در شب عاشورای حسینی شهر نور و هیات انصارالمحسن(ع)، دلهای سوخته، با ورود پرچم مقدس حرم امام حسین(ع) به لرزه افتاد. دستهای لرزان، با دیدن این پرچم نورانی، به سوی آسمان دراز شد و فریاد «لبیک یا حسین» فضای مراسم را لبریز از شور عاشقانه کرد.
سینهزنی زیر سایه پرچم کربلا
مردان و زنان، پیر و جوان، همه یکصدا، یکدل، زیر این پرچم مقدس گرد آمدند. صدای ضجههای بلند، گواه عشقی بود که قرنهاست در دلهای شیعیان زنده است. سینههای چاک خورده، دستهای بر سر کوبیده و چشمهای اشکبار، روایتگر درد فراق مولایشان بود. برخی با نالههای بلند، برخی در سکوتی پر از معنا، و برخی با زمزمههای آرام، دل به دریای مصیبت کربلا سپرده بودند.
نذرهای عاشقانه برای سلطان شهیدان
در گوشه و کنار هیات، دستهای مهربان، نذریهای عاشقانه تقسیم میکردند. جوانی با عشق، بطریهای آب خنک را به سوگواران تعارف میکرد و برچسبهای متبرک «یا حسین» به مشتاقان اهدا میکردند. هر نگاه، هر حرکت، هر دعا، گویا پیامی بود برای امام حسین(ع)؛ «ما اینجاییم، یا اباعبدالله! ما فراموشت نکردهایم»
فضایی آکنده از عطر بهشت
عطر پرچم حرم حسینی، تمام فضا را پر کرده بود. گویی ریحانههای بهشت، از خاک کربلا سر برآورده و بوی گلهای محبت حسین(ع) را در هوا پخش کرده است. اشکها، بیاختیار جاری میشد و قلبها، تپندهتر از همیشه، نام حسین(ع) را فریاد میزدند.
امشب، نه فقط یک مراسم عزاداری، که یک میعادگاه عاشقان بود. میعادگاهی که در آن، همه با زبانِ دل گفتند: «حسین(ع)، همیشه و همیشه، خون تو در رگهای ما جاریست»
انتهای پیام
نظرات