گردشگری در محیطی صورت میگیرد که متشکل از انسان و ویژگیهای طبیعی است. محیط انسانی متشکل از عوامل و فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. محیط طبیعی نیز گیاهان، جانوران و زیستگاههای آنهاست. از آنجایی که محیط انسانی و محیط طبیعی در هم آمیختهاند و فعالیت انسانی نیز بر محیط طبیعی اثر میگذارد و از آن اثر میپذیرد، از این رو دستیابی به گردشگری پایدار یکی از مسائل مهم در مدیریت و برنامهریزی سرزمین و حفظ منابع طبیعی است.
این پژوهش توسط کفاح شیبانینیا، دانشآموخته کارشناسی ارشد محیط زیست دانشگاه علوم کشاورزی گرگان، صدیقه عبداللهی، دکتری محیط زیست و آمایش محیط زیست از دانشگاه ملایر و مرجان محمدزاده، دانشیار گروه محیط زیست دانشگاه علوم کشاورزی گرگان، انجام شده که نشان میدهد رشد و گسترش گردشگری از پدیدههای مهم اواخر قرن بیستم است که با سرعت در قرن جدید ادامه دارد.
فعالیت گردشگری امروز به عنوان یکی از مهمترین و پویاترین فعالیتها در جهان مطرح است؛ به طوری که شمار گردشگران خارجی و داخلی و میزان درآمدزایی آن در سطح جهانی پیوسته رو به افزایش است. باید توجه کرد علیرغم مزایای فراوان این صنعت در بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی کشورهای مختلف، چنانچه توسعه آن همراه با سیاستگذاریها و برنامههای منطبق بر نگرش محیط زیستی و با تاکید بر پایداری توسعه نباشد، به طور حتم موجب بروز تاثیرات منفی فراوان بر محیط زیست خواهد شد که علاوه بر تخریب و کاهش کیفیت طبیعت و جلوههای طبیعی و مصنوعی در نهایت به کاهش جاذبه سرزمینهای تحتتاثیر برای گردشگران داخلی و خارجی منجر میشود. در نتیجه فرایند توسعه پایدار صنعت گردشگری نیز دچار وقفه و اختلال میشود.
گردشگری در بستر محیط جغرافیایی صورت میگیرد که متشکل از محیط طبیعی و فرهنگی اجتماعی است. هر یک از این ۲ محیط متشکل از عواملی هستند که به نوعی بر گردشگری تاثیرگذار است و از آن تاثیر میپذیرد. گردشگری میتواند اثرات متفاوت و قابل توجهی در منطقه گردشگرپذیر بر جای بگذارد. این اثرات میتوانند اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و محیط زیستی باشند. با توجه به پیچیدگی و همچنین گستردگی فعالیتهای گردشگری اثرات ناشی از آن نیز ابعاد به هم پیوسته بسیاری دارند که باید در مطالعه اثرات گردشگری به آنها توجه شود. در بررسی و ارزیابی اثرات گردشگری گرایش بسیاری به تاکید بر اثرات مثبت و نادیده انگاشتن و یا عدم توجه لازم به اثرات منفی ناشی از آن وجود دارد. حال آن که بیشتر پژوهشهای انجام گرفته پس از دهه ۱۹۷۰ نشاندهنده این امر هستند که اثرات منفی گردشگری از اثرات مثبت آن بیشتر است. در پی رشد روزافزون گردشگری این صنعت میتواند اثرات مخرب و جبرانناپذیری را بر محیط و جوامع محلی وارد آورد.
از مطالعات صورت گرفته در مورد اثرات گردشگری میتوان به مواردی اشاره کرد که یکی از آنها بررسی اثرات حضور گردشگران بر منابع محیط زیستی بخش طرقبه در شهرستان مشهد است، نتیجه مطالعات نشان داد که روند کنونی بهرهبرداری از طبیعت علیرغم برخی فعالیتها و تمهیدات محدودکننده فراتر از ظرفیت تحمل محیط بوده است و بیم آسیبهای جدی و نابودی توانهای طبیعی و البته اقتصادی در منطقه میرود. همچنین در مطالعاتی اثرات محیط زیستی گردشگری بر سواحل شهر رامسر بررسی شد که مهمترین آنها تخریب پوشش گیاهی، آلودگی آبهای ساحلی و از بین رفتن چشمانداز ساحلی است.
در مطالعهای دیگر با هدف بررسی تاثیرات اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و محیط زیستی توسعه گردشگری شهرستان مشکین شهر نتایج نشان میدهد که توسعه گردشگری در شهرستان مشکین شهر آثار نامطلوبی را در محیط زیست به وجود آورده است. توسعه گردشگری نیز در توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شهرستان مشکین شهر تأثیر داشته است.
با توجه به موارد گفته شده، باید توسعه گردشگری را زمانی پایدار بنامیم که مخرب نبوده و امکان حفظ منابع آب و خاک، منابع ژنتیکی، گیاهی و جانوری را برای آیندگان فراهم آورد. در واقع گردشگری پایدار، گردشگری است که بتواند در یک محیط، در زمانی نامحدود ادامه یابد و از نظر انسانی و فیزیکی به محیط زیست آسیب نرساند و تا بدان حد فعال باشد که به توسعه سایر فعالیتها و فرایندهای اجتماعی لطمهای وارد نسازد. گردشگری، در بسیاری از کشورها که توسعه کم و ناچیز در توسعه این بخش از اقتصاد دارند، فعالیت جدیدی محسوب میشود.
