«سوار اتوبوس که شدم چشمهایم از شادی برق میزد. میرفتم که تیم فوتبال محبوبم را در فینال جام حذفی تشویق و علاوه بر آن محتواسازی کنم. غافل از اینکه یک ساعت قبل از شروع بازی، پرتاب سنگی از طرف هواداران تیم مقابل؛ برق چشم راستم را میبرد».
اینها بخشی از سخنان محمدکاظم افتاده، جوان متولد ۱۳۸۲ در بندرانزلی و یکی از فعالان رسانهای این شهرستان است که در بازی اخیر فینال جام حذفی ملوان و استقلال، سلامت چشم راستش دچار آسیب شده و پزشکان این روزها در تلاشند بلکه مانع از تخلیه چشم او شوند.
محمدکاظم افتاده در گفتوگو با ایسنا درباره جزئیات این حادثه در روز بازی جام حذفی گفت: موبایل دستم بود و نزدیک سکوی هواداران تیم مقابل بودم. هنوز یک ساعت تا شروع بازی مانده بود و با گوشی در حال تولید محتوا برای مخاطبان فضای مجازی بودم. آنقدر غرق در این کار و شوق شروع بازی بودم که درد ناشی از اثبات سنگ به چشم راستم را حس نکردم. ولی حجم خونی که لباس و صندلی محل استقرارم را سرخ کرده بود میخکوبم کرد و تازه متوجه شدم با چشم راستم نمیتوانم ببینم.
وی افزود: به دلیل شلوغی محل با تاخیر به آمبولانس رسیدیم و قبل از آن هم حتی با حال بدی که داشتم در ورزشگاه را باز نمیکردند که خارج شویم. از هشتم خرداد تا به امروز پیگیر مداوای چشمم هستم و اینکه پزشکان گفتهاند ممکن است چشمم به طور کامل مداوا نشود، نگرانم میکند. البته استرس روز اول و بدو ورود به بیمارستان اراک که گفتند باید چشمم به طور کامل تخلیه شود را هنوز فراموش نکردم.
این جوان ادامه می دهد: هزار و یک سوال برایم بیپاسخ مانده. چرا آن روز باید این اتفاق از سوی هواداران تیم مقابل رقم میخورد؟ و چرا باید سلامت چشم من که در عنفوان جوانی هستم از دست برود؟ اینها دردهایی است که هنوز التیام نیافته است.
وی ادامه داد: من که از بندرانزلی تا اراک با کلی شوق و آرزوی دیدن بازی تیم محبوبم رفته بودم. از دیدن بازی محروم شدم و تمام آن مدت در بیمارستان بودم. هر چند شنیدم در حین بازی نیز دو نفر از هواداران تیم ما توسط هواداران تیم مقابل به دلیل سنگ پرانی مجروح شدند که البته آن دو در همان محل مداوا و سرشان باندپیچی شد.
افتاده در پایان صحبتهایش ضمن تقدیر از پیگیری استاندار گیلان و مسؤلان استانی و شهرستانی در روند مداوای خود، تاکید کرد: انتظار داشتم با خاطرهای خوش به شهرم برگردم ولی این روزها با نگرانی از سلامت چشمم درگیر مراجعه به مطب پزشکان هستم.
مجتبی بخشنده -جامعه شناس- نیز در خصوص مسئله ورزش، اوباشگری در ورزش و برخوردهایی که هواداران تیمهای ورزشی به ویژه فوتبال با یکدیگر دارند به گفتوگوی تفصیلی با ایسنا پرداخت.
وی با تاکید بر اینکه در واقع فوتبال در ابتدا ورزشی بوده که بین طبقات پایین و کارگری شکل میگرفته، افزود: انگلستان مهد فوتبال بود، در واقع در کارخانههای انگلیسی به ویژه شهرهایی مثل منچستر و لندن رواج داشته و کارگران بعد از اتمام ساعت کاری برای گذراندن اوقات فراغت از این ورزش برای بازسازی روحی و تخلیه فشارهای عصبیشان استفاده میکردند.
