به گزارش ایسنا، «علی اکبر ولایتی» مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل در مقالهای به تشریح اقدامات و رویکرد آلمان در قبال جنایتهای رژیم صهیونیستی و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم پرداخت که در ذیل متن کامل این مقاله آمده است.
بعد از دوره تصدی من در وزارت خارجه و اتمام مأموریت من در این وزارتخانه و در زمانی که برخی مشکلات در مسائل بینالملل پدید آمده بود، به این نتیجه رسیدیم که از طرق مختلف میتوان روابط بین ایران و کشورهای تأثیرگذار را بهبود بخشید و در این مسیر، با پنج کشور مهم اروپایی قرار گذاشتیم که با هم جلسهای در تهران داشته باشیم و با همکاری دولتهای موجود، اقدامات مثبتی در جهت نزدیکی بین کشورهای اروپایی و ایران و حل مسائل منطقه به عمل آوریم. در این جهت، با کشورهای آلمان، روسیه، ایتالیا و فرانسه برای این امر به توافق رسیدیم. آقای پریماکوف، وزیر خارجه سابق روسیه، آندرئوتی، وزیر خارجه سابق ایتالیا، هانس دیتریش گنشر، وزیر خارجه سابق آلمان، و رولان دوما، وزیر خارجه سابق فرانسه، برای شرکت در این جلسه دعوت شدند.
اینجانب در آن زمان تازه به عنوان مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل منصوب شده بودم و بنای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در آن زمان، بر داشتن رابطه مناسب از موضع قوی و در عین حال دوستانه با همه کشورها، مخصوصاً اروپاییها بود. فلذا با تکتک این افراد در طی سالهای طولانی، روابطی بسیار سازنده برقرار شده بود.
شرکت در این اجلاس مشترک، بهقدری برای این کشورها اهمیت داشت که مثلاً آقای گنشر، برای شرکت در آن جلسه، با خانم مرکل گفتوگو کرد و او یک جت نظامی در اختیارش قرار داد که یک بعدازظهر، به مدت دو ساعت به تهران آمد و در اجلاس شرکت کرد و بهسرعت به آلمان بازگشت.
پریماکوف، که به عنوان وزیر خارجه سابق و معتمد آقای پوتین یک سفر چندساعته به تهران داشت، در همان سفر به من گفت که اگر مقام معظم رهبری ایران، پوتین را به حضور بپذیرند، رئیس جمهور روسیه فردای همان روز به ایران میآید. من، پس از کسب اجازه، به او پاسخ مثبت دادم و دقیقاً روز بعد از آن، پوتین به ایران آمد و با مقام معظم رهبری دیدار کرد و مذاکرات بسیار مهمی در آن زمان انجام شد.
آقای آندرئوتی، وزیر خارجه سابق و نخستوزیر اسبق ایتالیا، هم با اینجانب رابطه خوبی داشت، بهطوریکه گاهی بهعنوان دیدار دوجانبه به ایتالیا میرفتم و با او دیدار میکردم، و یا هرگاه میخواستم برای حضور در نشست سالیانه سازمان ملل به آمریکا بروم، در مسیر رفت یا برگشت، اول به رم و از آنجا به نیویورک میرفتم. چون فاصله فرودگاه تا شهر رم زیاد بود، او تمام امکانات و تشریفات را در فرودگاه آماده میکرد و خودش به استقبال من میآمد و در فرودگاه با من ملاقات میکرد و مسائل دوجانبه را بررسی میکردیم و سپس از آنجا به سازمان ملل پرواز میکردم.
