«پُخل بافی» یکی از همان هنرهایی بوده که وقتی وارد خانههای زنان روستایی میشد دور هم جمع و مشغول بافت آن بودند. (در گذشته، زمان برداشت گندم زنان روستایی خوشهها را با ساقه درو کرده و قسمت بند خوشه که دانههای گندم به آن چسبیده را، جدا و بخش بدون بند را برای بافت سبد بکار میبردند.)
"فاطمه ابراهیمزاده" اکنون تنها میراثدار این هنر در منطقه خراسان رضوی است، او از ۱۰ سالگی پُخل بافی (سبدبافی) را از مادربزرگش آموخته و اکنون این هنر را به دیگر زنان روستا آموزش میدهد.
وی که اکنون در یکی از روستاهای منطقه ترشیز در جنوب غربی خراسان رضوی به انجام این هنر مشغول است، در گفت و گو با ایسنا گفت: در گذشته اکثر خانمهای روستا چون ظرفی در خانه نداشتند، سبد حصیری میبافتند.
او که از حدود ۱۰ سال قبل به صورت حرفهای کارش را شروع کرده و اکنون به عنوان تنها بازمانده این هنر در جنوب غربی خراسان رضوی، به همراه بسیاری از زنان روستا مشغول تهیه سبدهای میوه، تخممرغ، مسافرتی، زیر قابلمهای، سطل زباله، قاب گلدان، شکلاتخوری، قندان و... است.
عشرتآباد، تنها مرکز تولید سبدبافی خراسان رضوی
ابراهیم زاده که در یک خانه کاهگلی قدیمی به پُخل بافی مشغول است، اشاره کرد: ابتدای شروع به کارم، اطرافیان و حتی هم ولایتیهایم مرا برای این کار سرزنش کرده و محصولات مرا خریداری نمیکردند، ولی با تلاش و پشتکار توانستم این هنر را حتی در بین زنان روستا رواج دهم.
مادرش کنار دیوار اتاقی که آفتاب تا نیمه تابیده، تکیه زده بود. با دخترش خاطرات را مرور میکرد که خانم ابراهیمزاده گفت: هنر در بین خانواده ما موروثی است، پدربزرگم تنور مال و سررشتهای در عتیقه داشت، پدرم نقشهکش قالی و عمویم نقاش چهره و برادرانم نیز هرکدام هنری در سرپنجه دارند.
او که این هنر را در ابتدا با آموزش به پنج نفر از اهالی روستا شروع نمود و تاکنون ۵۰ نفر را در روستا آموزش داده است، افزود: گرچه این کار سختی خود را دارد و سرانگشتان و دستها درد میگیرد؛ اما کار با ساقه گندم آرامش خاصی به همه میدهد.
این بانوی هنرمند با بیان اینکه هر نفر در سال برای کار به ۲۵۰ کیلو مواد اولیه نیاز دارد، اظهار کرد: تاکنون ۴۰ نفر از خانمهای تحت پوشش بهزیستی، زنان روستاهای عشرت آباد و قوژد و خانواده معلولین، آموزش حصیربافی را فرا گرفته و محصولاتشان را به بازار عرضه میکنند.
او که خوشحال از اینکه توانسته نام مادربزرگش و این هنر را زنده نگه دارد، گفت: اکنون روستای عشرتآباد در بخش مرکزی کاشمر تنها مرکز تولید سبدبافی در منطقه و خراسان رضوی است.
پسر کوچک فاطمه مدام اطراف مادرش میچرخید، او دو فرزند دختر دیگر هم داشت، مادرش مشغول ساکت کردن پسرش بود که دختر بزرگش با سینی که در آن چند استکان و قندان قند قرار داشت به همراه فلاسک چای وارد اتاق شد.
اکثر کسانی که کار میکنند سرپرست خانوار و یا خانمهای بد سرپرست هستند
این بانوی هنرمند همانگونه که چای میریخت، گفت: در ابتدای کارم گوشه خانه را کارگاه کرده و مشغول آموزش شدم، بعد از مدتی به دلیل افزایش تعداد کارآموزان مکانی را به صورت اجارهای روبراه کرده و طی چند ماه توانستم با دریافت تسهیلات، محل دائمی را بهعنوان کارگاه فراهم کنم.
