رجبعلی لباف خانیکی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: «راه بزرگ خراسان» یا «راه ابریشم» که از شهر «شیان» در چین آغاز میشد و مراکز تمدنی و جمعیتی بزرگ را در شرق به مراکز تمدنی و جمعیتی بزرگ در غرب عالم کنارههای دریای سیاه، دریای مدیترانه و میان رودان ارتباط میداد و زمینه مبادله کالا و فرهنگ را فراهم میکرد از شهرها، آبادیها، مراحل و منازلی میگذشت که خوشبختیها و شوربختیها چشیده بودند و حکایتها در سینه داشتند.
وی افزود: یکی از آن منزلها «چاهه» بود. منزلی در میانه «رباط سنگ بست» و «رباط ماهی» به فاصله حدود ۶ فرسخی سنگ بست که برخی پژوهشگران معاصر از جمله شادروان «محمد یوسف کیانی» و «ولفرام کلایس» در کتاب «کاروانسراهای ایران» رباط چاهه را با رباط ماهی یکی میدانستند، اما آن دو رباط به لحاظ ساختاری و زمانی با یکدیگر کاملا متفاوت و البته برخوردار از پیشینه معلوم و مشخص هستند.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی بیان کرد: در اواسط قرن چهارم هجری قمری «ابو عبدالله مقدسی» در آن مکان از «رباط صاحه» نام برده، اما گویا در سال ۴۱۰ هجری قمری آن رباط از حیز انتفاع خارج شده و شرایط ایجاب میکرده است که رباطی جدید در آن مکان ساخته و به «رباط چاهه» شهرت پیدا کند. «رباط چاهه» از آن جهت مبارک و محترم است که با صلهای که سلطان محمود غزنوی پس از پشیمانی نسبت به رنجاندن فردوسی برایش به طوس فرستاد نیز ساخته شد.
وی تصریح کرد: خوشبختانه نقل دقیق ماجرا که در متون معتبری چون «چهار مقاله» نظامی عروضی سمرقندی و «تذکرة الشعرای» امیر دولتشاه سمرقندی و «جغرافیای تاریخی خراسان» حافظ ابرو آمده، بدون تردید رباط چاهه با استفاده از دارائی او ساخته است.
لباف خانیکی عنوان کرد: در حال حاضر خرابههای رباط چاهه در کنار روستای چاهک و بر اراضی مجاور محوطهای باستانی احتمالا بقایای همان دیه چاه یا صاحه گسترده شده است. با توجه به شواهد موجود رباط چاهه از نوع کاروانسراهای بزرگ تابستانی برخوردار از ۲ حیاط و تعداد زیادی غرفه، حجره و مالبند مانند رباط سنگ بست بوده و ورودی آن به سمت شمال غرب از میان ۲ برج گشوده میشده است. پراکندگی تعداد نسبتا کم قطعات آجر بر روی تپه ماهورهای حاصل از انهدام کاروانسرا، حاکی از این است که ساختار اصلی آن خشت و گلی و احتمالا طاقها و گنبدها آجری بودهاند و همین امر موجب تخریب زود هنگام بنا بر اثر زلزله یا سوانح طبیعی دیگر شده است.
وی خاطرنشان کرد: واقعیت انکار ناپذیر این است که شالوده و بخشهای تحتانی دیوارها در محاصره خاکهای انباشته، نسبتا سالم بر جای مانده و با پیگردی و کاوش باستانشناسی قابل بازیافت هستند؛ بنابراین بهتر است میراث فرهنگی نسبت به خاکبردای عرصه یا حداقل یک چهارم آن اقدام و یکی از مفاخر ملی را که دارای شناسنامهای مشخص است، در قامت یک جاذبه گردشگری عرضه کند.
این پژوهشگر و باستانشناس خراسانی اظهار کرد: در حال حاضر محوطه باستانی عرصه و پیرامون رباط چاهه سخت در معرض تهدید است، زیرا بیم آن میرود که با گسترش محدوده روستای چاهک یا فعالیتهای راهسازی آن محوطه نیز مورد دخل و تصرف و ساخت و ساز واقع شود. بقایای رباط چاهه و محوطه باستانی مجاور آن در ۲۳ فروردین سال ۱۳۴۶ به شماره ۱۲۲۳ در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.
انتهای پیام
نظرات