رولان دوما، وزیر خارجه فرانسه در زمان فرانسوا میتران، یکبار به دعوت من به تهران آمد و به من گفت که در زمان دکتر مصدق و قبل از ۲۸ مرداد، به بازار و پارلمان ایران رفته بودم و اکنون میخواهم دوباره بازار تهران و مجلس سابق را ببینم. اینجانب او را به بازار تهران بردم و کسبه بازار، بسیار رفتار گرمی با وی داشتند. سپس از اوایل بازار بزرگ، که راهی به داخل مسجد امام (مسجد شاه سابق که در زمان فتحعلیشاه ساخته شده بود) دارد، وارد مسجد شدیم و بعد از پلههای جلوخان بالا آمدیم و سوار اتومبیل شده و به سمت بهارستان رفتیم و مجلس شورای ملی را بازدید کردیم. در آن زمان، مبلغ زیادی در حدود یک میلیارد و هشتصد میلیون دلار از کشور فرانسه طلب داشتیم و پس از بازگشت او به فرانسه، این مطالبه به ایران پرداخت شد.
در زمان وزارت خارجه که من به فرانسه سفر کردم، او مرا به کاخ ورسای برده بود که محل امضای معاهده ورسای در جنگ جهانی اول، بین فاتحین و شکستخوردگان جنگ بود. در آن زمان، رابطه با فرانسه چنان خوب پیش رفت که نوبت بعد که به فرانسه رفتم، ملاقاتی خصوصی به همراه رولان دوما با میتران داشتم و او اظهار تمایل کرد که روابط تهران و پاریس گسترش پیدا کند و اعلام نمود که میخواهد به تهران سفر نماید و سؤال کرد چه وقتی برای سفر به تهران مناسب است؛ رولان دوما گفت: «سپتامبر»، ولی من چون در برنامه خود در نظر داشتم سپتامبر به سازمان ملل بروم، گفتم اکتبر خوب است، که میتران گفت: «همین تاریخی که ولایتی میگوید مناسب است.» و نکته مهمی که گفت این بود: «تو منتظر نباش که ملاقات من و تو منحصر به ملاقاتهای رسمی باشد، و هر زمانی که به علت دیگری به اروپا آمدی یا قصد داشتی از طریق اروپا به آمریکا یا هر کجای دیگری بروی، به دیدار من بیا تا اگر اشکالی در روابط هست، آن را برطرف کنیم. تکرار میکنم که منتظر ملاقات رسمی نباش»، اما متأسفانه بعضی اشکالات که اختیار حل آن دست وزارت خارجه نبود، موجب برهم خوردن روابط شد و میتران هم بعد از چندی به دلیل سرطان از دنیا رفت. وی بعد از ژنرال دوگل، مقتدرترین رئیسجمهور فرانسه بود و موقعی که فوت کرد، عده زیادی از مسئولین و رجال سیاسی دنیا برای خاکسپاری او رفتند و اینجانب نیز از طرف جمهوری اسلامی ایران در مراسم ختم وی در کلیسای نُتْرْدام شرکت کردم.

عنصر نامطلوب
این موارد به عنوان مقدمه عرض شد تا چگونگی کار و کیفیت روابط ایران با کشورهای اروپایی و مهم منطقه مانند روسیه در گذشتهای نه چندان دور مرور شود، اما متاسفاته امروز با اخلالگری یک عنصر نامطلوب در صحنه جهانی به نام رژیم صهیونیستی منافع دیپلماتیک کشورها و روابط شان تحت تاثیر تمایلات نامشروع این رژیم غیرقانونی قرار گرفته است و در کمال تعجب دیده میشود که کشوری مانند آلمان چگونه تاریخ و منافع ملی خود را فدای اهداف جنایتکارانه یک جنایتکار جنگی به نام نتانیاهو میکند.
در مورد آلمان، بیسمارک صدراعظم مقتدر آلمان بود که توانست از بالتیک تا آدریاتیک را تحت نفوذ خود درآورد؛ بعد از بیسمارک جانشینان او به خاطر بیتدبیری یکی از عوامل مهم آغاز جنگ جهانی اول شدند. بعد از شکست در این جنگ، اشتباه دوم را حزب نازی انجام داد که اداره آلمان را به عهده گرفته بود. منطق غیر قابل قبول نازیها یک نظریه ابتدایی و عصر حجری بود و منجر به جنایات بیسابقه به لحاظ تخریب کشورهای دیگر و حتی اقتصاد درجه یک آلمان شد. آنها برای تاسیس یک ارتش با جمعیت چند میلیونی و ساخت ابزارهای جنگی کاری کاملاً جاهلانه انجام دادند و باعث آغاز جنگ جهانی دوم شدند که با بیش از ۷۰ میلیون کشته در تاریخ بشر بینظیر شد.
