محسن بابادی در گفت و گو با ایسنا، اظهار کرد: یکی از مسائلی که همواره مانع پیشرفت و عدم نتیجه گیری بازیکنان فوتبال پس از سال ها تلاش و زحمات خود، والدین و مربیان آن ها می شود، نبود هماهنگی و عدم تعامل میان مربیان و خانواده ها است. در دهههای گذشته و زمانی که علم طراحی تمرینات، دانش مربیان، امکانات تمرینی، تغذیه ای و کلیه عوامل مرتبط با توسعه فوتبال همچون امروز پیشرفته نبود، یک مسأله بسیار مهم جور آنها را میکشید و به رشد بازیکنان و بازیکنسازی کمک میکرد که آن هم تعامل خوب میان خانوادهها، مربیان و بازیکنان بود.
وی افزود: مربیان خانواده ها را بسیار تکریم کرده، چرا که بازوی اجرایی آن ها در تربیت و پرورش بازیکنان در منزل به لحاظ روحی روانی، تغذیه، استراحت و پیشرفت تحصیلی هستند و در آن سو مربیان نیز در آموزش فوتبال به بازیکنان با آن امکانات محدود، مکمل کارهای خانواده ها بوده و خانواده ها نیز همه جوره هوای مربیان را داشتند. در حقیقت مربی و خانواده یک روح در قالب دو کالبد بودند. بازیکن هم ضلع سوم این مثلث و مطیع و فرمانبردار دو گروه بود. چنین بود که برآیند تربیتی، اخلاقی، شخصیتی و ورزشی این تعاملات سبب پیشرفت بازیکنان می شد و شاهد ظهور چهره های درخشانی در آسمان فوتبال کشورمان بودیم.
این کارشناس فوتبال در ادامه گفت: اما اکنون ساختار گذشته دچار گسل و شکستگی شده و مربی فوتبال، خانواده، معلم و بازیکن هر کدام ساختار ذهنی، فکری و رفتاری خود را در چارچوبی مجزا بدون نیاز به تعامل با دیگری داشته و همین موضوع سبب عدم تعامل و برآیند نیروها شده و هر شخص تلاش جداگانه ای صورت داده و اختلاف رفتار و تفکر میان این چهار طیف آن قدر زیاد است که هیچ گاه همسو نشده و همواره یکی دو جریان برخلاف دیگری بوده یا حداقل اینکه آنچنان که باید و شاید همسو نیستند. پس علی رغم این همه رشد در زمینه های مختلف، به علت این که تیم پیشرفت هر بازیکن به معنای واقعی یک تیم نیست و هر شخص تک روی کرده و می خواهد یک تنه جلو رفته و به موفقیت بازیکن کمک کند، اثر هم را خنثی خواهد کرد و مشاهده می شود حال که باید پرورش فوتبالیست باکیفیت چندین برابر گذشته انجام شود، به نصف و چه بسا کمتر کاهش یافته است.
وی با اشاره به این که اگر پرورش بازیکن با رشد روزافزون جمعیت و امکانات به همان روال قبل ادامه پیدا می کرد، اکنون چند برابر گذشته ستاره و بازیکن نخبه داشتیم، ادامه داد: حتی اخلاق و منش انسانی در فوتبال نیز به طور چشمگیری افول کرده است، به صورتی که مربیان حرمت خانواده ها را نگه نداشته و طرز فکر و روش تربیت آنها را قبول نداشته و سعی کرده بازیکنان را در مسیر فکری و تربیتی خود هدایت کرده و خانواده نیز در شیوه مدیریتی و تربیتی معلمان و مربیان دخالت کرده و خود بازیکن نیز متاثر از شرایط نابهنجار جامعه، ساز خود را زده و سعی می کند در چارچوب های اخلاقی و تربیتی ارائه شده از جانب مربی و خانواده قرار نگیرد و طبق اصول اخلاقی خود و دوستانش در جامعه کنونی رفتار کند. به همین علت پراکندگی خاصی در وظایف طیف و گروه کمک رسان به ارتقا بازیکنان پیش می آید و هرچقدر هم بازیکنان تلاش کنند، باتوجه به عدم همسویی یاد شده نتیجه خاصی حاصل نمی شود.
بابادی افزود: برخی مربیان نیز تعهد و دلسوزی گذشته را نداشته و پول اولویت اصلی آنها شده و بازیکنان نیز دیگر آن قدر روی ورزش و پیشرفت متمرکز نبوده و کارهای قبل و بعد تمرین آنها با زمان تمرینشان متفاوت بوده و مشخص نیست دنبال چه برنامه هایی هستند. پس باید متولیان امر به این مسائل اشرافیت و دقت نظر داشته و در برنامه ریزی های کلان این آسیب ها را شناسایی و راهکارهای مرتبط را اتخاذ کرده که با چه برنامه های اخلاقی، فرهنگی، تربیتی، آموزشی و...می توان نسل بهتری در ورزش و تمامی زمینه ها پرورش داد و چگونه می توان اهداف و رویکردهای اخلاقی، تربیتی و آموزشی مربیان، معلمین، خانواده ها و بازیکنان را همچون گذشته به هم نزدیکتر کرد تا برآیند بیشتری در امور مختلف حاصل شود و ورزش و آینده کشور در تمامی ابعاد بهتر تضمین شده و از نهایت استعداد، ظرفیت و توانایی نیروی انسانی استفاده شود.
انتهای پیام
نظرات