وسعت بیکران مهربانی و صبرش مثالزدنی است. از روزی که فرزندش پا به دنیا میگذارد، دیگر همه آرزوهایش را به باد فراموشی میسپارد و غرق دنیای مادرانه میشود؛ دنیای عشق، محبت و فدکاری.
اغراق نیست اگر بگوییم معجزه خلقت، مادر است. زندگی کنارش معنا پیدا میکند؛ راه و چاه زندگی را به ما یاد میدهد و درد و بلایمان را به جان میخرد.
به گزارش ایسنا، هر سال ۲۰ جمادیالثانی مصادف با سالروز ولادت حضرت فاطمه(س) به عنوان روز مادر نامگذاری شده است. روز آنهایی که در قلبمان بذر مهر و فداکاری کاشتهاند و شکوه مهر و از خودگذشتگیشان معنای دیگری به عشق میبخشد.
وسعت از خودگذشتگی و بخشش یک مادر تا حدی است که هستند مادرانی که با گذشت از خون جگرگوشههایشان، در خاطرهها جاودان ماندهاند؛ مادرانی از تبار فاطمه(س).
همه میدانیم برای یک مادر هیچ غمی تلختر و سنگینتر از داغ فرزند نیست و گذشت از کسی که جان فرزندش را گرفته شاید به اندازه بخشیدن، سخت است اما همه شنیدهایم و شاید حس کردهایم که هیچ آرامش و لذتی بالاتر از بخشش نیست...
جوانانی هستند که به دلیل یک خطا در لحظه عصبانیت، جان عزیز کسی را گرفته و خانوادهای را داغدار کردهاند و سالها پشت میلههای زندان ماندهاند. برخی هم به آخر خط رسیده و شمارش معکوسشان برای رفتن پای چوبه دار شروع شده اما همچنان چشمشان به مادران مهربان است تا شاید ببخشند.
میگویند بخشش از بزرگان است؛ هر چند گذشت از قصاص قاتل فرزند حتی برای مادرانی که به بخشش و بزرگی معروف هستند سخت است اما بارها دیدهایم که مادرانی به عشق فاطمه(س) از خون جگرگوشههایشان گذشتند و عظمت، شکوه و مقام مادر را بیشتر جلوه دادهاند.
به مناسبت روز مادر با هماهنگی شورای توسعه حل اختلاف خوزستان به سراغ، مادرانی رفتیم که از حکم قصاص قاتلان فرزندانشان گذشتهاند و پای صحبتهای آنها نشستیم.
قلب من نتوانست کسی را بکُشد
زینب سواعدی مادر "ستار" است؛ جوان ۲۸ ساله اهوازی که در سال ۹۶ توسط برادرزن ۳۰ سالهاش به قتل رسید. خانم سواعدی در مورد ماجرای قتل و گذشت از قصاص قاتل فرزندش میگوید: پسرم به دلیل مسائل خانوادگی با برادر زنش بگو مگو میکند و در نهایت با هم درگیر میشوند و چاقو میخورد.
او ادامه میدهد: در این درگیری، پسرم به دلیل شدت ضربات چاقو، بعد از نیم ساعت در بیمارستان فوت کرد.
سواعدی میگوید: پسرم یک دختر و یک پسر داشت که حالا پیش من زندگی میکنند و تنها یادگارهای پسرم هستند. هر وقت دلم برای پسرم تنگ میشود یادم میآید که این بچهها تکهای از پسرم هستند.
این مادر ادامه میدهد: پسرم خیلی مهربان و خوش اخلاق بود. بنایی کار میکرد تا بتواند روی پای خودش بایستد و بچههایش را بزرگ کند.
او در مورد چگونگی گذشت از قاتل فرزندش میگوید: ریش سفیدان زیادی وساطت کردند تا از قصاص قاتل گذشت کنیم. من نمیتوانستم کاری که آنها با بچهام کردند را انجام بدهم. قلب من نمیتواند کسی را بکشد اما سخت توانستم با این گذشت کنار بیایم.
سواعدی ادامه میدهد: زمانی که به شورای حل اختلاف و دادگاه رفتم بسیار عصبانی بودم و به هیچ وجه حاضر به رضایت نبودم اما بالاخره بعد از گذشت سه سال توانستم خودم را قانع کنم تا قاتل پسرم را ببخشم.
او میگوید: وقتی دیدم چطور بچههای پسرم از دیدن پدرشان محروم شدند، با خودم گفتم اگر قاتل پسرم را اعدام کنم به بچههای او هم ظلم میکنم. من نتوانستم باعث محروم شدن بچهها از پدرشان شوم. من بخشیدم اما از خدا میخواهم بیشتر به من صبر بدهد تا بتوانم غم داغ پسرم را تحمل کنم.
به خاطر دل مادرش رضایت دادم
بسنه عبدالخانی مادر "یبار" جوان ۳۵ ساله اهل شوش است که در سال ۹۲ توسط پسر عمویش به قتل رسید. خانم عبدالخانی در مورد ماجرای قتل پسرش میگوید: پسرم روی زمین کشاورزی کار میکرد. با پسر عمویش سر نوبت آبیاری اختلاف داشتند و پسرعمویش به سمت دو پسرم تیراندازی کرد که یکی از پسرهایم زخمی شد و یبار کشته شد.
او ادامه میدهد: پسرم دو پسر و دو دختر دارد و هر وقت آنها را میبینم، دلم آتش میگیرد. زمانی که پسرم کشته شد یکی از دخترانش شیرخوار بود. هر چند آتش درونم روشن است اما نمیخواستم به این دعوا دامن بزنم.
عبدالخانی میافزاید: در این مدت خیلی سختی کشیدیم و من و پدرش بیمار شدیم. در طول این سالها نمیخواستم رضایت بدهم ولی مرتب مردم وساطت میکردند تا اجرای حکم قصاص قاتل نزدیک شد.
او میگوید: قاتل پسرم تقریبا ۲۵ ساله بود. از طرف دیگر مادر و پدرش فوت کرده بودند و به خاطر اینکه دل مادرش و قلب حضرت فاطمه(س) شاد باشد، رضایت دادم. بالاخره بعد از هفت سال و نیم رضایت دادم و این جوان هم از زندان آزاد شد.
به گزارش ایسنا، همچنان هستند مادرانی که اگر چشمهایشان ببارد، میگذارند اشکهایشان باران رحمت شوند و زندگی ببخشند؛ آنهایی که بخشششان بیانتها است و دعایشان تا آخر عمر بیمهمان میکند.
انتهای پیام
نظرات