استان مازندران به لحاظ دارا بودن فرهنگ غنی و اصیل خود همواره زبانزد بوده است و فارغ از مواهب طبیعی، دارای آداب و رسوم و سنن بسیار با تاریخ چند هزار ساله است که میتواند در معرفی این استان به مسافران، گردشگران، پژوهشگران و سرمایه گذاران مفید و موثر باشد.
در سال ۱۳۸۸ سازمان میراث فرهنگی کشور روزی را به نام مازندران نامگذاری کرد. پژوهشگران و فعالان حوزه فرهنگ و تمدن استان با هم اندیشی و همفکری ۱۴ آبان را به دلیل بیعت مردم این استان با حسن بن زید علوی بنیانگذار نخستین حکومت شیعی علوی به نام روز مازندران انتخاب کردند. بیعت مردم مازندران با حسن بن زید علوی در ۱۴ آبان سال ۲۴۳ شمسی مطابق با عید سعید فطر ۲۵۰ هجری قمری رخ داد.
در مازندران آئین دیگری با قدمت طولانی به نام تیرماه سیزده شو برگزار میشود. این جشن هنوز در مازندران و در میانه آبانماه برگزار میشود، که به آن «تیرماه سیزده شو» گفته میشود و آن را سالروز حماسه معین کردن مرز ایران با تیر رها شده از کمان آرش میدانند و به ثبت ملی نیز رسیده است.
از دیرباز در برخی نقاط ایران خصوصاً مازندران در شب سیزدهم تیر ماه تبری مراسمی برگزار میشد که همچون سایر مراسم سنتی و اساطیری بار معنایی خاصی دارد.
مهمترین بخش جشن تیرماه سیزده شو در مازندران آماده کردن ۱۳ نوع خوراکی و خوردن آن در طول شب به همراه جشن است. در این شب انواع شیرینیها، تنقلات و میوهها همانند بشتزیک (تهیه شده از شیرۀ خرمالوی وحشی، مغز گردو، کنجد و شکر، پیسه گنده، تهیه شده از مغز پودر شدۀ گردو، برنج، آرد برنج، شکر یا عسل و …) همچنین میوهها و تنقلاتی مانند انار، پرتقال، خربزه، هندوانه، ازگیل (کنس)، گندم برشته، کشمش، گردو، تخمه، شاهدانه، سنجد، حلوا و نخودچی تهیه و خورده میشود.
جشن تیرماه سیزده شو قدمت بیش از ۳ هزار ساله دارد و هر ساله این جشن در مازندران برگزار میشود و هدف از برگزاری این جشن را میتوان ایجاد فضای شاد، اشاعه فرهنگ بومی و محلی، توجه به آئینهای مازندران و انتقال فرهنگ اصیل استان به نسل جوان برشمرد.
آشنایی با جشن تیرماه سیزده شو
در مورد فلسفه جشن تیرماه سیزده شو دلایل مختلفی بیان شده است که از معروفترین آنها میتوان به پیروزی کاوه بر ضحاک، گرامیداشت روز پرتاب شدن تیر از کمان آرش و تعیین مرزهای ایران زمین در جنگ با تورانیان، جشن تیرگان اشاره کرد. در این میان اما روایت پرتاب تیر آرش و جشن تیرگان از بقیه معتبرتر و محتملتر است. خاستگاه اصلی این جشن سرزمین طبرستان (مازندران و گلستان کنونی) بوده و در هر محله، روستا و شهر با آداب و رسوم و فرهنگ خاص آن مکان برگزار میشود.
