شهید محمدحسن ترابیان در اولین روز از سال ۱۳۳۷ در قم به دنیا آمد و سرانجام در ۱۱ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در فاو به شهادت رسید و در گلزار شهدای علی بن جعفر (ع) آرام گرفت.
در وصیتنامه شهید محمدحسن ترابیان آمده است:
بسمالله الرحمن الرحیم
با درود بر بقیهالله الاعظم و سلام بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی و امت حزبالله و رزمندگان اسلام.
«و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله اموات بل احیاء ولکن لا تشعرون»
به نام خدا که وجودم از اوست و رفتنم به اوست، به نام او که از اویم و زنده به اویم و زندگیام در کف کرامت اوست و هر حرکت مان از سخای اوست. احساسش میکنم اما بیانش نتوانم کرد، دعاها او را به کیفیت و چگونگی تصدیق نمیکنند.
«ما قطره احب الله من قطره دمع اهریف من خشیته الله قطره دم العریف فی سبیل الله» هیچ قطرهای در نزد خدا ارزندهتر از قطره اشکی که در راه خدا ریخته شود یا قطره خونی که در راه او به زمین ریزد محبوبتر نیست.
این یک معیار و قرارداد الهی است که انسانها را به حرکت حقطلبانه وامیدارد و حقیر با توسل بر این انگیزه فطری چند کلمه به عرض میرسانم باشد که انشا الله مورد رضای حق تعالی قرار گیرد. با یک سیر طبیعی در تاریخ به این نتیجه میرسیم که دژخیمان تاریخ بشریت برای دستیابی به امیال نفسانی و ... خود ملتهای محروم و مستضعف را به بند استضعاف میکشیدند و تاریخ خود گواه است در این بین مسلمین بودهاند که از دیرباز تا به حال با مبارزات پیگیر و بیامان خود سد راهی در برابر این ستمپیشگان و خونآشام بودهاند.
ابرقدرتها که تحمل چنین مانعی را نداشتهاند و پیوسته سعی در نابودی اسلام و مسلمین داشته و دارند و در این راه از هیچ عمل شرمآوری فروگذاری نکردهاند نخواهند کرد و اکنون که این بریدگان از دادار الهی هم و غم خود را در جهت نابودی انقلاب اسلامی بستهاند این وظیفه فرد فرد ماست که با توکل بر حق تعالی و تحت رهبری ولی فقیه چون سدی آهنین در برابر دشمنان خدا ایستاده و با ایثار جان و مال ریشه ظلم را برکنیم.
اگر عبدی به عصیان جاهد آید مقابل با خدای قاهر آید و خداوند کریم الرحمن در زمینه جهاد با کفار میفرماید «انفروا احقاقاً و ثقالاً مجاهدو باموالکم و انفسکم فی سبیل الله ذلکم خیر و لکم ان کنتم تعلمون» برای جنگ با کافران سبکبار و مجهز بیرون شوید و در راه خدا به مال و جان جهاد کنید این کار شما را بهتر خواهد بود اگر مردمی با فکر باشید.
ای آمریکای غاصب و ای شوروی از خدا بی خبر این را بدانید که منتها آرزوی ما کشته شدن در راه خدا است، ما با شهادت زنده میشویم، ما مثل آیینه میمانیم، هر چه بیشتر شکسته شویم انعکاسمان بیشتر میشود، مرگ شما در شهادت ماست؛ زیرا که آن سبوح غفار میفرماید: «لمن قتلتم فی سبیل الله او من المغرفه من الله و رحمتا خیر و مما یجمعون» «اگر در راه خدا کشته شده و یا بمیرید در آن جهان در آمرزش و رحمت خدا نائل شوید و آن بهتر از هر چیز است که در حیات فراهم توان کرد.»
ای عزیزان وقتی سخن حق منان چنین است آیا باز هم جای درنگ میماند و میشود برای آسایش و ... چند روزه این جهان فانی ذلت را به خود خرید یک نگاهی به اطراف خود بیندازید تا کی میخواهید شاهد مظلومیت و به خاک و خون کشیده شدن همنوع خود به دست این چپاولگران باشید تا کی یکی از این کفار بهطور مستقیم یا غیر مستقیم یک لبنان و یا یک افغانستان و ... برای ما بسازد تا کی آه مظلومان را از زیر خروارها خاک ... خواهید شنید و آیا این دور از فطرت انسانی نیست؟
شما ای سران کشورهای به ظاهر اسلامی بخصوص عربی، ای خائنین شهوتپرست، ای نفس گرایان شکمپرست، خیانت بس است حمایت از غارتگران تا کی و برای چه؟ این را بدانید هم در این دنیا فردایی است و هم در آن دنیا، دلسوزی اربابان شما برای شما تا وقتی است که شما شیری برای دوشیدن داشته باشید و آنها همانقدر نسبت به شما معتمد خواهند ماند که شما نسبت به ملتهایمان متعهد هستید و شما ای ملتها به خود آئید اگر مسلمان هم نیستید لااقل آزاده باشید.