او که دوست ندارد این هنر تعطیل و درآمد خانوادههایی که با وی کار میکنند قطع شود، گفت: اکثر کسانی که با من کار میکنند سرپرست خانوار و یا خانمهای بد سرپرست هستن
وی عنوان کرد: هرچند مواد اولیه را قبلاً خودمان از خرمنهای منطقه جمع میکردیم اما خشکسالی بر کار ما تأثیر گذاشته و با کمبود مواد اولیه مواجه هستیم.
ابراهیمزاده ابراز کرد: در برخی روستاها خانمها کارشان لُوخ چینی (ساقه چینی) است، پس از بستهبندی به صورت کیلویی به ما میفروشند که قیمت امسال به نسبت دو سال قبل از ۳۰ هزار تومان به بیش از ۷۰ تا ۸۰ هزار تومان رسیده است.
ابراهیمزاده با بیان اینکه ساقههای صاف را مدت ۲۰ دقیقه قبل از شروع به کار در آب گرم میگذاریم تا انعطافپذیری پیدا کنند، گفت: چون گندم یک حالت چسبندگی دارد و استقامتش از ساقه جو بیشتر است برای بافت فقط از ساقه گندم استفاده میکنیم.
این بانوی هنرمند با بیان اینکه خشکسالی و کمبود تولید گندم در تولیدات این هنرمندان تأثیرگذار بوده است، گفت: حدود ۵ ماه است با کمبود مواد اولیه مواجه شدهایم، برای اینکه لطمهای به درآمد این ۲۰ خانوار وارد نشود مجبوریم از برگ خرما، چوب ارغوان و برگ ذرت استفاده کنیم.
تأثیر مسدود شدن فضای مجازی در بازاریابی و فروش محصولات صنایعدستی
ابراهیمزاده با انتقاد از اینکه مسدود شدن فضای مجازی در بازاریابی و فروش محصولات صنایعدستی تأثیرگذار بوده است، گفت: هماکنون با حمایت دوستان، آشنایان و حضور در نمایشگاه، کالاهایمان را به مشهد، کرمان، همدان، شیراز و بیشتر شهرهای کشور به فروش میرسانیم.
وی یکی از آرزوهایش را ادامه تحصیل در دانشگاه عنوان کرد و گفت: دیپلم ادبیات دارم و چون در خانه پدربزرگم زندگی میکردم، پدربزرگم هزینههای دانشگاه را نتوانست پرداخت کند و از ادامه تحصیل بازماندم، ولی تحصیل در رشته بناهای تاریخی و معماری را دوست دارم.
وی که ۱۵ سال خیاط زنانه روستا است، گفت: کار ما در کنار فعالیتهای داخل منزل صورت میگیرد و به زندگی زنان خانهدار لطمه نمیزند.
ابراهیمزاده عنوان کرد: فروش محصولات بر عهده خودم است و همیشه باید سرمایه در گردش برای حقالزحمه زنان بافنده و مواد اولیه داشته باشم که با دریافت تسهیلات از کمیته امداد، بهزیستی، اداره کار و صندوق امید علاوه بر پرداخت اقساط، دستمزد بانوان و مواد اولیه را پرداخت میکنم.
ابراهیمزاده با بیان اینکه درگذشته درآمدمان روزانه ۵۰ هزار تومان بود اما اکنون به بیش از ۱۵۰ هزار تومان رسیده است و برایمان برکت دارد، گفت: در چند وقت اخیر ادارههای بهزیستی، کمیته امداد و شهرداری و بسیج نیز محصولات ما را خریداری کرده و بهگونهای از ما حمایت میکنند.
زنده نگهداشتن هنرهای فراموش شده به حمایت مادی و معنوی بستگی دارد تا کارآفرینان این عرصه بتوانند امیدوارانهتر به راه خود ادامه دهند و بتوانند روستاها و سنت آن را دوباره زنده کنند و زندگی و تب و تاب را به محلههای روستایی برگردانند.
انتهای پیام
نظرات