به گزارش ایسنا، بسیاری در منطقه و سراسر جهان، به ویژه ناظران و دنبالکنندگان مسائل ایران و تمامی تحرکات این کشور در ۱۰ سال اخیر، شاید بر این باور بودند که دست کشیدن ایران از برخی عادات قدیمی خود، به خصوص آنهایی که مربوط به واکنش این کشور به تحولات اطرافش یا مسائلی که مستقیماً به آن مربوط میشود، تقریباً محال است. زیرا آنچه به سیاست «صبر استراتژیک» ایران معروف شده، همواره یکی از ویژگیهای اصلی تمامی تحرکات این کشور بوده است، به خصوص در چارچوب رویارویی آن با محور شرارت به رهبری ایالات متحده آمریکا و نوک پیکان آن در منطقه یعنی رژیم صهیونیستی؛ رویاروییای که تا همین اواخر غیرمستقیم بود و گاهی توسط نیروهای مقاومت و گاهی توسط متحدان اداره میشد.
«احمد عبد الرحمن» با این مقدمه، در یادداشتی در المیادین نوشت: در این رویارویی یکی از مهمترین فصول آن، عملیات ترور دانشمندان هستهای در ایران توسط صهیونیستها با حمایت آمریکا بود و در صدر آنها شهید «محسن فخریزاده» قرار داشت. همچنین برخی تأسیسات علمی ایران از طریق حملات سایبری و گاهی عملیات تخریبی هدف قرار گرفت که اوج آن با ترور شهید سردار «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نزدیکی فرودگاه بغداد رقم خورد. ایران همچنان به گزینه «صبر استراتژیک» وفادار ماند و حتی با وجود ادامه حملات رژیم صهیونیستی که برخی از آنها پیامدهای سختی بر جامعه ایران و بر وجهه ایران به عنوان یک کشور قدرتمند و مقتدر داشت، این سیاست خود را رها نکرد.
اگرچه واکنش ایران به ترور سردار سلیمانی با هدف قرار دادن پایگاه آمریکایی «عین الاسد» در صحرای الانبار عراق، موجب شد تهران به طور موقت از این سیاست خود خارج شود اما وسعت و دامنه این خروج به دقت محاسبه شده بود و شکاف چندانی در این استراتژی بلندمدت ایران ایجاد نکرد؛ استراتژیای که ظاهراً هدف آن به دست آوردن طولانیترین زمان ممکن برای تکمیل مقدمات لازم برای رویارویی بزرگ در منطقه بود، رویاروییای که مورد انتظار و پیشبینی بود و هیچ جایی برای فرار یا اجتناب از پیامدهای آن وجود نداشت.
ایران در دو حمله قبلی خود در واکنش به جنایات مکرر رژیم صهیونیستی، به ویژه ترور شهید «اسماعیل هنیه» در تهران و تجاوز به کنسولگری ایران در دمشق، سرزمینهای اشغالی را با موشکهای بالستیک هدف قرار داد. این حملات از لحاظ دقت که به طور دقیق پایگاهها و اهداف نظامی دشمن را هدف قرار داد و نیز از لحاظ حجم و مدت زمان متمایز بودند. اما پس از تجاوز اخیر صهیونیستی-آمریکایی که صبح روز جمعه، سیزدهم ژوئن جاری، ایران را هدف قرار داد و منجر به خسارات مادی و انسانی شد که کمترین توصیف برای آن، «سخت و بیسابقه» است، ایران تصمیمی تاریخی اتخاذ کرد و از سیاست صبر استراتژیک خود خارج شد و به طور آشکار و صریح از آرامش همیشگی خود دست کشید.

خطوط قرمز
در این رویارویی که صبح سهشنبه به پایان رسید، ایران و رهبری سیاسی و نظامی آن نه تنها ایدهها و بخش مهمی از امکانات و تواناییهای خود را استفاده کردند، بلکه فراتر از حد انتظار ظاهر شدند و از بسیاری از خطوط قرمزی که همواره مانع از تحقق خواستههای دوستداران و حامیانش بود، عبور کردند و بسیاری از ملاحظاتی را که در دورههای گذشته مانعی در برابر آغاز و انفجار خشم خود در برابر دشمنانش، به ویژه دشمن صهیونیستی، بود، نادیده گرفتند.
در عملیات استثنایی «وعده صادق ۳» ایران بسیاری از توهمات رژیم صهیونیستی و متحدانش را در منطقه و جهان را از بین برد و بدون هیچ شک و تردیدی تمام ایدههایی را که در ذهن نتانیاهو و ائتلاف افراطی او میچرخید، درهم کوبید. او تصور میکرد که قادر است مهمترین دژهای مقاومت در منطقه را با یک ضربه فنی سرنگون کند و از شر بدترین کابوسهایش که از زمان اولین دورهی حکومتش بر رژیم صهیونیستی او را رها نمیکنند، خلاص شود. حتی کار به جایی رسید که به ظهور یک خاورمیانه جدید بشارت داد که رژیم صهیونیستی در آن حاکم اول و آخر خواهد بود و جزیه بر مردم و کشورهای منطقه تحمیل میکند. این موضوع در اظهارات احمقانه «بتسلئیل سموتریچ» وزیر دارایی این رژیم نیز آشکار بود که علناً خواستار آن شد که کشورهای عربی مشخصی هزینه جنگ علیه ایران را متحمل شوند. این موضوع، نشاندهنده میزان خودبزرگبینی و غروری است که رژیم یاغی و جنایتکار صهیونیستی به آن رسیده است.
عملیات «وعده صادق ۳» برای همه، به ویژه رژیم غاصب صهیونیستی، غافلگیرکننده و تکاندهنده به نظر میرسید، این رژیم در نتیجه حملات گسترده ایران، به همراه متحد مورد اعتماد خود واشنگتن، که به طور غیرمعمول، حمله ایران به بزرگترین پایگاه خود در منطقه را پذیرفت، رفت که تسلیم شروط ایران در رابطه با آتشبس شود؛ آتشبسی که شامل توقف کامل و جامع همه اشکال تجاوز بود، بدون اینکه جبهه دشمن بتواند به دستاوردهای واقعی که صحنه را تغییر دهد، دست یابد، دستاوردی که مهمترین آن نابودی برنامه هستهای صلحآمیز ایران است که طبق همه دادهها و با وجود حمله اخیر آمریکا، نه تنها به نظر میرسد آسیبی ندیده است، حتی میتواند شاهد شروع جدیدی در روزهای آینده باشد و منجر به دستیابی ایران به بمب هستهای در صورت تمایل شود که در این صورت ضربهای تاریخی به کل محور شرارت در جهان خواهد بود.

