علی بابایی سیاب در گفتوگو با ایسنا ضمن تسلیت شهادت امام هادی (ع) در خصوص شرایط سیاسی دوران امامت ایشان اظهار کرد: دوران ۳۴ ساله امامت امام هادی (ع) از سال ۲۲۰ تا ۲۵۴ هجری را میتوان از نظر سیاسی دوران گذار خلافت عباسی از عصر شکوه و اقتدار به دوران زوال و پراکندگی سیاسی دانست، مهمترین شاخصه سیاسی این دوران، به کارگیری نظامیان ترک در دستگاه خلافت است که از سال ۲۲۰ هجری یعنی از زمان خلافت معتصم عباسی آغاز شد.
وی افزود: این تحول به مرور زمان منجر به ظهور فرماندهان ترک در دربار خلافت و پیدایش منصب «امیر الأمرایی» شد، در نتیجه این تحول سیاسی، امیر الأمراهای ترک با تسلط بر سازمان خلافت عباسی، اقتدار خلیفه را به حاشیه برده و بر امور مسلط شدند که این مسأله به مرور زمان سبب ضعف قدرت مرکزی و در نتیجه تجزیه قلمرو خلافت شد.
بابایی سیاب بیان کرد: در هر گوشه و کنار از سرزمینهای اسلامی در این دوره ما شاهد ظهور حکومتهایی مستقل یا نیمه مستقل هستیم که خلافت در نظر آنها صرفاً یک مقام دینی و تشریفاتی تلقی میشد، با این وجود این حکومتها برای اعمال قدرت بر رعایای مسلمان خود نیازمند یک دستخط از سوی خلیفه بودند که آنان را مشروع جلوه دهد که از این دوران به بعد هم به مرور زمان، رابطه خلافت با حکومتهای جداشده از آن یک رابطه دوجانبه بود.
وی ادامه داد: از یک سو، خلیفه به این حکومتها مشروعیت میداد و از سوی دیگر، این حکومتها در حکم بازوی خلافت برای سرکوب مخالفان آن مثل شیعیان بودند.
در دوران امام هادی (ع) چه مشکلاتی وجود داشت؟
عضو هیئت علمی دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) بیان کرد: در خصوص اینکه در دوران امام هادی (ع) چه مشکلاتی وجود داشت، بیان کرد: پس از شهادت امام جواد (ع)، تقریباً همه شیعیان، امامت امام هادی (ع) که در این زمان ۶ سال داشت را پذیرفتند و با توجه به تجربه امامت امام جواد (ع)، در مورد سن آن حضرت مشکل جدی پیش نیامد.
وی خاطرنشان کرد: در این میان، تنها گروهی اندک به امامت «موسیبنمحمد» معروف به «موسی مبرقع» برادر کوچکتر امام هادی (ع) قائل بودند که پس از مدتی کوتاه از عقیده خود برگشتند و به امامت امام هادی (ع) گردن نهادند. به طور کلی، در زمان امامت امام هادی (ع) میتوان به سه مشکل عمده در حوزه سیاسی، عقیدتی و کلامی از جمله سختگیری حکومت بر شیعیان، مسئله غلات شیعه و مباحث کلامی اشاره کرد.
استادیار تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) گفت: دوران امامت امام هادی (ع) با ۶ تن از خلفای عباسی از جمله «معتصم»، «واثق»، «متوکل»، «منتصر»، «مستعین» و «معتز» مصادف بود، در دوران دو خلیفه اول یعنی معتصم و واثق به مانند دوران مأمون تا حدودی با شیعیان به مدارا رفتار میشد، بنابراین در این دوره، فعالیتهای امام هادی (ع) در مدینه معطوف به تربیت شاگردان و تحکیم پایههای فقهی و حتی سیاسی شیعه بود اما با روی کار آمدن «متوکل»، سختگیریها نسبت به شیعیان آغاز شد که گزارش منابع در این زمینه بسیار ناراحتکننده است.
