به گزارش ایسنا، متن این بیانیه به شرح زیر است:
به نام خدا
سرانجام کنشهای تروریستی رژیم اسرائیل سبب شد پس از ۴۵ سال جمهوری اسلامی ایران به واکنش رسمی و دفاعی دست زند.
جمهوری اسلامی ایران بر پایه انقلابی بنا شده است که از آغاز جنبشی ضدصهیونیستی بود. از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ امام خمینی، رهبر کبیر انقلاب به رژیم پهلوی به علت همپیمانی با اسرائیل معترض بودند و این اتحاد را خیانت به اسلام میدانستند. صهیونیسم بهعنوان جنبشی نژادپرستانه که قوم یهود را برگزیده خدا میپندارد و معیار تابعیت و شهروندی را یهودیت میداند و خود را رسماً دولت قوم یهود میخواند و سرزمین فلسطین را ارض موعود میشمارد و یهودیت را نه یک مذهب فردی که نوعی ایدئولوژی سیاسی میداند، هرگز با مبارزات آزادیخواهانه ملت ایران همسویی نداشته است. به همین علت بهجز اسلامگرایان، در دولت ملیگرایان و ایران خواهانی چون دکتر محمد مصدق هم، شناسایی موقت رژیم اسرائیل پس گرفته و روابط دو کشور قطع شد.
همکاریهای موساد در تاسیس ساواک سبب شد نیروهای مبارز اسلامگرا، ملیگرا و چپگرا در طول تاریخ ۷۶ ساله اشغال با رژیم ایدئولوژیک اسرائیل، مشکل داشته باشد. حتی هیات نمایندگی ایران در حکومت پیشین، هنگام تاسیس این رژیم سعی میکرد با طرح تاسیس نظام فدرال و کنفدراسیون در سرزمین فلسطین تولد یک دولت یهود را در کنار حقوق ملت فلسطین مهار کند.
با وجود این، ملت ایران هرگز ملتی یهودستیز نبوده و نیست و دولت ایران در ۴۵ سال گذشته در پی آن نبود که پیشتاز جنگ با اسرائیل شود و کار فلسطینیها را به فلسطینیها سپرده بود و ضمن اعتقاد به عدم مشروعیت تاریخی و سیاسی این رژیم برساخته استعمار و آینده ناپایدار آن بارها بر راهبرد رفراندوم و بازگشت همه شهروندان مسلمان، مسیحی و یهودی فلسطین تاکید کرد. رهبر انقلاب بارها تاکید کردند: ایران خواهان ریختن یهودیان به دریا نبوده است.
حمایت از نهضتهای فلسطینی از فتح تا حماس و جهاد جزئی از راهبرد مبارزات ملت فلسطین با دولت اسرائیل بود که سرانجام در عملیاتی مطلقاً فلسطینی به نام «توفان الاقصی» خود را نشان داد. اما صهیونیستها که ایران را دشمن ایدئولوژیک خود میدانند از همان روز اول در این عملیات فلسطینی سعی کردند انگشت اشاره را به سوی ایران بگیرند و با کشاندن پای ایران به جنگ مساله را از اشغال فلسطین به جنگ منطقهای تبدیل کنند و با وجود اینکه حتی آمریکا و اروپا بر فلسطینی بودن این حرکت تاکید داشتند، فرافکنی کنند.
هوشمندی جمهوری اسلامی ایران در شناخت این حرکت اسرائیل بود که رویای خامی که میتوانست بنیامین نتانیاهو را از سقوط نجات دهد، افشا کند. سقوطی محتوم با اعتراض گسترده ساکنان سرزمینهای اشغالی که به رویکرد عملیاتی و اطلاعاتی بدنامترین دولت اسرائیل معترض بودند. تحرکات نتانیاهو برای ایجاد جبهه تازه با ابزار ترور و حمله تروریستی به کنسولگری ایران در سوریه به اوج خود رسید و ایران را ناگزیر از پاسخ متقابل میکرد. اکنون این پاسخ داده شده است و جمهوری اسلامی ایران پس از ۴۵ سال مبارزه ایدئولوژیک، به نبردی استراتژیک رسیده است. مرحلهای حساس در دفاع از امنیت ملی ایران که به لحاظ اصول سیاست بینالملل گریزناپذیر مینمود.
