اکبر اعلمی در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: دستیابی ایران به چرخه کامل سوخت هستهای، یعنی از مرحله استخراج و تبدیل اورانیوم تا غنیسازی و بازفرآوری سوخت مصرف شده، نمادی از خودکفایی فناورانه و بلوغ علمی کشور است و همچنان اهمیت راهبردی خود را حفظ کرده است.
وی افزود: این توانمندی از منظر راهبردی، نشاندهنده استقلال علمی و فنی ایران در یکی از حساسترین و پیشرفتهترین حوزههای تکنولوژیک است. از همین رو، بسیاری از کشورها از جمله ژاپن، آرژانتین و برزیل نیز در پی حفظ این ظرفیت هستند، ولو آنکه فعلا بهرهبرداری مستقیمی از آن نداشته باشند. علاوه بر این، مطابق ماده ۴ معاهده NPT، ایران حق دارد چرخه کامل سوخت را در چارچوب حقوق بینالملل و تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی در اختیار داشته باشد، مشروط بر اینکه این فعالیتها با اهداف صلحآمیز دنبال شود و ضوابط پادمانی و توافقهای بینالمللی رعایت شوند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هفتم ادامه داد: از جنبه ژئوپلیتیکی نیز، در شرایطی که امنیت ملی ایران پیوسته در معرض تهدیدات آشکار و پنهان خارجی قرار دارد، چنین ظرفیتی میتواند ابزاری بازدارنده و عاملی برای ارتقای قدرت چانهزنی در مذاکرات باشد؛ به بیاندیگر برخورداری از این قابلیت - حتی بدون عبور از مرزهای تسلیحاتی - میتواند بهمثابه تهدیدی بالقوه و نهفته تلقی شود؛ تهدیدی که در صورت عدول طرفهای مقابل از تعهداتشان، امکان تبدیل شدن به ابزار فشار متقابل را دارد. با اینهمه، باید به دو نکته توجه کنیم؛ نخست اینکه، با وجود اهمیتی که برشمرده شد، این توانمندی نباید بدون توجه به ملاحظات سیاسی، امنیتی و اقتصادی کشور، به هدفی صرفا حیثیتی تبدیل شود. اگر نتوانیم این دستاورد را در چارچوب یک توافق پایدار، قابل دفاع و مشروع تثبیت کنیم، آنگاه ممکن است این توانایی بهجای آنکه یک فرصت ملی باشد، به ابزاری برای اعمال فشار، تحریم، یا حتی انزوا و تهدید نظامی تبدیل شود و دیگر آنکه، در فقدان زیرساختهای اقتصادیِ مکمل، از جمله نیروگاههای متعدد، بازار صادراتی و تقاضای بینالمللی برای فناوری بومی، چرخه سوخت - صرفنظر از جنبههای نمادین و راهبردی - فاقد صرفه اقتصادی خواهد بود.
چرخه کامل سوخت هستهای میتواند یک دارایی ملی راهبردی باشد
اعلمی متذکر شد: چرخه کامل سوخت هستهای میتواند یک دارایی ملی راهبردی باشد، اما نحوه مدیریت سیاسی است که تعیین میکند این دارایی به فرصتی برای تقویت منافع ملی بدل شود یا به تهدیدی برای منافع کشور. اگر ایران بتواند این توانمندی را با شفافیت فنی حفظ کند، نگرانیهای مشروع جهانی را کاهش دهد و آن را در قالب یک توافق متوازن و قابل اتکا تثبیت کند، آنگاه چرخه سوخت، هم پشتوانهای برای فناوری بومی خواهد بود، هم ابزاری برای بازدارندگی هوشمند و هم عاملی برای چانهزنی دیپلماتیک. در غیر اینصورت، چهبسا ممکن است به ثروتی پرهزینه و بلااستفاده تبدیل شود.
نماینده مردم تبریز در مجالس ششم و هفتم شورای اسلامی در تبیین دلایل مخالفت آمریکاییها و همپیمانان غربی اش با غنیسازی در ایران گفت: این مخالفت ریشه در مجموعهای از ملاحظات امنیتی، سیاسی، ژئوپلیتیکی و رقابتهای فناورانه دارد. البته مخالفت با غنیسازی صرفا متوجه ایران نیست؛ بلکه شامل هر کشوری میشود که خارج از بلوک متحدان غرب، به آستانه فناوری حساس هستهای نزدیک شود. با این حال، در مورد ایران، حساسیتها بهمراتب بیشتر و پیچیدهتر است.
وی ادامه داد: غنیسازی اورانیوم از یک سو جزء فناوریهایی است که در انحصار باشگاه قدرتهای بزرگ قرار دارد و حفظ این انحصار، بخشی از نظم مورد نظر آمریکا در جهان است. بنابراین، ایالات متحده تمایلی ندارد کشوری که خارج از چارچوبهای لیبرال-بینالمللی حرکت میکند، به این فناوری حیاتی و راهبردی دست یابد، مگر در قالب یک سازوکار مهار شده و کنترلشده. از سوی دیگر، مسئله اسرائیل و تضمین برتری هستهای آن در منطقه نیز در محاسبات آمریکا نقش کلیدی دارد. به بیان روشنتر، سیاست هستهای آمریکا در قبال ایران، همواره تحت تأثیر دغدغههای امنیتی تلآویو بوده و این تأثیر در بسیاری موارد بر ملاحظات عمومیتر بینالمللی نیز غلبه یافته است.
حفظ چرخه کامل سوخت هستهای ایران را به الگو تبدیل میکند
اعلمی ادامه داد: همچنین باید توجه داشت که اگر ایران با وجود سایه تحریمها، مخالفتها و فشارهای بینالمللی موفق به حفظ و توسعه چرخه کامل سوخت هستهای شود، ممکن است به الگویی برای سایر کشورها تبدل شود و این کشورها شاید به این نتیجه برسند که مقاومت و عبور از قواعد موجود میتواند به کسب امتیاز در این حوزه منجر شود.
نماینده مردم تبریز در مجالس ششم و هفتم شورای اسلامی در پایان یادآور شد: مخالفت آمریکا با غنیسازی در ایران، ریشه در ترکیبی از نگرانیهای ژئوپلیتیکی، رقابت فناورانه، ملاحظات امنیتی رژیم صهیونیستی، بیاعتمادی تاریخی و دغدغه الگو شدن ایران دارد و این مخالفت، تنها زمانی ممکن است تعدیل شود که ایران بتواند ضمن حفظ حقوق مشروع خود، اطمینانسازی حقوقی و فنی کافی ارائه دهد، رفتار منطقهایاش را شفاف و قابل پیشبینی سازد و چارچوبهای بینالمللی را نهفقط بپذیرد، بلکه بهنحو مؤثر و اعتمادآفرین اجرا کند.
انتهای پیام
نظرات