خشونت کلامی، برخلاف خشونت فیزیکی، آسیبهایی پنهان اما عمیق بر روان افراد میگذارد. توهین، تهدید، تحقیر و فحاشی، ابزارهایی هستند که در روابط خانوادگی، محیطهای کاری و حتی فضاهای عمومی، بهراحتی مورد استفاده قرار میگیرند. وقتی چنین رفتارهایی عادی جلوه داده شوند، فرهنگ گفتوگو و احترام بهمرور جای خود را به تنش و بیاعتمادی میدهد.
فشارهای اقتصادی، نبود آموزشهای کافی در زمینه مهارتهای ارتباطی، گسترش شبکههای اجتماعی با فضای بدون نظارت و کاهش تابآوری روانی مردم را میتوان لز دلایل بروز این حجم از خشونت کلامی در همدان دانست. این عوامل، زمینهای برای فوران خشمهای فروخورده و بیان آن از طریق کلمات مخرب فراهم میکنند.
مقابله با این پدیده، نیازمند رویکردی همهجانبه است. از یکسو نهادهای فرهنگی، آموزشی و رسانهها باید در زمینه فرهنگسازی، آموزش مهارتهای ارتباطی و افزایش سواد عاطفی و روانی افراد نقشآفرینی کنند. از سوی دیگر، قانونگذاران و دستگاه قضایی باید با حساسیت و جدیت بیشتری به این نوع جرائم واکنش نشان دهند تا مرزهای اخلاقی جامعه حفظ شود.
اگرچه خشونت کلامی به چشم نمیآید، اما اثرات مخرب آن میتواند پایههای همبستگی اجتماعی را سست کند. همدان، با پیشینه فرهنگی غنی خود، سزاوار جامعهای آرام، محترمانه و سرشار از درک متقابل است. گام نخست در این مسیر، پذیرش این واقعیت تلخ و عزم جمعی برای مقابله با آن است.
توهین کلامی، بیشترین جرم ثبتشده در همدان
محمد معینی، معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان همدان با بیان اینکه بر اساس آمار، بیشترین جرم ثبتشده در استان، توهین کلامی است، به ایسنا گفت: بخش عمدهای از پروندهها مربوط به درگیریهای لفظی بین شهروندان بوده که منجر به شکایت شده است.
معینی تصریح کرد: توهین، به عنوان نوعی خشونت کلامی، شامل تهدید، تحقیر و بیاحترامی است و متأسفانه در همدان شاهد افزایش آن هستیم.
وی خاطرشان کرد: این موضوع زنگ خطری برای جامعه است، زیرا وقتی خشونت کلامی رواج پیدا میکند، احتمال بروز سایر اشکال خشونت نیز افزایش مییابد، حتی مواردی وجود داشته که یک توهین ساده در تصادفی کوچک، به درگیری فیزیکی یا حتی قتل منجر شده است.
معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان همدان با اشاره به نقش مشکلات اقتصادی در افزایش جرائم، توضیح داد: وقتی افراد با تنگناهای مالی مواجه میشوند، آستانه تحملشان پایین میآید و در موقعیتهای استرسزا واکنشهای شدیدتری نشان میدهند. این موضوع در روابط اجتماعی، خانوادگی و حتی در تصادفهای ساده نیز نمود پیدا میکند.
معینی ادامه داد: علاوه بر مسائل اقتصادی، ضعف در فرهنگسازی و آموزشهای اجتماعی نیز نقش مؤثری در گسترش این پدیدهها دارد. در واقع، بخشی از این خشونتها و جرایم ناشی از خلأ فرهنگی و تربیتی است که باید با برنامههای پیشگیرانه جبران شود.
پرخاشگری کلامی، حاصل فشار روانی و فقدان مهارتهای ارتباطی
حمید رنجبران، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی نیز پیرامون این موضوع به ایسنا گفت: به نظر میرسد شیوع بالای توهین و جرائم کلامی در همدان حاصل همزمان چند عامل است؛ از یکسو فشارهای اقتصادی و اجتماعی تابآوری روانی مردم را کاهش داده و از سوی دیگر، ضعف در آموزش مهارتهای ارتباطی و کنترل هیجان باعث شده واکنشهای ناسازگارانه افزایش پیدا کند.