در زمینه رشد بالای گردشگری در دهههای اخیر و پیشبینی اینکه گردشگری، بزرگترین صنعت صادراتی در سال ۲۰۲۰ خواهد شد، کشورها، اهمیت زیادی برای توسعه گردشگری در نظر گرفتهاند. اما به خاطر جوان بودن این صنعت، مثالهای کمی وجود دارد که نشان دهد چگونه رشد گردشگری بینظم و بدون برنامهریزی، میتواند نتایج منفی اغلب همراه با صدمههای جبرانناپذیر به محیط زیست داشته باشد و همچنین نتایج منفی را برای ارزشهای فرهنگی- اجتماعی یک جامعه به وجود آورد.
بنابراین برنامهریزی گردشگری منسجم، اهمیت زیادی به رهیافت طولانی و جامع دارد تا به توسعه پایدار هماهنگ با توسعه کلی دست یابد. با توجه به این که توسعه گردشگری میتواند آثار و منافع مثبت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی محیط زیستی و از سوی دیگر آثار منفی در ابعاد مختلف، به ویژه در بعد محیط زیستی در جامعه گردشپذیر داشته باشد باید اصولی اتخاذ شود تا با ایجاد تعادل بین بخشهای مختلف این توسعه اثرات مثبت بیش از اثرات منفی شده و به مدیریت پایدار این صنعت دست یافت.
راهکار کاهش یا حذف اثرات منفی گردشگری، توسعه پایدار آن و اصل برنامهریزی برای گردشگری است. برای رسیدن به هدف توسعه پایدار، برنامهریزی گردشگری باید به اندازه کافی متمرکز باشد و برای این کار لازم است تا گردشگری در مقیاسهای کوچک، به وسیله یک گردشگری با مقیاس بزرگتر و یکپارچهتر و وابسته به منابع فرهنگی و طبیعی جایگزین شده و سیاستها از کمیت به سوی کیفیت هدایت شود. به منظور دستیابی به گردشگری پایدار گام نخست را میتوان شناسایی پتانسیلها و جاذبههای طبیعی و همچنین موانع و محدودیتهای توسعه توریسم دانست. بدون آگاهی و شناخت استعدادها و توانهای بالقوه و بالفعل در هر منطقه، امکان برنامهریزی و پیشبینی میسر نخواهد بود.
در واقع شناخت استعدادهای اقتصادی، طبیعی و انسانی هر منطقه برای پژوهشگران و برنامهریزان این امکان را فراهم میسازد تا براساس وضع موجود و توان منطقه، به ارائه راهکارهای بهتر و عملیتر برای توسعه توریسم منطقه بپردازند و زمینههای درآمدزایی، ارتقاء سطح رفاه اقتصادی- اجتماعی منطقه و در نهایت توسعه پایدار را فراهم آورند. بنابراین برنامهریزی برای گردشگری به تنهایی و جدا از سایر بخشهای اقتصادی کافی نیست؛ بلکه برای گردشگری پایدار و مؤثر باید در کل اقتصاد، یکپارچگی به عمل آید که این امر محتاج برنامهریزی و مدیریت متمرکز است، به طوری که در آن انواع مختلف توسعهها مشخص شده باشد.
با توجه به تعریف گردشگری از سوی سازمان جهانی گردشگری، گردشگریای پایدار است که هم زمان با حفظ و افزایش فرصتها برای آینده، نیازهای مناطق میزبان و گردشگران حاضر در آن منطقه را فراهم کند، توسعه پایدار گردشگری به عنوان راهنمایی برای مدیریت کلیه منابع قلمداد میشود، به طریقی که بتوان نیازهای زیبایی شناختی، اقتصادی و اجتماعی را تا زمانی برآورده ساخت که همگنی فرهنگی و سیستمهای حفاظت زندگی فراهم شود.
بهبود مدیریت محیط زیستی گردشگری با معرفی راهها و روشهای کاستن و تصحیح آسیبهایی که بیشتر منابع موجود گردشگری با آن مواجه شدهاند، گام اول جهت نیل به اهداف توسعه پایدار گردشگری است. در واقع مدیریت منابع و توسعه گردشگری باید به صورتی انجام شود که در کنار تامین نیازهای اقتصادی، اجتماعی و زیبایی شناختی، تمامیت فرهنگی، فرایندهای ضروری محیط زیستی، تنوع زیستی و سیستمهای بقا حفظ شوند.
مدیریت گردشگری خصوصا گردشگری پایدار در بسیاری از کشورها، به منزله نمادی از هویت فرهنگی، طبیعی و انسانی بخشهای مهم اقتصاد جامعه محسوب میشود. از این رو پایداری در گردشگری، مستلزم توجه نظاممند به ابعاد فنی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، تاریخی و محیط زیستی در حرکت به سوی استفاده از جاذبههای گردشگری مطابق با نیاز امروز و حفظ و ماندگاری این منابع برای آینده است.
بسیاری، اهمیت گردشگری را صرفا در ایجاد درآمد و فرصتهای شغلی میدانند؛ در حالی که اهمیت و عظمت گردشگری به منافع اقتصادی محدود نمیشود و در صورت برنامهریزی و توسعه برنامهریزی شده، گردشگری قادر است که به بهبود شاخصهای عدالت اجتماعی، ارتقای سطح زندگی، رفاه عمومی، تعادل و توازن منطقهای منجر شود.
این پژوهش در فصلنامه «انسان و محیط زیست» نشریه علمی انجمن متخصصان محیط زیست ایران منتشر شده است.
انتهای پیام
نظرات