از آن بدتر تئوریهای کشتار و حمله به کشورهای دیگر بود و در این رابطه، بدترین اقدامی که در آلمان رخ داد، تکرار فاجعه یهودیکشی بود. برخلاف ادعای برخی کشورهای اروپایی که خود را حامی یهودیان میدانند، باید گفت یهودیان از آغاز تعاملات خود با اروپاییان، همواره مورد ظلم و ستم قرار گرفتهاند. در واقع، یهودیکشی در آلمان نوزدهمین مورد از این فجایع در تاریخ اروپا تا آن زمان بود و نکته مهم اینکه اروپاییان، که از آغاز قرون وسطی تا دوره هیتلر، نوزده بار به دلایل گوناگون دست به چنین اقدامی زده بودند، این حادثه را بهانهای قرار دادند تا از آن، بهویژه علیه مسلمانان، بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی گستردهای کنند. (در این میان، روژه گارودی، فیلسوف و متفکر برجسته فرانسوی، تحقیقات وسیعی انجام داد و نتیجه گرفت که تعداد واقعی قربانیان یهودی، حدود ۳۰۰ هزار نفر بوده است. دولت فرانسه، به دلیل ارائه چنین نظری، او را به زندان و جریمه نقدی محکوم کرد، چراکه از نگاه آنان، تردید در روایت رسمی هولوکاست بهمثابه تضعیف یکی از پایههای تبلیغات ضدآلمانی تلقی میشود. اکنون نیز همچنان در بسیاری از کشورهای اروپایی قوانینی به تصویب رسیده است که براساس آن، انکار هولوکاست جرم تلقی شده و مجازات قانونی در پی دارد.)
بعد از جنگ دوم جهانی افراد شایستهتری در سیاست برای اصلاح خرابیهای جنگ در آلمان بر سر کار آمدند. افراد حدودا خردمندی که نسبتاً بر طریقه بیسمارک، اما با قوت کمتر راه او را ادامه میدادند که مهمترین آنها به ترتیب زمان، آدنائر، لودویک ارهارد، ویلی برانت، والتر شل، هلموت اشمیت و هلموت کهل بودند که حکومت آلمان را در دست گرفتند.
اینجانب در زمان تصدی وزارت خارجه با «هلموت کهل» صدراعظم و «هانس گنشر» وزیر خارجه فعال آلمان ارتباط نزدیکی داشتم. یک روز که در دفتر گنشر، خصوصی با وی صحبت میکردیم، عکس بیسمارک را روی میز اتاقش به من نشان داد و گفت که الگوی آنها ادامه مسیر بیسمارک میباشد. گنشر فردی زیرک و فهمیده و علاقمند به ارتباط با ایران بود و اولین رجل سیاسی غربی بود که در مصاحبه با رادیو آلمان، دو سال قبل از اعلام سازمان ملل، اعلام کرد که صدام در جنگ ایران و عراق متجاوز است.

مسیر رو به نزول
این مسیر در پیش گرفته شده توسط سیاستمداران آلمان بعد از جنگ جهانی کاملاً معقول بوده است. اما بعد از کنار رفتن کهل و گنشر نمیدانیم چه شد که مسیر سیاست خارجی آلمان رو به نزول گذاشت.
