به گزارش ایسنا به نقل از نشر متخصصان، در ادامه قصد داریم شما را با این موانع، بیشتر آشنا کنیم.
چه موانعی سر راه چاپ کتاب در ایران وجود دارد؟
مسیر چاپ کتاب در ایران بهسادگی کشورهای دیگر نیست؛ چون چند عامل دستبهدست هم میدهند و مانع چاپ کتاب میشوند. ازجمله:
۱. گرانی قیمت کتاب
اگر سری به کتابفروشیها زده باشید، میدانید که قیمت کتابها در حال پیشیگرفتن از توانایی خرید مردم است. این موضوع، دلیلهای مختلفی دارد؛ مثلاً:
افزایش قیمت کاغذ
در چند سال گذشته، قیمت مواد خام و خمیر کاغذ، افزایش چشمگیری داشت و حتی هنوز هم به روند صعودی خود ادامه میدهد. این موضوع، یکی از پررنگترین موانع چاپ کتاب است؛ چون میتواند فشار زیادی را به ناشران وارد کند.
ازسویی، هزینه واردات کاغذ باکیفیت خارجی هم بهدلیل افزایش تعرفههای وارداتی و حتی حملونقل، بالا رفته است. چالشهای عرضه کاغذ هم دلیل دیگری است که با عدم تخصیص ارز برای واردات کاغذ و نبود حمایت واقعی از تولید داخلی، زمینه را برای کاهش عرضه و بالارفتن قیمت، فراهم میکند.
تورم جاری در جامعه
تورم بهعنوان یک پدیدۀ اقتصادی و حتی اجتماعی، روی قیمت کتابها هم اثر قابلتوجهی میگذارد. این مسئله میتواند با کاهش قدرت خرید مردم، اثر خود را بهطور مستقیم روی بخش فرهنگی جامعه بگذارد.
وجود شبکههای رانتی و تداخلات صنفی
در کنار تورم و افزایش بیرویه قیمت کاغذ، مواردی مانند قاچاق کاغذ و سنگاندازی در تأمین آن از راههای قانونی از جمله مشکلاتی هستند که میتوانند در افزایش قیمت نهایی کتاب، اثر خود را نشان دهند.
۲. بیتوجهی به حقوق مؤلفان و مترجمان
بیتوجهی به حقوق مولفان و مترجمان یکی دیگر از موانع چاپ کتاب است. این حقوق که شامل حق تکثیر، توزیع، نمایش و ترجمه میشوند با هدف حمایت از تلاشهای خلاقانه آنها و تشویق به خلق آثار بیشتر، وجود دارند. اگر این حقوق رعایت نشوند، دلسردی عمیقی را در جامعه نویسندگان و مترجمان ایرانی بهوجود میآورند. دادگاههای بیحاصلی که در این زمینه برگزار میشوند، نمونهای از این بیتوجهی به حقوق مؤلفان هستند.
برای مدیریت این موضوع و تشویق نویسندگان به تولید کتابهای خواندنی، ناشران کشور باید بهدنبال راهکارهایی برای حمایت از حقوق مؤلفان و مترجمان بگردند. پرداخت حقوق مادی در کنار محفوظماندن حقوق معنوی، نهتنها به ایجاد محیطی سالم و پویا در صنعت چاپ کتاب کشور کمک میکند، بلکه زمینه رشد فرهنگی و تولد نویسندههای جدید را فراهم میکند. این موارد بهخودیخود باعث رشد صنعت چاپ و نشر کتاب در ایران میشوند.
۳.سرمایهگذارینکردن ناشران روی کتابهای جدید
شاید یکی از اصلیترین موانع چاپ کتاب در ایران، کمشدن تعداد ناشرانی باشد که روی کتابهای جدید، سرمایهگذاری میکنند. در پشت پردۀ این موضوع، چند دلیل عمده نهفته است:
کمبود منابع مالی ناشران
ناشران برای انتشار کتاب به سرمایهگذاری در فرایندهای مختلفی مانند ویرایش، طراحی جلد، تایپ، صفحهبندی و حتی تبلیغات و توزیع کتاب، نیاز دارند. اگر ناشران نتوانند منابع مالی لازم را برای انجام این فرایندها تأمین کنند، چرخه چاپ کتاب هم با مشکل جدی روبهرو میشود. در این شرایط، نویسندهها یا مترجمانی که با هدف چاپ، کتاب نوشتهاند با هزینه شخصیشان آن را چاپ میکنند.
ناشران کارگزار وظیفه چاپ و نشر کتاب نویسندگان را به عده دارند؛ این ناشران با دریافت هزینه تمامی مراحل چاپ کتاب را انجام داده و برخی از آنها مثل انتشارات متخصصان، حتی خدمات پس از چاپ کتاب، مثل تولید نسخه الکترونیک، نسخه صوتی و نشر آن در پلتفرمهای دیجیکالا، طاقچه و ... را انجام میدهد.