در سالیان اخیر این سنت زیبا و شاد رو به فراموشی رفته و به جز در مناطق روستایی، آن هم به صورت خیلی محدود، اثری از برگزاری آن دیده نمیشود. زمان اجرای این مراسم بستگی به تعداد افراد یک روستا یا محله داشت که معمولا از ۳ تا ۸ ساعت طول میکشید. اگر هم میخواستند این جشن را با تمام جزییات برگزار کنند، ممکن بود زمان آن تا نیمههای صبح روز بعد ادامه پیدا کند. جشن تیرماه سیزده شو قدمتی ۳ هزار ساله دارد و این یکی از دلایلی بوده که سبب شده تا جشن در سال ۱۳۹۱ در فهرست میراث ناملموس ایران به ثبت برسد. در سالهای اخیر تلاشهایی برای احیای این جشن زیبا در مازندران صورت گرفته است تا جلوی به فراموش رفتن همیشگی آن گرفته شود.
مراسم شب تیرماه سیزده شو
"مومن توپا ابراهیمی" یکی از محققان و پژوهشگران مازندرانی در گفتوگو با ایسنا، به گوشهای از رسوم و آیینهای شب تیرماه سیزده شو اشاره میکند و میگوید: این شب برای مردم مازندران خصوصا غرب استان بسیار اهمیت دارد و بنابر انچه از قدیم مانده است این شب، شب قیام کاوه آهنگر و فریدون، علیه ضحاک بوده است.
رسم شیش لال بزان
وی با بیان اینکه در استان مازندران در این شب عدهای راه می افتادند و همانند منطقه سوادکوه شعری میخواندند اما در غرب مازندران و منطقه کلارستاق چیزی نمیگفتند و لال بودند، می افزاید: آنهایی که نقش "لال شیش زن" را داشتند و اغلب ۵ نفر و جوانانی تا زیر ۳۵ سال بودند عصر روز ۱۳ آبان شاخههای بلندی از گل نسترن وحشی را می بریدند، خارهایش را صاف می کردند و نفری یک چوب و شاخه را دستشان میگرفتند و در این میان یک نفر "جادارک" بود یعنی جا نگهدار در کیسهای که بار را حمل میکرد.
این محقق و پژوهشگر مازندرانی میگوید: در این شبها خانوادهها که معمولا پرجمعیت بودند و خواهران و برادران و پسرعموها و دخترعموها نیز باهم زندگی میکردند گوسفندی را سر میبریدند و اگر پرجمعیتتر بودند گاو را سرمیبردند و از گوشت آن برای خورشت استفاده میکردند و بخشی را قورمه درست میکردند به این صورت که میپختند و در شکمه هر حیوانی که سرمیبریدند با توجه به سردی هوا تا اسفند ماه نگه میداشتند و آرام آرام در طول پاییز و زمستان از آن قورمه میخوردند.
توپا ابراهیمی ادامه میدهد: در شب ۱۴ آبان اهالی غرب مازندران خورشتی بنام " کُرده سرچ او" (سرچ به معنای قره قوروت) یا خورشتی بنام "سیو خورشت" همراه با آب جوش و سرچ ( قره قوروت و قورمه و مقداری پیاز درست میکردند همچنین پلویی متشکل از آب برنج و سرچ و پیاز و قورمه میپختند و در این شب استثنائا از برنج خالص استفاده میکردند و البته آنهایی که وضع مالی ضعیفتری داشتند پلوی آنها متشکل از برنج و ارزن بود.
وی با بیان اینکه خانوادهها در اغلب شبها برای شام از شیر و ماست استفاده می کردند اما در این شب از پلوی مخصوص تناول میکردند، تصریح می کند: در این شب وضعیت خانواده ها بهتر بود و از گوشت نیز کباب درست می کردندو یک مقدار هم برای لال شیش زن و دستمال دیم بنداک(کسی که دستمال را می اندازد) میبردند.