این جامعهشناس با بیان اینکه خاستگاه فوتبال و ورزشی مانند فوتبال طبقات پایین هستند و در طبقات پایین هم خشونت کلامی و عریان را به وفور شاهد هستیم، گفت: خشونت در زمین فوتبال ریشههای دیگری هم دارد. در گذشته به ویژه کشورهای شرقی رسم بر این بوده سربازان پیروزی در جنگ سر سربازان لشکر مقابل خود را بریده و از آن به عنوان توپ استفاده کرده و بازیهایی شبیه فوتبال و چوگان انجام میدادند و این نشانه وجود نوعی خشونت در ذات ساختاری این ورزش است.
این جامعهشناس با بیان اینکه این پدیده در تاریخ ایران بیشتر درگیری بین تیمهای پرسپولیس و استقلال و یا همان قرمز و آبی بود، افزود: برخی معتقدند راهاندازی و رونمایی از پرسپولیس و استقلال به نوعی توسط نظام سیاسی دوره پهلوی برای ایجاد نفاق بین مردم بود که البته در مورد این مسئله اطلاعات دقیقی در دست نیست اما باز هم به نظر میرسد دور از ذهن نباشد اما در سالهای اخیر این مسئله ابعاد خیلی جدیتر و شدیدتری به خود گرفته است.
بخشنده با بیان اینکه در گذشته ورزش بیشتر با هدف سلامت انجام میشد و بین هواداران و دنبالکنندگان نیز حالت تفریحی و سرگرمی داشت، تصریح کرد: با گسترش نظام سرمایهداری و فرهنگ نئولیبرالیسم بر اساس مصرفگرایی، تیمهای ورزشی تبدیل به کالاهای اقتصادی و ابزار تبلیغ و سوددهی برندهای اقتصادی شدهاند.
این دکترای جامعهشناسی با اشاره به اینکه تیمهای ورزشی و هواداران به ویژه فوتبال برای ادامه فعالیت وارد بازار رقابتی و فروش شدند، گفت: یعنی از یک طرف کالاهایی که تولید میکنند میفروشند و از طرف دیگر خودشان وسیلهای برای تبلیغ کالاهای نظام سرمایهداری میشوند. به عنوان مثال تیمها برای کسب سود بیشتر یک آرم تجاری را روی لباس ورزشی خود درج و تبلیغ میکنند.
وی با بیان اینکه در جامعه ایران هم این مسئله اتفاق افتاده و علاوه بر آن تیمهای ورزشی به نمادهای هویتی تبدیل شدند، تاکید کرد: به طور مثال تراکتورسازی در آذربایجان و مناطق شمال غربی ایران، ملوان در بندرانزلی و گیلان، نساجی در قائمشهر و مازندران، سپاهان و ذوب آهن در اصفهان، قشقایی در قسمتهایی از فارس، صنعت نفت در آبادان و سایر تیمهایی از این دست را میتوان نام برد.
این جامعهشناس با اشاره به اینکه در واقع تیمها به یکی از ابزارها و نمادهای نظام سرمایهداری و لیبرالیسم و بعد از آن نئولیبرالیسم تبدیل شدند و در کنار آن هم خشونت را به عنوان نمادی از اینکه ما به هر قیمتی باید موفق شویم شاهد هستیم، تصریح کرد: یعنی برای رسیدن به هدف از هر وسیلهای استفاده کنیم و در واقع در اینجا هدف، وسیله را توجیه میکند و این خشونت در بین طرفداران نیز افزایش پیدا میکند یعنی ما شاهد آن هستیم که تیمهای ورزشی به شرکتهای تجاری تبدیل میشوند برای به دست آوردن سود بیشتر از هیچ اقدامی ولو خلاف اخلاقیات خودداری نمیکنند از این رو با ایجاد فضای مسموم کاذب در پی تحریک هوادارن خود هستند.
بخشنده تاکید کرد: از سوی دیگر هواداران، جزئی از ساختار اجتماعی کلان جامعه هستند یعنی فوتبال چیزی جدا از عرصههای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه نیست و رفتار هواداران بازنمایی از آن چیزی است که در جامعه بزرگتر روی میدهد و خشونتهای کلامی و اقتصادی، شکافهای طبقاتی و اجتماعی به شدت در بین این افراد رواج پیدا میکند زیرا معمولا هواداران دوآتشه فوتبال از طبقات پایین جامعه هستند.
