در نظام آموزشی امروز که بر عملکرد تحصیلی و رقابت علمی تأکید فراوانی وجود دارد، نقش اوقات فراغت تحصیلی اغلب نادیده گرفته میشود. با این حال، این زمانهای به ظاهر آزاد در واقع بخش جداییناپذیری از فرآیند یادگیری و رشد شخصیتی محسوب میشوند. اوقات فراغت تحصیلی نه تنها مکمل آموزش رسمی است، بلکه بستری ضروری برای پرورش مهارتهای شناختی، عاطفی و اجتماعی فراهم میکند که در محیط کلاس درس قابل دستیابی نیستند.
برخلاف تصور رایج که اوقات فراغت را زمان تلفشده میپندارد، پژوهشهای علمی نشان میدهند که این دورهها نقش اساسی در تثبیت و یکپارچهسازی یادگیریهای رسمی ایفا میکنند. هنگام پرداختن به فعالیتهای مورد علاقه در اوقات فراغت، مغز از حالت دریافتکننده صرف اطلاعات خارج شده و به پردازشگر فعال تبدیل میشود. این تغییر وضعیت ذهنی باعث ایجاد ارتباطات عصبی جدید میشود که ظرفیت شناختی فرد را به طور چشمگیری افزایش میدهد.
فرآیندهای یادگیری در این شرایط به شکل طبیعیتر و پایدارتری اتفاق میافتند، چرا که فرد از فشارهای ارزیابی و عملکرد رها شده و میتواند به کشف و تجربه بپردازد. بسیاری از مهارتهای تحلیلی و انتقادی که پایههای تفکر سطح بالا هستند، نه در کلاس درس، بلکه در خلال بازیها، گفتوگوهای غیررسمی و فعالیتهای خلاقانه دوران فراغت شکل میگیرند.
تکامل شخصیتی کودکان و نوجوانان در گرو تعادل بین تعهدات تحصیلی و فرصتهای خودانگیخته است. اوقات فراغت فضایی امن برای آزمایش نقشهای اجتماعی مختلف، بیان آزادانه هیجانات و کشف استعدادهای پنهان فراهم میکند. در این فضا است که فرد میتواند بدون ترس از قضاوت شدن، به شناخت عمیقتری از خود دست یابد و هویت مستقلش را شکل دهد.
کارشناسان معتقدند از بُعد فیزیولوژیک، فعالیتهای فراغتی مناسب به تنظیم سیستمهای عصبی و هورمونی بدن کمک میکنند. ورزش و بازی باعث ترشح هورمون اندورفین میشود، فعالیتهای هنری سطح کورتیزول (هورمون استرس) را کاهش میدهند و تعاملات اجتماعی مثبت، ترشح هورمون اکسیتوسین را تحریک میکنند. این تغییرات بیوشیمیایی نه تنها بر خلق و خوی فرد تأثیر میگذارند، بلکه تواناییهای شناختی مانند حافظه، توجه و سرعت پردازش اطلاعات را نیز به طور مستقیم تحت تأثیر قرار میدهند.
پیامدهای محرومیت از اوقات فراغت کیفی
کاهش مداوم ساعات فراغت باکیفیت در زندگی دانشآموزان، تبعات نگرانکنندهای دارد. افزایش موارد اضطراب، افسردگی و فرسودگی تحصیلی در میان نوجوانان تا حد زیادی به فقدان فرصتهای واقعی برای استراحت ذهنی و بازیابی انرژی مرتبط است.
وقتی سیستم آموزشی تمام توجه خود را معطوف به شاخصهای کمی عملکرد تحصیلی میکند، در واقع بخش عمدهای از فرآیند یادگیری را نادیده میگیرد. یادگیری واقعی نیازمند تلفیق دانش رسمی با تجربیات زندگی است و این تلفیق عمدتاً در فضاهای غیررسمی و زمانهای فراغت اتفاق میافتد. دانشآموزانی که از این فرصتها محروم میشوند، اگرچه ممکن است در کوتاهمدت نمرات بهتری کسب کنند، اما در بلندمدت از توسعه مهارتهای اساسی زندگی بازمیمانند.