وی خاطرنشان کرد: این خلیفه عباسی به منظور جلوگیری از ارتباط عاطفی شیعیان با امامان خود و در نتیجه تقویت تفکر انقلابیگری آنان دستور داد مقبره سیدالشهدا (ع) را تخریب و زمینهای اطراف آن را شخم زدند و بر روی آن به زراعت پرداختند، متوکل در راستای همین سیاست دستور داد تا امام هادی (ع) را از مدینه به سامرا آوردند تا بر روابط آن حضرت نظارت کند؛ زیرا در مورد امام به او گزارشهایی رسیده بود که حاکی از ارتباط شیعیان با ایشان و وجود ابزار و ادوات جنگی در منزل ایشان بود به همین جهت حضرت نیز مانند امام رضا (ع) تن به سفری اجباری و تبعیدگونه داد.
بابایی سیاب تصریح کرد: امام هادی (ع) در مدت ۲۰ سال حضور اجباری خود در سامرا با شخصیّت الهی خود همگان را تحت تأثیر قرار داده بود و با این وجود از ارتباط با شیعیان و راهبری آنان نیز غافل نبود، در این دوره بسیاری از وکلای آن حضرت مانند «علی بن جعفر»، «محمد بن فرج»، «محمد بن حجر» و «سیف بن لیث» در مصر، یمن و عراق دستگیر، زندانی و کشته میشدند.
وی افزود: یکی از راهبردهای امام هادی (ع) این بود که هر گاه یک نفر از وکلای ایشان دستگیر میشد علیرغم کنترل شدیدی که بر آن حضرت وجود داشت، شخص دیگری را جایگزین میکرد در واقع ارتباط امام با این افراد غالباً از طریق نامه و به صورت مخفیانه بوده است.
استادیار تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) اظهار کرد: امام هادی (ع) به مانند امامان پیش از خود به شیعیان توصیه میکرد در مناصب حکومتی وارد شده و از این طریق جلوی فشار بر شیعیان را بگیرند، «یعقوب بن یزید» کاتب از منشیان دوره منتصر عباسی از جمله شیعیانی بود که در این دوره با چنین هدفی وارد دولت عباسیان شده بود از جهت خفقان سیاسی که ویژگی عصر امام هادی (ع) بود میتوان دوره ایشان را با دوره امام چهارم شیعیان نیز مقایسه کرد.
وی ادامه داد: بر همین اساس، یکی دیگر از راهبردهای امام هادی (ع) در زمینه هدایت دینی، سیاسی و اجتماعی شیعیان، بیان مسائل در قالب دعا و مناجات بود، مضامینی مثل پیوند میان امام و مردم، مقام الهی امام و نقش هدایتگر او و مبارزه با ظلم.
بابایی سیاب بیان کرد: مسئله غلات شیعه یکی دیگر از مشکلات جدی در زمان امام هادی (ع) بود که غالباً سبب بدنامی شیعیان میشد، از غالیان معروف این زمان، کسانی مثل «علی بن حسکه» و «قاسم یقطینی» بودند که به تفسیر نادرست آیات قرآن میپرداختند، مسائلی مثل تحریف قرآن از دیگر موضوعات مرتبط با غلات بود که امام هادی (ع) با تأکید بر اصالت قرآن به همان شکلی که مورد پذیرش همه مسلمانان بودبه شدت با آن مقابله کرد.
وی ادامه داد: غالیانی مثل «محمد بن نصیر نمیری» نیز معتقد به تناسخ و ربوبیت امام هادی (ع) بودند و برخی نیز موضوع تشبیه و جسمانیت خدا را مطرح میکردند که امام هادی (ع) به رد آن میپرداخت، به طوریکه در این زمینه بیش از ۲۰ روایت از امام هادی (ع) نقل شده است که حاوی مواضع امام است.
استادیار تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) تصریح کرد: مباحث کلامی پیرامون عقیده «خلق قرآن» نیز از دیگر مباحث رایج در زمان امام هادی (ع) بود که از زمان خلافت مأمون در جامعه اسلامی به ارث مانده بود، امام هادی (ع) در این زمینه از شیعیان خود میخواست تا هیچگونه اظهار نظری نکنند و اساساً بحث در این زمینه را باطل میدانستند با این وجود، امام در دیگر مسائل کلامی پیرامون ذات خداوند از جمله جسمانیت خدا و امکان رؤیت او وارد شده و ذات الهی را منزه از این مسائل میدانست.