رسم دستمال دیم بنداک
این محقق و پژوهشگر می گوید: در استان مازندران و بخصوص غرب مازندران رسم دیگری بنام دستمال دیم بنداک که در این رسم بچه های ۷ تا ۱۲ ساله دستمالی برمیداشتند و به نوک دستمال نخ بلندی وصل می کردند و از داخل دریچه(پنجره) به داخل خانه پرت می کردند و ساکنین خانه در داخل دستمال قورمه یا شیرینی بنام بیرساق یا هدایایی مثل دستمال نو، دستکش پشمی یا جوراب پشمی می بستند و نخ و طناب را تکان می دادند تا آنکسی که دستمال را داخل خانه انداخته بود بگیرد و آنها هم جادارک داشتند که آنچه هدیه گرفته بودند داخل کیسه می انداخت و در پایان هرآنچه جمع کرده بودند را بین خودشان تقسیم میکردند.
توپا ابراهیمی میافزاید: "لال شیش زنها" اغلب چهره خود را می پوشاندند یا با رنگ و یا دوده سیاه می کردند تا چهرهای متفاوت از خود نشان دهند و زمان حضور انها در منازل دیروقت و بعد از نیمه شب بود تا اهالی خانه حضور داشته باشند. وقتی که افراد خانواده در خانه جمع بودند این لال شیش زن با چوبی که در دست داشت آهسته به همه افراد اعم از بچه های داخل گهواره و تازه عروسها ضربه کوچکی می زد که نشانه این بود که بلا از آنها دور و سلامت بمانند و درد و رنج از تن آنها خارج شود. همچنین به عروسهایی که باردار نشده بودند از روی لباس به شکمشان ضربه کوچکی می زد که تا سال بعد همراه با بچه باشند.
وی ادامه می دهد: اهالی خانه لال شیش زن ها را به داخل انبار غذا می بردند و از آنها می خواستند به سیلوی محل ذخیره گندم و جو و ارزن که از درختان توخالی داخل جنگل درست شده بود ضربه بزنند تا برکت بگیرد.
محقق و پژوهشگر مازندرانی می گوید: اهالی غرب مازندران برای این شب نان های مخصوصی درست میکردند که متشکل از آرد، زردچوبه، دنبه گوسفندی خیلی ریز، گردوی ریز (آغوز دکورده نون) بود و اهالی در این شب از خمیری که برای نان درست می شد مقداری خمیر برمی داشتند و آنرا به شکل عروسک های کوچک در میآوردند که آنرا بنام مجسمههای خضر و الیاس تعبیر میکردند و هرکدام از از این عروسکها را داخل سیلوهای محل ذخیره آذوقه گندم و جو و ارزن خود میانداختند که تا یک سال باقی میماند و عروسکهای خمیری که از سال قبل مانده بود را به پشت بام منزل خود می بردند تا پرنده ها آنرا بخورند زیرا برای آن حرمت قائل بودند و هرجایی آنرا نمیانداختند.
عطر خوش کوکو سبزی بانوان مازندران در این شبها
توپا ابراهیمی یادآور میشود: از دیگر رسوم این شب پختن کوکویی مخصوص با تخم مرغهای محلی، سبزی های معطر و نوعی سبزی دارویی بنام "تَشی گَزر" بود که این سبزی برای درمان زانو درد و استخوان درد بسیار فایده داشت. این سبزی را زنان غرب استان در تابستان تهیه و خشک میکردند و دراین شب با آن کوکو سبزی خوشمزه ای میپختند که ارزش دارویی داشت.
وی ادامه می دهد: اهالی غرب مازندران کله پاچه گوسفند را نمی خوردند بلکه آنرا تمیز می کردند و دور پاچههای گوسفند می پیچیدند و همراه با کله گوسفند از پشت بام آویزان می کردند تا شب چهارشنبه سوری که بعد از آن پلویی بنام "سرپی پلا" یعنی پلوی تنوری درست می کردند.
بنابر روایات تاریخی شب ۱۴ آبان زمان قیام کاوه آهنگر و فریدون بوده و لال شیش زن ها فرستاده کاوه بودند که مژده قیام علیه ضحاک را میدادند و آن هدایایی که جمع می کردند جمع آوری اغذیه برای قیام کنندگان بود.
انتهای پیام
نظرات