در ادامه به گفتوگو با مادران دغدغه مند در رابطه موضوع اوقات فراغت میپردازیم:
احمدی مادر یک پسر ۱۰ ساله به ایسنا گفت: فرزند من عاشق فوتبال است و تمام وقت آزادش را دوست دارد با دوستانش در پارک محله بازی کند. اما نگرانی من این است که چطور میتوان این انرژی و علاقه را به درستی هدایت کرد؟
وی ادامه داد: از طرفی میترسم اگر کلاسهای آموزشی مثل زبان یا ریاضی را برایش ثبتنام کنم، از بازی و تفریح محروم شود. خودم در کودکی فرصت اینچنین بازیهای گروهی را نداشتم و حالا نمیدانم چطور بین درس و بازی تعادل برقرار کنم، دوست دارم هم رشد کند هم شاد باشد.
در ادامه، پیروزفر مادر یک دختر ۱۴ ساله نیز گفت: دخترم بیشتر وقتش را در شبکههای اجتماعی میگذراند و من نگران هستم که این کار تبدیل به یک عادت نامناسب شود. از طرفی، هرچه برنامههای هنری یا ورزشی به او پیشنهاد میدهم، استقبال نمیکند.
وی افزود: میگویم کتاب بخوان یا یک مهارت یاد بگیر، اما انگار انگیزهای ندارد؛ خودم در نوجوانی به نقاشی علاقه داشتم و این فرصت را داشتم، اما نمیدانم چطور میتوانم او را به فعالیتهای سازندهتر تشویق کنم بدون اینکه احساس کند به او فشار میآورم.
خانم رضوانی مادر دو پسر ۸ و ۱۲ ساله هم به ایسنا اظهار کرد: با دو فرزندم، چالشهای متفاوتی دارم. پسرم که ۸ سال دارد، پرانرژی است و دوست دارد همیشه در حال بازی یا ساختن چیزی باشد. اما پسر بزرگترم، بیشتر وقتش را با بازیهای رایانهای میگذراند و کمتر به فعالیتهای بیرون از خانه علاقه نشان میدهد.
وی ادامه داد: من همیشه درگیر این هستم که چطور برای هر دو برنامهای بچینم که هم نیازهایشان را برطرف کند و هم باعث رشد فکری و جسمیشان شود. بعضی روزها احساس میکنم یا زیادی سخت میگیرم یا زیادی آزاد میگذارم.
در ادامه با یک روانشناس بالینی و روانکاو به گفتوگو پرداختیم تا به تبیین موضوع اوقات فراغت و بیان راهکارهایی برای بهرهمندی کیفی از این ایام برای تقویت مهارتهای شناختی و اجتماعی کودکان و نوجوانان بپردازد:
مرجان انصاری، روانشناس بالینی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: تابستان تنها یک تعطیلات فصلی برای کودکان نیست، بلکه فرصتی طلایی برای تقویت شخصیت، ابعاد اجتماعی، تنظیم هیجانی و بازیابی سلامت روان آنهاست، برای مثال، کودکی که در مدرسه اضطراب زیادی دارد، میتواند در تابستان با همراهی یک گروه درمانی یا مشاور، این اضطراب را کاهش دهد تا آن را به سال تحصیلی جدید منتقل نکند.
وی با بیان اینکه تابستان میتواند دورانی طلایی برای کودک و نوجوان باشد، گفت: برنامهریزی برای اوقات فراغت آنها بسیار مهم است، بهویژه پس از دوران کرونا که شاهد افزایش اضطراب اجتماعی، رشد افسردگی در نوجوانان و استفاده بیش از حد از تکنولوژی بودهایم، این عوامل باعث انزوا و خانه نشینی کودکان شده است؛ البته این مسئله تنها به کرونا مربوط نیست و وضعیت معیشتی خانوادهها نیز تأثیرگذار بوده، که منجر به اختلال خواب، افت تمرکز، اعتیاد، پرخوری، چاقی و کاهش عزت نفس در کودکان شده است.
انصاری تاکید کرد: برنامهریزی برای اوقات فراغت کودکان یکی از بهترین اقداماتی است که والدین میتوانند انجام دهند، اما این برنامهریزی نباید صرفاً پر کردن وقت آنها باشد. بلکه باید با هدف تحریک ذهن و خلاقیت، ایجاد تنوع، ساختاردهی به روزها و تقویت تجربههای اجتماعی باشد. نکته کلیدی این است که اوقات فراغت ادامه مسیر تربیتی است، نه وقفهای بین دو فصل تحصیلی. نباید تصور کرد که پس از دریافت کارنامه، کودکان به خواب تابستانی فرو میروند و در مهرماه دوباره بیدار میشوند.
