به گزارش ایسنا، پس از گذشت بیش از ۱۰ روز از حملات متقابل میان ایران و رژیم صهیونیستی، نه زیرساختهای هستهای ایران از بین رفتند و نه حاکمیت آن در داخل ضعیف شد بلکه برعکس، ایران مقاومت و بازدارندگی را از خود به نمایش گذاشت که موجب نگرانی محافل امنیتی رژیم صهیونیستی شد.
زمانی که رژیم صهیونیستی حملات هوایی خود به زیرساختهای هستهای ایران در فردو، نطنز و اصفهان را آغاز کرد، پیام روشن این حملات «مهار برنامه هستهای ایران و وارد آوردن ضربهای روانی و نظامی به نظام حاکم در ایران» بود.
اما با گذشت چند روز و گسترش دامنه پاسخ ایران با موشکهای بالستیک و پهپادها، روشن شد که این حملات هوایی تنها خسارات جزئی را به بار آوردند و بر اساس گزارشهای اطلاعاتی غربی، زیرساختهای هستهای همچنان فعال هستند.
نکته مهمتر اینکه تلآویو موفق نشد شکافی داخلی را در حاکمیت ایران ایجاد کند بلکه برعکس حملات هوایی اسرائیل به بسیج مردمی منجر شد و شعارهای «مرگ بر اسرائیل» را به شکل وسیعی در میان مردم ایران زنده کرد و این حاکی از نتایجی برخلاف ارزیابیهای اولیه کابینه نتانیاهو بود.
بازدارندگی محدود و غافلگیریها
به نوشته روزنامه «عربی۲۱»، رژیم صهیونیستی روی آنچه آن را «حمله پیشدستانه» علیه ظرفیتهای هستهای ایران میخواند، حساب باز کرده بود اما پاسخ ایران کاملا با ارزیابیهای اطلاعاتی متفاوت بود. تهران تنها به یک پاسخ محدود همانند سالهای گذشته اکتفا نکرد بلکه موجهایی از موشکهای میانبرد و دوربرد را شلیک کرد و نقاط مهم و حساسی را در تلآویو، حیفا و بئر السبع هدف قرار داد که موجب ویرانیهای گستردهای شدند.
برخی تحلیلگران نظامی صهیونیست نیز اعتراف کردند که اثربخشی سامانههای پدافند هوایی رژیم صهیونیستی بسیار کمتر از حد انتظار بود و میزان آسیبهای روانی وارد آمده به ساکنان اراضی اشغالی به ویژه در کنار مهاجرتهای دستهجمعی گسترده از مناطق شمالی و جنوبی به مرکزی و نیز مهاجرت معکوسی که برخی منابع تحقیقاتی اسرائیل آن را افشا کردند، بسیار گسترده بوده است.
از جمله بزرگترین زیانهای راهبردی رژیم صهیونیستی در این رویارویی همان چیزی است که تحلیلگران مسائل امنیتی آن را «فرسایش تصویر بازدارندگی اسرائیل» توصیف میکنند، موسسه نظامی رژیم صهیونیستی سالها است گفتمانی را مبتنی بر توان بازدارندگی قاطع در برابر هر گونه تهدید وجودی در پیش گرفته که در ادبیات سیاسی اسرائیل در قبال ایران کاملا جا باز کرده است اما پاسخ مستقیم و شدید ایران، این معادله را در هم شکست و واقعیت جدیدی را ایجاد کرد که در آن رژیم اشغالگر اسرائیل به عنوان دولتی ظاهر شد که میتوان با موشکهای بالستیک به آن حمله کرد بدون اینکه پاسخ قاطعی داشته باشد.