در زمان امام هادی (ع) قم مهمترین مرکز تجمع شیعیان بود
وی افزود: رویکرد اصلی امام هادی (ع) در ۱۳ سال ابتدایی امامت خودشان در کنار فعالیتهای پنهان سیاسی و تشکیلاتی، عبارت بود از تربیت شاگردان، مسئله تربیت شاگردان توسط امام هادی (ع) تحت تأثیر مهاجرت ایشان به عراق و اسکان اجباری در شهر سامرا دستخوش تحولاتی شد که به نوعی آینده مذهب تشیع را در جغرافیای سرزمینهای شرقی خلافت به ویژه سرزمین ایران رقم زد، در واقع، در زمان امام هادی (ع) قم مهمترین مرکز تجمع شیعیان بود.
بابایی سیاب اظهار کرد: پس از قم، ۲ شهر آوه و کاشان نیز شیعیان زیادی داشت، وجود کسانی مثل «محمد بن علی کاشانی»، «محمد بن داود قمی» و «محمد طلیحی (قمی)» و در میان اصحاب امام هادی (ع) همگی حاکی از ارتباط جدی شیعیان این مناطق به آن حضرت است، علاوه بر این شهرها؛ مناطق دیگری از ایران مثل اصفهان، گرگان، اهواز، خراسان، طالقان و حتی قزوین محل تجمع اصحاب و شاگردان امام هادی (ع) بود که افرادی مثل «ابومقاتل دیلمی»، «بشر بن بشار نیشابوری»، «فتح بن یزید جرجانی»، «احمد بن اسحاق رازی»، «حسین بن سعید اهوازی»، «حمدان بن اسحاق خراسانی»، «علی بن ابراهیم طالقانی»، «ابراهیم بن شیبه اصفهانی» از مهمترین این افراد بودند.
وی ادامه داد: یک تفاوت اساسی میان شاگردان امام هادی (ع) در این دوره با امامان پیشین وجود داشت و آن عبارت بود از اینکه به دلیل حصر امام در سامرا، شاگردان آن حضرت در این زمان وظیفه خطیر نگارش آثار را در دستور کار خود قرار دادند که هدف اصلی آن آمادهسازی جامعه شیعی برای گذار به دورانی از تاریخ بود که دسترسی به امام دشوار بود و یا امکانپذیر نبود.
امام هادی (ع) به چه القابی معروف بودند؟
استادیار تاریخ اسلام دانشگاه بینالمللی امام خمینی (ره) در خصوص اینکه امام هادی (ع) به چه القابی معروف بودند، اظهار کرد: برای حضرت «علی بن محمد» امام دهم شیعیان، القابی مثل «هادی»، «نقی»، «عالم»، «فقیه»، «امین» و «طیب» ذکر شده است که همه آنها ناظر به جنبههای علمی و روحانی منحصر به فرد آن حضرت است که حتی دشمنان ایشان را نیز تحت تأثیر قرار میداد، به عنوان مثال، لقب هادی ناظر به نقش هدایتگر امام است که ایشان را به فردی مورد احترام و محل رجوع در میان اهالی مدینه النبی تبدیل کرده بود.
وی گفت: القاب «نقی»، «عالم« و «فقیه» نیز ناظر به برجستگی علمی و فقهی امام در میان هم عصران ایشان است، همچنین آن حضرت به همراه فرزند گرامیاش امام یازدهم، به دلیل زندگی اجباری در شهر سامرا که در واقع یک پادگان نظامی بود، مشهور به امامین عسکریین بودند به همین جهت لقب عسکری از القاب این امام بزرگوار نیز بوده است.
بابایی سیاب در پایان اظهار کرد: کنیه مبارک آن حضرت نیز «ابوالحسن» بود که از این جهت با امام علی (ع)، امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) هم کنیه بود به همین دلیل دو امام اخیر را که به زمان ایشان نزدیک هستند را ابوالحسن اول و ابوالحسن دوم و امام هادی (ع) را ابوالحسن ثالث مینامیدند.
انتهای پیام
نظرات