این دکترای جامعهشناسی در ادامه تاکید کرد: در روزهای اخیر سالگرد حادثهای که در ورزشگاه هیسل در بلژیک و فینال جام باشگاههای اروپا بین تیمهای یوونتوس و لیورپول اتفاقی افتاد و ۳۹ نفر جانشان را از دست دادند و تیمهای انگلیسی پنج سال از شرکت در مسابقات محروم شدند. یا چند شب پیش وقتی پاریسن ژرمن موفق شد اینترمیلان را پنج بر هیچ ببرد طرفداران خوشحال در پاریس با رفتاری که داشتند باعث مرگ دو نفر و بازداشت ۵۵۰ نفر شدند. لذا میتوان گفت خشونت بین هواداران فوتبال، مختص کشوری مثل ایران نیست و به شدت این مسئله در کشورهای دیگر به ویژه کشورهای آمریکای جنوبی شیوع دارد و جزئی از این ورزش است و نمیتوان آن را حذف کنیم اما میتوان آن را کاهش داد.
بخشنده در پاسخ به این سوال که برای کاهش خشونت از سوی هواداران فوتبال چه کار باید کنیم، تاکید کرد: نبود نظم در ورزشگاههای کشور مهمترین عنصری است که میتوان به آن اشاره کرد.
وی با بیان اینکه تاکید روی لزوم فرهنگسازی در این زمینه داریم، افزود: در واقع مسئله فرهنگی نیاز به زیرساخت دارد. باید توجه کنیم تماشاگری که دسترسی راحت به آب نوشیدنی و سرویس بهداشتی ندارد، ساعتها قبل از شروع بازی در ورزشگاه حاضر میشود و جایگاه و صندلیاش از قبل مشخص نیست آستانه تحملش تحت تاثیر این عوامل ورزشگاه به شدت کاهش پیدا میکند.
بخشنده با طرح این پرسش که چند تیم ورزشی و فوتبالی ما در داخل کشور کانون هوادارانی دارند که این مسائل را ساماندهی کنند و پاسخگو باشند؟ تصریح کرد: از سوی دیگر به دلیل وجود ساختارهای غلط و تبعیض آمیزی که در فوتبال وجود دارد و برگرفته از سوء مدیریت برخی مدیرانی است که مورد توجه قرار نگرفته، هواداران نیز در دفاع از حریم خود و نشان دادن هواداری به تیم محبوب به هر قیمتی؛ از ابزار پرخاشگرانه استفاده کنند.
این دکترای جامعه شناسی تاکید کرد: در خصوص مسئله فرهنگی در واقع ما در وهله اول زیرساختها را نداریم و قوانین سختگیرانهای مثل محروم کردن تماشاگران، پاک کردن صورت مسئله است.
بخشنده با بیان اینکه فرهنگ شامل دو قسمت مادی و معنوی است، گفت: وقتی فرهنگ مادی که همان زیرساختها هستند در حد بسیار پایینی است و حداقل ها وجود ندارد نباید انتظار داشته باشیم فرهنگ معنوی پیشرفت آنچنانی داشته باشد و پیامد آن این است که نه تنها ورزش ما پیشرفت نمیکند بلکه با پسرفت شدیدی مواجه میشود. در واقع جامعهای متعالی است که هر دو بعد فرهنگ با یکدیگر رشد کنند و یکی بر دیگری تقدم و تاخر نداشته باشد.
وی با مثال اینکه امروز کشورهای عربی فقط در زمینه استفاده از بازیکنان بزرگی مثل رونالدو یا بنزما پیشرفت نکردند بلکه طرفدارانشان به بهترین شکل حمایت میشوند، تصریح کرد: کدام یک از باشگاههای ما حتی در حد یک تیشرت؛ امکانات به هواداران خود داده در حالی که کشورهای دیگر بهترین لوازم و وسایل را در اختیار هواداران قرار میدهند از جمله کلاه و کارتهای هواداری و در پی این اقدامات، هواداران خودشان را صاحب و جزئی از تیم میدانند.
بخشنده تاکید کرد: اینجا نه تنها این مسئله وجود ندارد بلکه امکانات به چند لیدر محدود میشود که آنها هم از طریق برخی منابع قدرت که در اختیار دارند و با استفاده از آن منابع که از جمله ارتباط و حمایت چهرههای ورزشی و شریک شدن در رانتهای آنهاست، گردن کلفتی میکنند و در واقع این لیدری نیست و یک نوع لات بازی و لمپنیسم در ورزش است.
انتهای پیام
نظرات