ربابه نوری یکشنبه ۱۴ اردیبهشت در نشست تخصصی پیشگیری از خودکشی که با همکاری جهاد دانشگاهی واحد البرز برگزار شد، ضمن تبیین اصول روانشناختی پدیده خودکشی اظهارکرد: ما باید آگاه باشیم که اغلب افرادی که اقدام به خودکشی میکنند در جستوجوی راهی برای پایان دادن به رنج روانی خودند، نه پایان زندگی. یکی از موانع مهم در مسیر کمک به افراد در معرض خطر، برداشتهای عامیانه و غلط از موضوع خودکشی است. ما در جامعه با طیفی از باورهای نادرست مواجهیم که منجر به قضاوتهای سطحی و بیتفاوتی نسبت به نشانههای هشدار میشود.
این استاد دانشگاه ادامه داد: برخلاف تصور رایج، تصمیم به خودکشی الزاماً از روی برنامهریزی قبلی و خواست جدی برای مردن نیست. در بسیاری از موارد، فرد درگیر بحران شدید روانی، فقدان مهارت حل مسئله، فشار عاطفی یا اختلالات روانی مانند افسردگی است و ذهن او در آن لحظه دچار نوعی «تفکر تونلی» میشود؛ به این معنا که دنیا را سیاه و سفید میبیند و احساس میکند یا باید فوراً مشکلش حل شود یا تنها راه باقیمانده، مرگ است.
وی توضیح داد: خودکشی در بسیاری از موارد، محصول یک لحظه ناگهانیِ تصمیمگیری در شرایط پریشانی روانی است. فردی که ممکن است ماهها به خودکشی فکر کرده باشد؛ گاهی در یک آن، به دلیل یک رویداد یا فشار حاد روانی، اقدام به خودکشی میکند. اما نکته مهم این است که این اقدام اغلب همراه با تردید، دوگانگی و امید پنهان به نجات است.
باور «خودکشی نمایشی» غلط و خطرناک است
نوری با تأکید بر خطرناک بودن اصطلاحاتی مانند «خودکشی نمایشی»، تصریح کرد: ما بههیچوجه نباید کسی را که از خودکشی صحبت میکند؛ نادیده بگیریم یا به سخره بگیریم. کسی که درباره خودکشی حرف میزند درواقع دارد به زبان خودش کمک میطلبد. اگر بهجای توجه و همدلی، با قضاوت و تمسخر مواجه شود، احتمال خطر بسیار بیشتر خواهد شد.
وی با اشاره به تجربههای بالینی در حوزه درمان مراجعان دارای افکار خودکشی، افزود: بسیاری از کسانی که پس از اقدام به خودکشی نجات یافتهاند، میگویند در همان لحظهها، اگر کسی با آنها صحبت میکرد یا جدیشان میگرفت احتمالاً هرگز این کار را نمیکردند. این یعنی ما بعنوان اطرافیان، دوستان، همکاران و حتی رهگذران، میتوانیم نقش نجاتبخش داشته باشیم؛ البته اگر آموزش دیده باشیم و با زبان روانشناسی آشنا باشیم.
الگوی «بتا»؛ الگویی ساده برای مداخله عمومی
عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با معرفی الگوی ساده و عملی «بتا» برای مواجهه با نشانههای هشدار خودکشی در اطرافیان، گفت: این مدل شامل سه مرحله است: بپرس، ترغیب کن و ارجاع بده. اگر فردی در جمع خانوادگی، دوستانه یا محیط کاری از خودکشی صحبت کرد یا نشانههایی از ناامیدی شدید نشان داد، قدم اول این است که با او وارد گفتوگو شویم و بصورت واضح و بدون قضاوت بپرسیم که آیا به خودکشی فکر کرده یا نه. این پرسش نهتنها خطر اقدام را بیشتر نمیکند، بلکه احساس شنیده شدن و درک شدن به فرد میدهد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: باید او را تشویق کنیم تا بیشتر حرف بزند و احساساتش را بیان کند و در نهایت، مهمترین کار ارجاع به متخصص است؛ حتی اگر خودمان متخصص نباشیم.
