علی سلیمانی، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان، در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: در سال ۳۲۹ هجری قمری در قریه باز از ناحیه طابران طوس، کودکی به نام «منصور» یا «حسن» با کنیه ابوالقاسم فردوسی چشم به جهان گشود که امروزه به عنوان بزرگترین شاعر ملی ایران و از برجستهترین حماسهسرایان جهان شناخته میشود.
وی افزود: صاحب کتاب چهار مقاله، فردوسی را با لقب «استاد» و از دهاقین طوس معرفی میکند. البته باید توجه داشت که دهقان در آن دوره به معنای کشاورز امروزی نبود، بلکه به طبقهای اجتماعی اشاره داشت که میان کشاورزان و اشراف درجهاول قرار داشتند. این گروه صاحب زمین و ملک بودند و به آداب، رسوم، سنتها و داستانهای باستانی ایران علاقهمند بودند.
این استاد دانشگاه عنوان کرد: معمولاً در پدید آمدن یک اثر هنری یا ادبی، عوامل متعددی مانند شرایط سیاسی، اجتماعی، میراث ادبی و زبان نقش دارند؛ برای درک چرایی روی آوردن فردوسی به سرودن شاهنامه در دوره سامانیان، باید به اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در قرن چهارم و پیش از آن نگاهی بیندازیم.
وی تصریح کرد: پس از حمله اعراب در سال ۶۳۶ میلادی، زبان رسمی دیوانی و علمی ایران از فارسی به عربی تغییر یافت. به تدریج، کارگزاران عرب به ستمگری روی آوردند و رفتارهایی در پیش گرفتند که با روحیه ایرانیان سازگار نبود. در نتیجه، ایرانیان برای حفظ هویت ملی و مقابله با این فشارها، اقداماتی را آغاز کردند.
سلیمانی افزود: برخی از این اقدامات، مانند قیامهای مازیار، یعقوب لیث، المقنع و بابک خرمدین، رویکرد نظامی داشتند، اما اقدام دیگر، رویکرد فرهنگی بود؛ با به قدرت رسیدن سامانیان، برای زنده نگه داشتن حس ملیت و هویت ایرانی، از دو عامل زبان و تاریخ استفاده شد؛ پادشاهان سامانی با ادامه راهی که یعقوب لیث در احیای زبان فارسی آغاز کرده بود، فرمان دادند تا نویسندگان و شاعران به گسترش زبان فارسی بپردازند، زبانی که میتوانست میراث تاریخی ایران را حفظ کند.
تولد شاهنامه
وی بیان کرد: پیش از این، داستانهای تاریخی ایران به صورت سینهبهسینه و شفاهی نقل میشدند، اما با بروز جنگها و کشته شدن بسیاری از راویان، خطر نابودی این روایتها افزایش یافت. این نگرانی موجب شد تا در سال ۳۴۶ هجری، امیر ابومنصور عبدالرزاق، از اصیلزادگان طوس و نوادگان سرداران ساسانی، به وزیر خود ابومنصور معمری دستور دهد تا روایات شفاهی را به نثر فارسی گردآوری کنند. متأسفانه امروزه تنها مقدمهای از این اثر با نام «شاهنامه ابومنصوری» باقی مانده است.
این استاد دانشگاه افزود: پس از آن، در سال ۳۶۵ هجری، دقیقی به فرمان نوح بن منصور سامانی، کار نظم شاهنامه ابومنصوری را آغاز کرد، اما پس از سرودن حدود هزار بیت، به دست غلامی کشته شد و کارش ناتمام ماند. امروزه این بخش از سرودههای دقیقی با نام «گشتاسپنامه» شناخته میشود.
فردوسی و تکمیل شاهنامه
سلیمانی عنوان کرد: ناتمام ماندن شاهنامه دقیقی و ضرورت حفظ هویت ایرانی، فردوسی را بر آن داشت تا این کار عظیم را به پایان برساند. او که پیشتر داستانهایی مانند «بیژن و گرازان» و «رستم و سهراب» را سروده بود، با دسترسی به شاهنامه ابومنصوری و دیگر منابع، در سال ۳۷۰ یا ۳۷۱ هجری، کار نظم شاهنامه را آغاز کرد.
وی تأکید کرد: شاهنامه نه تنها مهمترین متن حماسی ایران، بلکه نخستین اثر کامل حماسی است که به شکلی منسجم از گزند زمان مصون مانده است؛ اگرچه امروزه این اثر با نام «شاهنامه» شناخته میشود، اما فردوسی آن را «نامه شهریاران» یا «نامه باستان» نامیده است، این نامگذاری احتمالاً برگرفته از «خوتاینامک» پهلوی بوده و بعدها شاعران و نویسندگان، آن را «شاهنامه» خواندند.
آنچه شاهنامه را متمایز میکند
این استاد دانشگاه با اشاره به ویژگیهای زبانی شاهنامه گفت: یکی از نکات قابل توجه، فارسیبودن بخش عمده واژگان این اثر است؛ بر اساس پژوهشهای خاورشناس آلمانی «نلدکه»، شاهنامه بین ۴۸ تا ۵۲ هزار بیت دارد، اما اگر تعداد ابیات را حدود ۶۰ هزار بیت در نظر بگیریم و در هر بیت به طور متوسط ۱۰ واژه وجود داشته باشد، این اثر حدود ۶۰۰ هزار کلمه دارد. جالب اینجاست که تنها حدود ۵۰۰ واژه عربی در آن به کار رفته که بیشتر آنها ساده و رایج آن دوران بودهاند.
وی با بیان اینکه ویژگی دیگر، مردمدوستی فردوسی است، گفت: فردوسی با درک این که مخاطبان شاهنامه عموم مردم هستند، زبانی ساده اما فاخر را برگزید تا همگان بتوانند از آن بهره ببرند، بیآن که به ابتذال کشیده شود. این هنر فردوسی بود که توانست اثری با این عظمت را در عین سادگی، پرشکوه و جاودانه خلق کند.
سلیمانی بیان کرد: مردم ایران در برابر این خدمت بزرگ فردوسی، با جان و مال از او حمایت کردند. با وجود بیتوجهی محمود غزنوی به شاهنامه، مردم با نسخهبرداری گسترده از این اثر، آن را زنده نگه داشتند؛ امروزه اگر به فهرست نسخ خطی نگاه کنیم، میبینیم که شاهنامه فردوسی بیشترین تعداد نسخههای خطی را دارد و این پاسخی بود که مردم به بیاحترامی محمود غزنوی دادند.
برتری شاهنامه بر ایلیاد و ادیسه
وی در پایان با مقایسه شاهنامه و آثار حماسی یونان باستان گفت: در حالی که «ایلیاد و ادیسه» هومر به موضوعاتی فردی و گذرا میپردازند، شاهنامه تاریخ یک ملت را از اسطورهها تا حمله اعراب در بر میگیرد. همچنین، پهلوانان شاهنامه برخلاف قهرمانان یونانی، از اخلاق و انسانیت برخوردارند. برای مثال، وقتی آشیل بر هکتور پهلوان تروا پیروز شده پاشنههای پای هکتور را سوراخ و از آن طنابی را رد کرد و جنازه او را دوازده روز بر روی خاک به این سو و آن سو کشید. حال آنکه شما در شاهنامه میبینید که پهلوانان برای مردگان دشمن نیز احترام قائل هستند و برخلاف اثر هومر، دارای صفات اخلاقی و رفتاری نیکویی هستند. بی جهت نیست که خود غربیان نیز شاهنامه را برتر از را برتر از ایلیاد و ادیسه بدانند.
انتهای پیام
نظرات