سبکهای فرزندپروری
وی با اشاره بر اینکه در سالهای اخیر دو سبک افراطی در فرزندپروری در ایران مشاهده شده است، افزود: یکی سبک کنترل گر شدید که کودک را از هرگونه تجربه و انتخاب محروم میکند، با قوانین بسیار و قدرت تصمیم گیری پایین برای کودک. سبک دیگر، رها کردن کامل کودک است، جایی که والدین نقش نظارتی خود را کنار گذاشته و هیچ دخالتی در زندگی فرزند ندارند. در چنین شرایطی، اگر بیتعادلی ایجاد شود و بر اوقات فراغت تأثیر بگذارد، نیاز به مداخله هوشمندانه داریم.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه به عنوان یک رویکرد سالم، باید بین آزادی و نظارت تعادل برقرار شود، گفت: کودک باید در یک محدوده امن بتواند انتخاب کند، اشتباه کند، تجربه کسب کند و بازخورد بگیرد. والدین میتوانند به جای نقش پلیس، راهنمای فرزند باشند. مثلاً به جای ثبت نام اجباری در کلاسهای خاص، با کودک گفتوگو کنند و علایقش را کشف کنند تا او را در فرآیند تصمیم گیری مشارکت دهند.
وی ادامه داد: بسیاری از والدین نه کنترلگرند و نه رهاکننده، بلکه خسته و بی انرژی هستند؛ فرزند داشتن یک موضوع است، و شایستگیِ والد بودن موضوعی دیگر. برخی والدین به صورت غریزی صاحب فرزند میشوند، در حالی که خود زخمهای روانی زیادی دارند و با وجود داشتن کودکان خلاق و پرانرژی، حوصله وقت گذاشتن برای آنها را ندارند. این گروه را میتوان «والدین غافل» نامید.
تابستان فرصت مناسبی برای تقویت ارتباط با فرزند
انصاری تصریح کرد: والدین باید احساسات کودک را پیگیری کنند و ببینند در کدام فعالیتها حال بهتری دارد، سپس بازخوردهای سازنده ارائه دهند؛ این بازخوردها به کودک کمک میکند مسیر زندگی خود را بهتر بشناسد و در تصمیم گیریهایش موفقتر عمل کند، تابستان فرصت مناسبی برای تقویت ارتباط با فرزند است؛ راه دیگر نظارت هوشمندانه، آگاهی از گروه همسالان کودک است. باید نیازهای فرزند را در سنین مختلف درک کرد تا پیشنهادات ما باعث سردرگمی او نشود. شناخت علایق کودک به والدین کمک میکند کیفیت نظارت و آزادی انتخاب را افزایش دهند.
وی با بیان اینکه روانکاوی معتقد است آشنا کردن کودکان خردسال با مفاهیم سنگین دینی مناسب نیست، عنوان کرد: در کشور اسلامی ما، والدین نسبت به آموزش مسائل دینی حساس هستند و ممکن است دچار کم کاری یا افراط شوند. دین ابعاد مختلفی دارد و اگر خانواده مذهبی هستید، بهتر است از جنبههای سادهتر و بدون ایجاد محدودیت یا ترس از مجازات شروع کنید.
این روانشناس با بیان اینکه نحوه آشنا شدن کودک با مذهب بسیار مهم است، اضافه کرد: اگر میخواهید دین را در زندگی فرزندتان نهادینه کنید، باید بخشهای جذابتر دین را برای او انتخاب کنید. تابستان زمان مناسبی برای این آموزشهاست، اما نباید کودک را با مفاهیمی مواجه کرد که آمادگی پذیرش آنها را ندارد، زیرا ممکن است باعث پس زدن آموزش شود. همچنین باید بین آموزش و تفریح تعادل برقرار کرد.
نباید در تابستان کودک تحت فشار آموزش باشد
انصاری بیان کرد: برخورد با کودک در تابستان باید به گونهای باشد که علاوه بر تعادل، فشار زیادی بر او وارد نکند تا سال تحصیلی جدید را با خستگی آغاز نکند، کودک باید حس کند دنیا جذاب است، یادگیری لذت بخش است. او باید شکستهای کوچک را تجربه کند تا درس بگیرد، نه اینکه با شکستهای بزرگ مواجه شود، برنامههای سنگین تابستانی نه تنها اعتماد به نفس را افزایش نمیدهند، بلکه ممکن است آن را کاهش دهند.