نوری گفت: در مواردی که فرد در خطر است اما امکان مراجعه فوری به روانپزشک یا مشاور وجود ندارد؛ خطوط اورژانس روانی و اجتماعی قابل دسترسند. خط ۱۴۸۰ (مشاوره بهزیستی)، ۱۲۳ (اورژانس اجتماعی) و ۱۱۵ (اورژانس پزشکی) میتوانند در لحظه بحران وارد عمل شوند. کارشناسان آموزشدیده در این مراکز بصورت رایگان، تلفنی و ۲۴ ساعته آماده مداخله و ارجاع تخصصی هستند.
وی افزود: گاهی افراد حتی بدون دادن آدرس یا شماره تماس دقیق، صرفاً با یک تلفن، از اقدام به خودکشی منصرف شدهاند. ما بارها دیدهایم که همین تماسهای ساده، جان انسانها را نجات داده است.
مسئولیت اجتماعی پیشگیری از خودکشی
نوری با تأکید بر مسئولیت اجتماعی همه اقشار جامعه در پیشگیری از خودکشی گفت: خودکشی فقط یک موضوع فردی یا پزشکی نیست بلکه یک پدیده اجتماعی پیچیده است که نیازمند همکاری بینحوزهای، حساسیت رسانهها، آموزش نهادها، و مهمتر از همه، تغییر نگرش عمومی است.
وی تأکید کرد: نگاه ما باید از «قضاوت» به «فهم» و از «انکار» به «پذیرش و مداخله مؤثر» تغییر کند. آموزش مهارتهای زندگی، در دسترس بودن خدمات روانشناسی، تقویت روابط انسانی و کاهش انگِ بیماری روانی، ارکان اصلی پیشگیری از خودکشی در جامعه امروز ما هستند.
تجربه خودکشی در خانواده، زخمهای عمیقی بهجا میگذارد
نوری در ادامه با اشاره به ابعاد روانیِ تجربهی خودکشی در میان اعضای خانواده و اطرافیان فرد، تأکید کرد: خودکشی نهتنها پایان رنج یک فرد نیست، بلکه آغازیست برای رنج عمیق و فرسایندهی اطرافیان او. مرگ ناشی از خودکشی، برخلاف سایر انواع سوگ، بار مضاعف گناه، شرم، سرزنش و بیپناهی را بر دوش بازماندگان میگذارد.
وی افزود: وقتی فردی از اعضای خانواده با خودکشی از دنیا میرود، آنچه برای اطرافیان باقی میماند تنها اندوه نیست؛ بلکه مجموعهای از افکار آزاردهنده و پیوسته است: ما چه اشتباهی کردیم؟ چرا متوجه نشدیم؟ آیا با یک جمله، با یک واکنش متفاوت، میشد جلوی این فاجعه را گرفت؟ این احساس عذاب وجدان مداوم، میتواند زمینهساز افسردگی، اضطراب شدید و حتی گرایش دیگر اعضای خانواده به خودکشی شود.
سوگ ناشی از خودکشی، یکی از دردناکترین انواع فقدان است
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه سوگ خودکشی، نوعی «سوگ تروماتیک» است، گفت: در سوگ ناشی از مرگ طبیعی یا بیماری، امکان پذیرش تدریجی فقدان وجود دارد، اما در خودکشی، فرد بازمانده با تصویری ناگهانی، خشونتآمیز و گاه شوکهکننده مواجه است. بسیاری از خانوادهها حتی تحمل اعلام علت واقعی مرگ عزیزشان را ندارند، زیرا نگاه جامعه، گاه بهجای همدلی، سرشار از قضاوت، سرزنش یا شایعهپراکنی است.