نبرد غیرمتقارن
ایران در طول ۱۲ روز نبرد، حماسه تاریخی بیسابقهای را رقم زد. با وجود اینکه این نبرد، چه از نظر مقیاس تواناییهای نظامی، چه از نظر کیفیت سلاحها و تواناییهای اطلاعاتی و چه از نظر پشتیبانی لجستیک و نیز پوشش سیاسی و رسانهای که بدون شک به نفع دشمنانش بود، نبردی نابرابر بود، اما با این حال ایران توانست به دستاوردی خیرهکننده دست یابد که قبل از دشمنان، دوستانش را شگفتزده کرد و خطوط قرمز جدیدی را ترسیم کرد که قبلاً وجود نداشت و میتواند در مرحله آینده، بازدارنده و مانعی در برابر جاهطلبیهای همه دشمنانش باشد.
پس از آنچه در دو هفته گذشته رخ داد، میتوان گفت که جمهوری اسلامی ایران به پیروزی قاطعی بر کل محور شرارت دست یافته است. تلاشهای سیاسی، دیپلماتیک و نظامی ایران در کنار تلاشهای امنیتیاش در سطح داخلی، ضربه مهلکی به همه دشمنانش وارد کرده و نقشههای شیطانی آنها را برای همه ایرانیان، صرفنظر از گرایشهای سیاسی، خنثی کرده است. همچنین نقشه بزرگی را که برای نابودی همه گروههای مقاومت در منطقه در نظر گرفته شده بود، نقش بر آب کرده است. اگر ایران در جنگ شکست میخورد، محور مقاومت با چالشهای بیسابقهای روبرو میشد که میتوانست منجر به فروپاشی و نابودی برخی از گروههای مقاومت یا حداقل عقبنشینی و کنارهگیری آنها شود.

مجازات اسرائیل
حماسه «وعده صادق ۳» بیشک ثابت کرد که ایران دولتی با بالهای بسته نیست، بلکه به همه ثابت شد که ایران بزرگتر از یک دولت و بزرگتر از جغرافیاست، بلکه ترکیبی از تاریخ و تمدن، علم، ادب و فرهنگ، ترکیبی از هنر خواندن گذشته و برنامهریزی برای آینده است. ایران ثابت کرده که پایداری در برابر توطئهها غیرممکن نیست بلکه مقابله با نقشههای دشمنان، هر چقدر هم که بزرگ باشند، ممکن است و دستیابی به پیروزی تنها منوط به میزان تواناییها و ظرفیتها نیست.
ایران ثابت کرده که پایبندی به اصول از دستیابی به دستاوردها مهمتر است، ادامه دادن به راه کسانی که زندگی خود را وقف خدمت به کشور و پروژه کردهاند، از حفظ دستاوردها مهمتر است و همه فداکاریها در مقایسه با حفظ حقوق و مشروعیت اهداف ناچیز است.
ایران با وجود هزینه سنگینی که در این نبرد پرداخت، پیروز شد و هزینهای بسیار کمتر از آنچه که اگر تحقیر و شکست را میپذیرفت، یا از ترس گسترش نبرد و افزایش میزان خسارات، تصمیم به تحمل تجاوز میگرفت، میپرداخت.
ایران، تحت رهبری خردمندانهاش، به لطف انسجام داخلی، وحدت همه گروههای سیاسی، مذهبی و قومی و حمایت مردم از رهبری، بهرغم همه سختیها و بحرانهایی که با آن مواجه بود، پیروز شد.
ایران پیروز شد و انتقام بخشی از غزه، کرانه باختری، لبنان و یمن و همچنین همه مظلومان جهان را گرفت، مردمی که برای اولین بار در تاریخ معاصر احساس کردند کسی از آنها دفاع میکند و انتقام بیعدالتیهایشان را میگیرد. آنها احساس کردند که این رژیم سرکش و شهرکنشینان شرورش، پس از ویرانی و تخریب بسیاری از سرزمینها، کشتن، سوزاندن و نابود کردن هر چیزی که دستانشان که به خون بیگناهان آلوده بود، به آن میرسید، بالاخره کسی را پیدا کردهاند تا این رژیم را مجازات کند.
انتهای پیام
نظرات