تحلیل احتمالی این وضعیت را میتوان به صورت ذیل به عرض رسانید:
خانم «آنگلا مرکل» دختر یک کشیش پروتستان بود که در آلمان شرقی قبل از فروپاشی شوروی زندگی میکرد و بر اساس قراین با سیستم امنیتی آمریکا مرتبط بود و بعد از فروپاشی شوروی و خراب شدن دیوار برلین و اتحاد آلمان وی به مدت ۱۲ سال صدراعظم آلمان بود و گرچه به وضوح به آمریکا و سیاستهای آن کشور نزدیکتر شد اما با وجود وابستگی به آمریکا، فرد نسبتاً مقتدر و مدبری بود، ولی جانشینان بعدی او یعنی «اولاف شولتس» که از سال ۲۰۲۱ و «فردریش مرتس» که از چند ماه پیش تا کنون صدراعظمی آلمان را برعهده داشتهاند، گرچه در ظاهر جهتگیری سیاسی در ادامه راه مرکل دارند اما به وضوح فاقد توانمندیهای سیاسی و مدیریتی او می باشند! و فهم و درک واقعیتهای موجود در صحنه بینالمللی و منطقه غرب آسیا را ندارند و لذا سیاست آلمان را به فضاحت کنونی کشیدهاند به این ترتیب که تابع النعل بالنعل، سیاست آمریکا را دنبال میکنند و در حمایت از رژیم صهیونیستی منافع ملی خود را ذبح می کنند و در حال حاضر از ترامپ هم جلوتر رفته اند و در جمع دو کشور اصلی و قوی اروپا یعنی فرانسه و انگلیس یک نوع عقب ماندگی سیاسی در آنها دیده میشود.
انگلیس که در سیاستهای مربوط به غرب آسیا و خاورمیانه از همه آشنایی بیشتری دارد در رفتارش دچار مواضع سبک و سطح پایین نمیشود. فرانسه نیز مانند آمریکا از اسرائیل حمایت میکند اما دقیقتر و روزآمدتر عمل میکند. موضعگیری مکرون در روزهای گذشته در تماس با رئیس جمهور کشورمان دکتر پزشکیان متعادلتر از آلمان بود از سیاست قبلی خود را اصلاح کرد. در واقع سیاست درست این است که متناسب با شرایط زمان، افراد تکنیکهای متفاوتی استفاده کنند و اکنون فرانسه از دیدگاه کشورهای غرب آسیا هوشمندانهتر عمل میکند در حالی که آلمان عملکردی سطح پایین و غیردیپلماتیک دارد و از رژیم صهیونیستیِ به تعبیر مقام معظم رهبری، له شده و از بین رفته، طوری حمایت میکند که گویی این رژیم، بازنده مطلق جنگ تحمیلی ۱۲ روزه با ایران نبوده است! امیرالمومنین علی علیه السلام میفرماید: و لا یری الجاهل مفرطا او مفرطا؛ یعنی جاهل یا کوتاهی میکند یا زیاده روی.

کار کثیف
لذا دریغ است که آلمان به عنوان یک کشور پیشرفته و صنعتی اینطور در سیاست خارجی به ذلت بیفتد که به صراحت کار کثیف رژیم کودککش در نقض کلیه قوانین بینالمللی و تعرض به خاک یک کشور و کشتن غیر نظامیان و کودکان آن را گردن بگیرد! آلمان یک بار در زمان هیتلر طوری عمل کرده که در دنیا در طی قرن گذشته و ربع قرن معاصر همواره مورد فشار افکار عمومی جهان بوده. به این علت است که میگوییم جانشینان بیسمارک این سیاستمدار و مردآهنین اروپا، میراث سلف خویش که با تدبیر عامل اصلی پیشرفت آلمان در قرن ۱۹ بود را بر باد دادهاند و همانطور که اشاره شد رفتار صدر اعظم اسبق آلمان خانم مرکل هم نشان دهنده هماهنگ بودن با آمریکا بود اما با تدبیر و سیاست و اینکه دنبال منافع ملی آلمان می باشد.
اکنون نیز آلمان اگر بخواهد در غرب آسیا که قلب سیاسی جهان است تعامل مثبت انجام انجام دهد باید دست از این رفتارهای سخیف و نه تنها بیحاصل بلکه ضربه زننده به میراث بیسمارک بردارد و با انتخاب گزینههای مدبرانهتر، اقتدار را به این کشور پراهمیت بازگرداند و سرنوشت خود را به دریوزگی از رژیم در حال فروپاشی صهیونیستی گره نزند و ذلت خود را افزون ننماید.
انتهای پیام
نظرات