وی تصریح کرد: بعضی افراد از مواجهه با این فقدان، دچار آسیبهای شدید روانی میشوند؛ بهویژه اگر کسی اولین فردی باشد که با صحنه مرگ مواجه شده است. تصور کنید مادری وارد خانه میشود و فرزندش را بیجان، با آثار خودزنی یا مسمومیت میبیند. این تجربه، حتی از نظر روانپزشکی، یک «تروما» (ضربهی روانی) شدید محسوب میشود که در صورت عدم درمان میتواند آثار ماندگاری بر سلامت روان فرد بگذارد.
خودکشیهای مکرر و روشهای پرخطر، زنگ خطری جدی هستند
نوری در ادامه به این نکته پرداخت که برخلاف تصور رایج، اقدامهای مکرر به خودکشی، یا انتخاب روشهایی مانند مصرف «قرص برنج» نشانه بیاهمیتی نیست، بلکه بیانگر رنجی عمیق و مزمن است که تاکنون درمان مناسبی دریافت نکرده است.
وی تأکید کرد: گاهی افراد تصور میکنند کسی که چند بار اقدام کرده و زنده مانده، صرفاً قصد جلب توجه دارد؛ درحالیکه واقعیت عکس این است. تکرار خودکشی بهمعنای خطر بالاتر و فوریت بیشتر برای مداخله تخصصی است.
حمایت اجتماعی و پرهیز از قضاوت؛ نیاز اصلی بازماندگان
این عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی با انتقاد از برخوردهای قضاوتآمیز در جامعه نسبت به خانوادههایی که عزیزی را با خودکشی از دست دادهاند گفت: اینکه برخی افراد بهراحتی میگویند «اگر پدر و مادرش بلد بودند، بچهاش را نجات میدادند»، یا «چه کمکاری کردند»، نمک پاشیدن بر زخم باز و عمیق آن خانواده است. این رویکرد ناآگاهانه، بهجای تسلی، میتواند زمینهساز فروپاشی روانی دیگر اعضای خانواده باشد.
نوری با تأکید بر لزوم همدلی و آگاهی عمومی افزود: بسیاری از این خانوادهها دچار احساس ناتوانی و شکست عمیق در ایفای نقش حمایتی هستند. همراهی و حمایت روانی از آنها، در کوتاهمدت و بلندمدت، میتواند از بروز اختلالات روانی و خودکشیهای زنجیرهای در خانواده جلوگیری کند.
بازماندگان باید به مراکز تخصصی مراجعه کنند
وی توصیه کرد: خانوادههایی که با چنین فقدانی مواجه میشوند، حتماً با مشاوران متخصص و روانشناسان حوزه سوگ و بحران تماس بگیرند. بسیاری از مراکز مشاوره معتبر کشور، دولتی و کمهزینه هستند و خدمات باکیفیت روانشناختی در دسترس قرار دارد. مراکز تحت پوشش بهزیستی و اورژانس اجتماعی، از جمله مهمترین نهادهایی هستند که در بحرانهای روانی میتوانند کمکرسان باشند.
آموزش، اطلاعرسانی و همدلی؛ سه ضلع مثلث پیشگیری
نوری بر اهمیت اطلاعرسانی عمومی، گسترش آموزشهای روانشناختی و ایجاد فضایی همدلانه در جامعه تأکید کرد و گفت: پیشگیری از خودکشی تنها در اتاق درمان و با مشاور اتفاق نمیافتد. ما نیاز به جامعهای آگاه داریم؛ جامعهای که درد روانی را بشناسد، نشانهها را جدی بگیرد و در کنار افراد در رنج بایستد، نه مقابل آنها.
وی بار دیگر شماره تلفنهای امدادی همچون خط مشاوره بهزیستی (۱۴۸۰)، اورژانس اجتماعی (۱۲۳) و اورژانس عمومی (۱۱۵) را معرفی کرد و از رسانهها خواست در انتشار و تکرار این اطلاعات کوشا باشند.
انتهای پیام
نظرات