با وجود این، همانگونه که عالیترین فرماندهان نظامی ایران تاکید کردهاند، این اقدام باید در چارچوب استراتژی بازدارندگی، دفاع مشروع و مبارزه با تروریسم حفظ شود و ضمن حفظ تدابیر دفاعی و نظامی، دیپلماسی فعالی برای جلوگیری از تبدیل نزاع اسرائیل _ فلسطین به یک فرافکنی منطقهای در دستور کار قرار گیرد. اسرائیل در نبرد توفانالاقصی گرفتار است و فشار جهانی برای خروج از غزه حتی بدون گرفتن امتیاز از حماس شدت گرفته است. در درون سرزمینهای اشغالی چنین وضعیتی میتواند مقدمه سقوط دولت نتانیاهو باشد. جنگ، شفابخش حکومتهایی چون اسرائیل است که در واقع یک پادگان بزرگ است. نباید به نتانیاهو فرصت بقا داد.
از سوی دیگر، ایران امروز با اپوزیسیونی غیرملی مواجه است که با سوءاستفاده از اعتراضات مستقل ملت ایران، سعی دارد پای بیگانگان را به تحولات درون کشور بکشاند. اپوزیسیون که با سفر به اسرائیل و دخیل بستن به دیوار ندبه در هیبت یهودیان درمیآید و درحالی که ساکنان اسرائیل در خیابان خواهان برکناری نتانیاهو هستند با او عکس یادگاری میگیرد و بهرغم آنکه حتی پدران ایشان سعی میکردند در جنگ اعراب و اسرائیل ظاهر بیطرفانهای بگیرند، در تقویت صهیونیسم از صهیونیستها پیش افتادند! همین جریان در اتفاق اخیر بیش از همه در رسانههای همسو با اسرائیل که به زبان فارسی پخش میشود بر طبل جنگ دمیدند و مشتاق انتقام ایران از اسرائیل شدند و با زبان تحریک و تحقیر و تخفیف سعی کردند جمهوری اسلامی را وارد منازعهای بیپایان کنند.
تبدیل آرزوی تغییر از سیاست داخلی به سیاست خارجی و از آن بیشتر از راه جنگ، هدف نهایی بخش غیرملی اپوزیسیون ایران است که یک بار دیگر در دوره جنگ تحمیلی هم از سوی سازمانهایی چون مجاهدین خلق امتحان شده بود و اینک از کارفرمایی بعثیها به کارفرمایی صهیونیستها تغییر جهت داده است.
کارگزاران سازندگی ایران ضمن محکومیت اقدامات اسرائیل بهعنوان بنیانگذار این نزاع از ۱۹۴۸ تا امروز و با به رسمیت شناختن حق دفاع مشروع برای ایران بر مبنای استراتژی بازدارندگی و راهبرد تقویت مقاومت ملت فلسطین برای ادامه این نهضت ملی و میهنی و فلسطینی، درباره اهداف اسرائیل از بسط جنگ در منطقه و فراموشی جنایت در غزه هشدار میدهد. ما فکر میکنیم حفظ چارچوب دفاع مشروع بر مبنای حقوق بینالملل راهبردی اساسی است که نباید رها شود و البته دفاع مشروع محدود به زمان و مکان نیست اما میتوان از تبدیل آن به جنگ بیپایان جلوگیری کرد. اگر شورای امنیت سازمان ملل متحد بهرغم وفاداری غرب به اسرائیل، اقدامات تروریستی این رژیم علیه ملت فلسطین و دولت ایران را محکوم میکرد و از توسعه آن خودداری مینمود شاید دیپلماسی موفق میشد جلوی جنگ را بگیرد اما اکنون با دفاع میتوان جلوی جنگ را گرفت. چشم در برابر چشم نه کمتر و نه بیشتر!
برای چنین راهبردی البته اجماعی ملی در ایران هم ضروری است و با پرهیز از هرگونه اقدام تحریکآمیز در داخل کشور از جمله در مساله حجاب باید از تهدید وحدت ملی جلوگیری کرد. جلوگیری از ادبیات یهودستیزانه در بیان خطبا ضروری است. این جعلیات، خود از اسرائیلیات است و موضع تاریخی ایران همواره حفظ حقوق شهروندان با هر دینی ازجمله یهود در سرزمین فلسطین بوده است. نباید در شادیهای رسمی در صداوسیما مرز صهیونیسم بهعنوان یک ایدئولوژی سیاسی با یهودیت بهعنوان یک دین توحیدی مخدوش شود. مبارزه با صهیونیسم همواره در ایران سبب وحدت ملی بوده است، نباید آن را به موضوعی اختلافی بدل کرد که این خواست اسرائیل است و برای جلوگیری از این انحراف تنها راه مبارزه با صهیونیسم حفظ ایران بهعنوان یک میهن است.
انتهای پیام
نظرات