحبهشونده دیگر گفت: چارلز بالا و پایینهای خود را داشته، اما دارد سلطنت را در وضعیت اوجش تحویل میگیرد.
سلطنت انگلیس دیگر در دوران اوج الیزابتی خود باقی نخواهد ماند. فارغ از جنجالهای شخصی چارلز سوم از جمله روابط زناشوییاش - که قرار است در تاج (مجموعه تلویزیونی) شبکه نتفلیکس به آن پرداخته شود - این پادشاه نو پا با مسائل بسیار بزرگتری مواجه است؛ مسائلی از جمله تجزیه احتمالی «پادشاهی متحد بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی»، استقلال کامل کشورهای مشترکالمنافع و حسابرسی به گذشته ناخوشایند خاندان سلطنتی و میراث استعماری آن.
اما بر خلاف مادرش، چارلز قرار نیست در هفتاد سال آینده هدایت سلطنت را برعهده داشته باشد. او فقط باید بهگونهای سلطنت کند که وقتی شاه یا ملکه بعدی روی کار آمد، بدنه سلطنت متلاشی نشده باشد."
انتهای پیام
نظرات