وجود دستاندازهای مختلف هنگام گرفتن مجوز نشر
در سالهای گذشته، دستاندازهای زیادی در مسیر گرفتن مجوز چاپ کتاب، سر راه ناشران بهوجود آمدهاند که بهنوبۀ خود، این فرایند را بسیار زمانبر، پرهزینه و خستهکننده میکنند. بههمیندلیل، ناشران هم سطح ریسکپذیری خود را بسیار پایین آوردهاند و فقط بهسراغ چاپ کتابهایی میروند که میدانند از وزارت ارشاد با کمترین دردسر، مجوز میگیرند.
کاهش تیراژ کتابها
کمبود تیراژ کتاب، بهمعنی کمبود سودآوری یک کتاب برای ناشر و نویسنده است. این موضوع نیز دلیلهای مختلفی دارد که بیشتر آنها را در طول این مقاله برایتان توضیح دادیم؛ مثلاً کاهش قدرت خرید مردم و حتی تغییر اولویتهایی که برای خرجکردن درآمدشان دارند، باعث شده است که برخلاف میل درونیشان برای خواندن کتاب، آن را کنار بگذارند. بدون شک، وقتی پای انتخاب در میان باشد، کتاب بهعنوان یک محصول فرهنگی در جایگاهی پایینتر از مواد غذایی قرار میگیرد! کاهش تیراژ کتاب که یکی از دلیلهای فرعی موانع چاپ کتاب جدید است، تأثیر منفی بلندمدت خود را روی سطح فرهنگ جامعه میگذارد.
۴.کمبود جدی در زمینه نویسندهها و مترجمهای حرفهای
در ایران بهطورجدی با کمبود نویسندهها و مترجمهای حرفهای و خلاق روبهرو هستیم. تعداد قابلتوجهی از آنهایی که فعلاً در صنعت نشر حضور دارند از قلمی روان، ترجمهای حرفهای و نگارشی شیرین، فرسنگها فاصله دارند. آنهایی هم که چنین ویژگیهایی را دارند تمایلی به فعالیت در دنیای کتاب ندارند؛ چون یا تجربه تلخ بهسرقت رفتن آثار پیشین خود را پشتسر گذاشتهاند یا آنکه تلاش برای کسب درآمد، به آنها فرصتی برای دغدغههای فرهنگی نمیدهد.
۵.عدم حضور در بازارهای جهانی
بازار ایران در برخی زمینهها محدود شده است و این موضوع، جامعه نویسندگان ما را از حضور در بسترهای ناب جهانی محروم کرده است و به ناشران هم این فرصت را نمیدهد که سرمایهگذاران و مشتریان خارجی را برای صنعت نشر و کتاب ایران پیدا کنند.
اگر چنین بستری مهیا بود، در کنار رشد پرسرعت صنعت چاپ، اوضاع اقتصادی نویسندهها و مترجمهای ایرانی هم تحول بزرگی پیدا میکرد. شاید این موضوع بهطور مستقیم، جزء موانع چاپ کتاب نباشد؛ اما اگر بستر حضور ناشران ایرانی در بازارهای بینالمللی باز شود، بسیاری از مانعهایی که در مسیر چاپ کتاب وجود دارند، رنگ میبازند.
۶.کاهش تبلیغات در زمینه مطالعه
هر چیزی به شارژکردن نیاز دارد؛ حتی انگیزه برای کتابخواندن هم باید پیوسته توسط رسانههای ملی شارژ شود. در چند سال گذشته، میزان تبلیغات اثربخش در زمینه مطالعه کتاب، کاهش معناداری پیدا کرده است. بهحدی که کتابخانههای ملی کشور بهجای آنکه محلی برای گردهمایی نویسندگان و محققان فارسی باشند، به محلی برای حفظکردن واژههای انگلیسی و آلمانی با هدف مهاجرت تبدیل شدهاند! ازسویدیگر، بسترهای جذاب شبکههای اجتماعی هم به نوبه خود سهم کتابخوانی را کاهش دادهاند.
وجود موانع نظارتی فراوان در این حوزه، خارج از حوصلۀ این مقاله است که امیدواریم با برآمدن خورشید بر بام البرز، شاهد حذف این موانع باشیم.
موانع مختلفی در مسیر چاپ کتاب وجود دارند. برای غلبه بر این موانع، نیاز به تلاشهای گروهی و همکاری بین سازمانهای دولتی و خصوصی بهشدت احساس میشود. این تلاشها شامل افزایش آگاهی و دانش در حوزههای مختلف، تغییر نگرش افراد فعال در این حوزه، تأمین منابع مالی موردنیاز برای گسترش کتابخوانی در جامعه، حمایت از ناشران، نویسندگان و مترجمان حرفهای و از همه مهمتر، سادهسازی فرایندهای نشر میشوند. تنها در این صورت است که میتوان قدمی واقعی را برای حذف موانع چاپ کتاب در ایران برداشت.
انتهای رپرتاژ آگهی
نظرات