رنجبران با بیان اینکه نقش فضای مجازی در این میان بسیار پررنگ است، تصریح کرد: رفتارهای پرخاشگرانه در این فضا بدون پیامد فوری و در پوشش ناشناسبودن یا فاصله مجازی، عادی و گاه حتی تشویق میشود. این فضا الگوهایی را بازتولید میکند که در دنیای واقعی نیز میتواند به افزایش جرائم کلامی دامن بزند.
وی با اشاره به اینکه هر دو بُعد فردی و اجتماعی-فرهنگی در بروز رفتارهای توهینآمیز نقش دارند، اظهار کرد: از منظر فردی، مشکلاتی مانند ضعف در تنظیم هیجان، پایین بودن آستانه تحمل، یا برخی اختلالات شخصیت میتوانند زمینهساز چنین رفتارهایی شوند. در عین حال، عوامل فرهنگی و اجتماعی مثل عادیسازی خشونت کلامی در روابط روزمره، الگوهای رفتاری رایج در فضای مجازی و نیز نبود آموزش رسمی برای مهارت گفتوگو و حل تعارض، زمینههای بروز و تکرار این رفتارها را در سطح جامعه تقویت میکنند. به بیان دیگر، آسیب روانی و خلأ فرهنگی در کنار یکدیگر عمل میکنند.
این روانشناس بالینی خاطرنشان کرد: اختلالات شخصیت مرزی و ضداجتماعی، اختلال خلق انفجاری و برخی اختلالات تنظیم هیجان، مانند؛ اختلال افسردگی اساسی با تحریکپذیری بالا، از جمله ویژگیهایی هستند که احتمال پرخاشگری کلامی را افزایش میدهند. همچنین افرادی که سبک مقابلهای برونریز یا تکانهمحور دارند، در واکنش به تنش، بیشتر به حمله کلامی متوسل میشوند.
رنجبران با بیان اینکه اضطراب و افسردگی در مواردی میتواند به شکلگیری پرخاشگری کلامی کمک کند، تصریح کرد: بهویژه اگر با احساس درماندگی، کاهش کنترل تکانه و تحریکپذیری بالا همراه باشد. فرد ممکن است از طریق توهین و انتقاد، احساس کنترل موقت بر وضعیت نامطلوب خود را بازیابی کند.
وی با اشاره به اینکه فرهنگ خانوادگی و عمومی نقش تعیینکنندهای در کاهش یا تشدید جرائم کلامی دارد، گفت: در خانوادههایی که احترام متقابل، شنونده فعال و مهارت حل تعارض آموزش داده میشود، احتمال بروز توهین کمتر است. بالعکس در محیطهایی که پرخاشگری عینی یا کلامی بهعنوان ابزار نفوذ و اِعمال قدرت پذیرفته میشود، این رفتارها نهادینه میشود.
این روانشناس دررابطه با راهکارهای روانشناختی برای کاهش پرخاسگری کلامی، اظهار کرد: از منظر روانشناختی، آموزش و توانمندسازی در مهارتهای تنظیم هیجان، مانند شناسایی و بازتعریف افکار خودکار منفی، فنون کنترل خشم مانند تمرینهای آرامسازی و تأخیر در واکنش، تقویت مهارتهای ارتباط غیرپرخاشگرانه مانند گفتگوی سازنده و ابراز «من» و افزایش تابآوری روانی از طریق مداخلات شناختی–رفتاری و روانآموزی گروهی، میتواند در این زمینه موثر باشد.
رنجبران با بیان اینکه مشاوره و درمان فردی، بهویژه با رویکرد شناختی–رفتاری، میتواند در شناسایی باورهای ناکارآمد، بازنگری الگوهای فکری و تمرین شیوههای مواجهه سالم با استرس، نقش پیشگیرانه مؤثری داشته باشد، ادامه داد: چنین مداخلاتی فرد را قادر میسازد تا جایگزینهای مناسبتری برای ابراز هیجانهای منفی پیدا کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: تجربیات بالینی نشان میدهد که افراد مبتلا به جرائم کلامی مکرر اغلب دارای ویژگیهای مشترکی، مانند آستانه تحمل پایین نسبت به ناکامی، سابقه تجربه خشونت یا آزار در دوران کودکی، عزت نفس ضعیف و نگرشهای منفی نسبت به دیگران، هستند. این خصایص، همراه با فقدان مهارت گفتگو، زمینه را برای بروز پرخاشگری کلامی فراهم میکند.
انتهای پیام
نظرات