سه نیاز کودک و نوجوان؛ موثر در انتخاب فعالیت تابستانی
وی انتخاب فعالیت مناسب تابستانی را وابسته به سه نیاز کودک و نوجوان در نظر گرفت و عنوان کرد: نیازهای رشدی؛ بسته به سن، کودک در مراحل مختلف رشد شناختی و اجتماعی قرار دارد، مثلاً کودکان دبستانی به بازیهای گروهی و فعالیتهای بدنی علاقه دارند، در حالی که نوجوانان به دنبال استقلال، هویت یابی و خلاقیت هستند؛ دوم نیازهای روانی؛ هر کودک با سرشت خاصی متولد میشود(مثلاً کمرو یا پرجنب وجوش). برخی کودکان به دلیل اضطراب یا خجالت نیاز به فعالیتهای متناسب با شخصیت خود دارند و در آخر شرایط خانوادگی؛ وضعیت اقتصادی، سطح تحصیلات و فرهنگ محله نیز در انتخاب فعالیتها مؤثر است.
این رواشناس تصریح کرد: فعالیت مناسب فعالیتی است که رضایت و رشد کودک را به همراه داشته باشد، او را خسته یا مضطرب نکند، با اهداف خانواده هماهنگ باشد و تعادل بین ذهن، بدن و روابط را حفظ کند؛ برنامه ریزی افراطی، بهویژه در خانوادههای کمالگرا و شهری، به رقابت پنهان بین کودکان تبدیل شده است. والدین تحت فشار محیط، فرزندان را در کلاسهای متعدد ثبت نام میکنند بدون توجه به ظرفیت ذهنی و جسمی آنها. نتیجه این کار فرسودگی و حتی تنفر از یادگیری است.
وی افزود: باید از افراط و تفریط پرهیز کرد، کودکان به ساختار نیاز دارند، اما ساختاری که با فشار متعادل و قوانین روشن همراه باشد. اگر کودک یاد بگیرد زود بخوابد و زود بیدار شود، نتیجه آن سلامتی اوست. قوانین باید کیفیت داشته باشند، چه در تربیت کودک، چه در ازدواج و حتی در حکومت. اگر قوانین خیرخواهانه و مفید باشند، نشاط افزایش مییابد.
همراهی والدین، مهمترین گام در ایجاد احساس ارزشمندی برای کودک و نوجوان
انصاری بیان کرد: در شرایط فعلی، با چالشهای مالی، فشارهای روانی و ضعف زیرساختهای فرهنگی و رفاهی، برنامه ریزی هوشمندانه برای اوقات فراغت بر عهده والدین است. این برنامه ریزی باید واقع گرایانه و کاربردی باشد؛ پیشنهاد ما به والدین، همراهی با کودکان است. گاهی حتی حضور کوتاه شما در فعالیتهای فرزندتان میتواند به رشد و احساس ارزشمندی او کمک کند. در روانکاوی گفته میشود لذت زمانی کامل میشود که دیگری شاهد آن باشد. بنابراین، دیدن لذت کودک توسط والدین، ارزشمندی او را افزایش میدهد.
وی در پایان با بیان اینکه باید بین مهارت آموزی و لذت تعادل ایجاد کرد، گفت: کودکان نباید فقط یاد بگیرند، بلکه باید از لحظات خود لذت ببرند. تفریحاتی خارج از فضای مجازی، گفتگوی صمیمانه با آنها و دریافت بازخورد درباره محیط یادگیری، همسالان و مربیان بسیار مهم است. فعالیتهای داوطلبانه نیز به کودک اهمیت زندگی جمعی را یادآوری میکند؛ در صورت بروز تعارض یا مشکل روانی خاص، حتماً از مشاور کودک کمک بگیرید. نقش روانشناس در این موارد تجملاتی نیست، بلکه گاهی راه نجات است. در نهایت، در هر فعالیتی که برای فرزندتان انتخاب میکنید، از امنیت جنسی، جسمی و روانی او در آن محیط اطمینان حاصل کنید.
نتیجه این که اوقات فراغت تحصیلی را نباید مکملی اختیاری برای آموزش رسمی دانست، بلکه این زمانها بخشی حیاتی و جداییناپذیر از فرآیند یادگیری و رشد محسوب میشوند. نظامهای آموزشی پیشرو به تدریج به این درک رسیدهاند که کیفیت اوقات فراغت دانشآموزان به اندازه کیفیت تدریس در کلاسدرس اهمیت دارد. سرمایهگذاری در این حوزه نه تنها به ارتقای عملکرد تحصیلی میانجامد، بلکه نسلی خلاق، انعطافپذیر و از نظر روانی سالم پرورش خواهد داد که میتواند با چالشهای پیچیده جهان معاصر به خوبی روبهرو شود.
انتهای پیام
نظرات