شما ای ملت مسلم ای امت حزبالله توی دهن این زورگوها بزنید و روزشان را سیاه کنید و از آنها نهراسید که طبل توخالی هستند قدری سختی را به خود بخرید. آسایش کذایی این دنیا را برای اهلش رها کنید. خوشی این دنیا مانند سایه میماند کوتاه و زودگذر است و لذا مولای متقیان علی (ع) میفرمایند: «مثل الدنیا کمثل الحبه لین منها و لهم النافع فی جوفهاء الیها الخیر الجاهل و یحذرها ذواللب العاقل» داستان دنیا چون داستان مار است، دست بر آن کشی نرم و اندرونش زهر کشنده است، فریب خورده نادان بطرف او میرود و خردمندان از آن دوری میکنند. با درود بر خط امام با درود بر خطی که مبارزه هر چه شرک و استکبار را در انحصار خود دارد خطی که از چشمان جوشان انقلاب اسلامی سرچشمه میگیرد.
ادامه میدهم و از شما خواهران و برادران عاجزانه درخواست میکنم و شما ملت مقیّد متعهد را به مقدساتمان، شما را به چهارده معصوم قسم که این رهبر عزیزمان و یاران را تنها نگذارید و این وارث راه انبیاء و شهدا این نائب بر حق منجی بشریت امام خمینی حمایت کنید یعنی پیروی کنید.
عزیزان و سروران من طبق فرموده امام این مملکت مملکتِ ولایت فقیه است اگر ما خیر و سلاح مملکتمان را میخواهیم باید ولایت فقیه را حمایت کنیم که امام بزرگوار میفرماید حمایت از ولایت فقیه حمایت از اسلام است و لذا آنها به هر صورت شده سعی در نابودی خط امام خواهند داشت و دیدید که روزی در زیر ماسک چینی ها، روزی در زیر ماسک لیبرالها و روزی زیر ماسک منافقین سعی داشتند که امام را تحت تأثیر اعمال و افکار خود قرار دهند و شما همینطور که تا به حال هوشیار بودید باز هم باید توجه داشته باشید و مواظب اطراف خود باشید که ما در قبال خون شهدا مسئولیم.
«ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیر الفاتحین» «پروردگارا تو دری از رحمت به روی ما و قومها بگشا که راه تو حق است و تو بهترین گشایندهای».
اما چند کلمه ای با خانواده عزیزم: پدر عزیزم مرا ببخش که شما را زیاد اذیت کردم و نتوانستم برای شما فرزند خوبی باشم واقعش این است که من لیاقت شما را نداشتم و ندارم ولی شما با آن عاطفه سرشار از مهر پدری کراراً مرا محبت کردی پدر جان من آن دستهای پاره پاره و زحمتکشیدهات را میبوسم و از شما تقاضا میکنم که خواهر و برادرانم را به خاطر موقعیتشان از لحاظ علمی و اخلاقی زیاد توجه کنید تا بتوانند با درس خواندن خدمت بیشتری به اسلام بکنند، خداوند شما را از محبین درگاهش قرار دهد.
همسر عزیزم بدون شک من برای تو شوهر خوبی نبودم و لیاقت این همه محبت و فداکاری تو را نداشته و ندارم و این را میدانم که به جز کوتاهی برای تو کاری نکردم انشاء الله که خدا مرا میبخشد و تو هم مرا میبخشی و من جداً از تو متشکرم که تو هم برای من همسر بودی و هم برای خواهر و برادرانم یاور امیدوارم حق تعالی تو را شامل رحمت بیکران خود کند که تو یک اُسوه مبارزه و تقوایی. بچه هایم را در کنار بارگاه حضرت معصومه (س) بزرگ کن تا از نور بیکران امامت بهره برگیرند.
انشاء الله خداوند تو را از صابرین و محبوبین و مقربین درگاه خود قرار دهد. امیدوارم فرزندانم در پناه حق تعالی و در جوار بقیهالله الاعظم ارواحنا له الفداء و نائب بر حقش امام خمینی ولی فقیه اسلام باشید و مرا ببخشید که نتوانستم از بعضی از تعهدات پدری درباره شما برآیم عزیزانم مقدرات حق تعالی بر این است که ریشه ظالمین را از دین برکند و ظلم آنها را به خودشان بازگرداند و لذا پدرتان برای پاسخ به ندای هل من ناصر حسینی شما را به خدا میسپارد.
خواهران و برادران عزیزم سعادت و خوشبختی ما بستگی به درصد توکل ما بر الله است و لذا شما با توکل بر الله درستان را بخوانید و با مسائل و مشکلات روزگار با صبر و شکیبایی برخورد کنید «ان الله مع الصابرین».
انتهای پیام
نظرات