همچنین موضع آمریکا به عنوان شریک شماره یک رژیم صهیونیستی این بار کمرنگتر جلوه کرد، با وجود مشارکت واشنگتن در حمله به زیرساختهای هستهای ایران، کاخ سفید به ریاست «دونالد ترامپ» خیلی سریع به سراغ اعلام برقراری آتشبس رفت و درعین حال نیز تاکید کرد که این تنش هرگز ادامه پیدا نخواهد کرد، این موضع موجب تقویت این برداشت شد که تلآویو در محاسبات تشدید تنش خود منزوی شده است.
نتایج میدانی و سیاسی نه تنها از شکست اسرائیل بلکه از برتری ایران در بیش از یک سطح حکایت دارد، تهران موفق شد قدرت خود به پاسخ و حفظ ابتکارعمل را ثابت کرده و با رایزنیهای دیپلماتیک خود با ترکیه، روسیه، قطر و عمان برای کاهش خطرات ورود به جنگی تمام عیار، انعطاف سیاسی خود را نیز نشان دهد.
در سطح منطقه نیز رژیم صهیونیستی حمایت علنی را از سوی هیچ یک از همپیمانان خود در منطقه خلیج فارس که به آنها توافقهای عادیسازی روابط را امضا کرده بود، دریافت نکرد و برخی از پایتختهای عربی از احتمال کشیده شدن منطقه به جنگی آشکار و بدون پایان مشخص، ابراز نگرانی کردند.
همچنین در حالی که نتانیاهو تلاش کرد این حمله متجاوزانه را «دفاع از امنیت منطقهای» جلوه دهد، ملتهای عربی و حتی برخی حاکمیتهای عرب آن را یک ماجراجویی نسنجیده دانستند.
شکافی عمیقتر از جنگ در داخل اراضی اشغالی
از منظر سیاسی کابینه رژیم صهیونیستی موفق نشد از این جنگ برای ایجاد اتحادی داخلی استفاده کند بلکه برعکس رهبری نتانیاهو با انتقادهای شدیدی از سوی اپوزیسیون و مسؤولان امنیتی سابق مواجه شد و آنها تصمیم برای آغاز این جنگ را نسنجیده دانستند و تاکید کردند که ورود به رویارویی با ایران در این مرحله، به نفع اسرائیل نبود، به ویژه که تا این لحظه اهداف جنگ در غزه حاصل نشدند.
همینطور نتایج نظرسنجی که به تازگی «موسسه دموکراسی اسرائیل» حاکی از کاهش اعتماد عمومی به عملکرد کابینه علیرغم حمایت اولیه از این عملیات بود، این کاهش اعتماد نشاندهنده ناامیدی ساکنان اراضی اشغالی از توان موسسه نظامی آن در مدیریت جنگ با کشوری در ابعاد ایران بوده و نگرانیهای روبهفزونی آنها از ورود به یک وضعیت فرسایشی طولانی را نشان میدهد.

روزنامه «عربی۲۱» در پایان نیز نوشت: اگرچه رژیم اشغالگر صهیونیستی دستاوردهای تاکتیکی در میدان داشت و خسارات محدودی را به تاسیسات هستهای ایران وارد کرد و موفق به ترور جمعی از فرماندهان نظامی و دانشمندان ایرانی شد اما در تحقق اهداف سیاسی و راهبردی خود که از زمان آغاز حمله آنها را اعلام کرده بود، شکست خورد، واقعیت حاکی از این است که زیرساختهای نظامی ایران نابود نشدند و تصویر اسرائیل به عنوان یک «قدرت منطقهای شکستناپذیر» به ویژه بعد از شکست نتانیاهو در تحقق اهداف جنگ علیه غزه با وجود نسلکشی، ضربه حیثیتی بزرگی خورد. به همین شکل جنگی که تلآویو میخواست یک «عملیات بازدارنده قاطع» باشد، به دلیل تصاویر بسیاری از ویرانیها و خرابیهای ناشی از اصابت موشکهای ایرانی به اراضی اشغالی، به بحرانی راهبردی تبدیل شد که میتواند این رژیم اشغالگر را به بازنگری در محاسبات خود سوق دهد.
انتهای پیام
نظرات