در یادداشت دکتر سعید پورعلی آمده است: بار دیگر ماه خرداد از راه رسید. خرداد، با قیام و ارتحال گره خورده است.
قیام روح الله در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲وارتحال رهبر ، معمار و بنیانگذار انقلاب اسلامی و بعدتر نظام جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۶۸. قدرت مرجعیت در دو رویداد انقلابی و ملی قیام ۱۵ خردادماه ۱۳۴۲ و انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷با وضوح و شفافیت مشهود است. حلقه وصل تمام سال های مبارزه انقلابی و دینی روح الله با نقش دینی و اجتماعی مرجعیت پیوسته است. هر خرداد فرصتی برای بازخوانی مجدد اندیشه امام خمینی(ره) به ویژه نقش روحانیت و مرجعیت در تحول انقلابی جامعه ایران است.
مرجعیت؛ ریشه مشروعیت و آغازگری جنبشهای اجتماعی
در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، مرجعیت شیعه همواره کانون اصیل مشروعیت و مرجعیت اجتماعی تلقی میشود. امام خمینی(ره) بر این باور بود که ریشه تاریخی مرجعیت، بهواسطه استقلال مالی و فکری و جایگاه اجتماعی روحانیت، جایگاهی ویژه برای ایجاد حرکتهای اجتماعی در تاریخ تشیع فراهم آورده است (صحیفه امام، ج۱، ص۱۳۲).
برخلاف برخی جریانات روشنفکری که دین را عزلتگزیده و ایستا معرفی میکنند، امام خمینی (ره)همواره مرجعیت را بهعنوان عامل بیدارباش و مسئولیت اجتماعی نسبت به حق و عدالت معرفی میکند. ویژگی بارز مرجعیت نزد امام، ایستادن در کنار مردم و نقشآفرینی به عنوان ضامن عدالتخواهی و هویتبخشی جامعه است. به باور امام، روحانیت و مرجعیت، نهتنها مرزبانی شریعت، بلکه پاسدار آزادی و کرامت مردماند (همان، ج۱، ص۲۳۷)
مرجعیت و مقابله با استبداد؛ از نهضت مشروطه تا قیام ۱۵ خرداد
در تحلیل امام خمینی(ره)، مرجعیت شیعی، از صدر تاکنون، در مقاطع تاریخی، رأس مخالفان استبداد بوده است. حرکت آیتالله شیخ فضلالله نوری در مشروطه و فتوای میرزای شیرازی علیه استبداد سلطنتی (در ماجرای تنباکو)، تنها نمونههایی از رویارویی مرجعیت با استبداد حاکم است (ولایت فقیه، ص۹۶). امام خمینی با تأکید بر سنت علوی، مقابله با جور و ظلم را از مهمترین رسالتهای علما و مراجع میداند. خود ایشان در دهه ۴۰ شمسی، با ایستادگی و صدور اعلامیهها علیه لوایح استعماری و تحقیرکننده شاه (اصل کاپیتولاسیون)، بار دیگر نهاد مرجعیت را در صف مقدم مبارزه با استبداد قرار داد. امام معتقد بود که سکوت مرجعیت در برابر استبداد، به معنای تعطیلی دین و پایمال شدن حقوق مردم است و تنها با پیشگامی مرجع، سد استبداد شکسته میشود (صحیفه امام، ج۲، ص۱۷۶)
مرجعیت و استعمارستیزی؛ پیوند بیداری اسلامی با مقاومت ضداستعماری
یک شاخصه مهم اندیشه سیاسی امام خمینی(ره)، درآمیختن مرجعیت با مفهوم بیداری اسلامی و استعمارستیزی است. برای امام، مرجعیت بدون نفی سلطه بیگانه، فاقد هویت انقلابی بود. ایشان راهبرد مقابله با استعمار را در آگاهیبخشی همزمان به مردم و شکلدهی زمینههای اجتماعی برای اعتراض علیه نفوذ خارجی تعریف میکرد (حکومت اسلامی، ص۱۷-۱۸). نمونه برجسته این خط فکری، مواضع قاطع امام علیه نفوذ غرب، موضعگیری درباره فلسطین و مبارزات ضداستعماری ملتهای مسلمان است. از نگاه امام، مسئولیت مرجعیت در عصر استعمار، بسیج مردم و هدایت جریانهای اجتماعی به سوی استقلال و هویت اصیل اسلامی بود (صحیفه امام، ج۸، ص۶۳)
ارتباط مرجعیت، مردم و تئوری ولایت فقیه در ساختار مبارزه
امام خمینی(ره)، نقطه عطف تحولی در نقش مرجعیت را در ایجاد پیوند ارگانیک میان مرجعیت، مردم و نظریه «ولایت فقیه» تعریف میکند. برای ایشان، مرجعیت باید محور سازماندهی ملت و توانمندکننده اراده عمومی برای قیام مقابل استبداد و استعمار باشد. دیدگاه امام در بحث ولایت فقیه بر خروج مرجعیت از انزوا و ایفای نقش رهبری سیاسی—اجتماعی مبتنی بود. ایشان معتقد بود که مشروعیت نظام سیاسی در عصر غیبت، بر اساس رای مردم و مرجع مشروع، یعنی فقیه جامع الشرایط مبتنی است و این خود، نقطه مقابل نظامهای استبدادی یا حکومتهای دستنشانده بیگانه بود (ولایت فقیه، ص۱۴۷). در جریان نهضت اسلامی، امام خمینی با اتخاذ چنین رویکردی توانست مرجعیت را به عامل حداکثری بسیج عمومی علیه رژیم پهلوی بدل کند.
نقش مرجعیت در پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی و تداوم گفتمان مقاومت
در مرحله سرنوشتساز انقلاب، مرجعیت چونان محور وحدت و سازماندهی جنبش شناخته شد. امام خمینی (ره) با تمرکز بر نقش مرجعیت وارد عرصه سیاست عملی شد، مرجعیت ایشان توانست هم اعتماد اجتماعی و هم پشتیبانی عملی را به جنبش تزریق کند. حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تداوم روحیه ضدّ استبدادی و ضدّ استعماری، برعهده نهاد مرجعیت و ولایت فقیه باقی ماند (صحیفه امام، ج۱۰، ص۷۸). به باور امام، استمرار موفقیت نظام اسلامی و حفظ استقلال کشور، در گرو زنده بودن نقش مرجعیت فعال و احساس مسئولیت تاریخی این نهاد است. حضرت امام بارها بر این نکته تأکید میکرد که اگر مرجعیت، استقلال و شجاعت خود را بیکموکاست حفظ کند، همواره نقطه اتکای ملت ایران و ضُامن عدالت و آزادی خواهد ماند (همان، ج۲۱، ص۲۵۳)
براین اساس می توان ادعا کرد درمنظومه فکری امام خمینی، مرجعیت صرفاً یک جایگاه دینی سنتی نیست، بلکه یک نهاد زنده، راهبر و نقاد در برابر قدرت است؛ نهادی که رسالت بیدارگری، مقابله با ظلم و دفاع از ملت را عهدهدار است. نقش مرجعیت در تمامی مراحل بیداری اسلامی و تربیت نسلهای مبارز و مستقل، از نهضت تحریم تنباکو تا انقلاب اسلامی، نقشی تعیینکننده بوده است. تئوری ولایت فقیه امام، تکامل منطقی سنت مرجعیت به نقش هدایتگر سیاسی و اجتماعی ملت در عصر غیبت است و همین امر، رمز پیروزی انقلاب و تداوم گفتمان مقاومت در دوره معاصر است.
انتهای پیام
نظرات