• دوشنبه / ۶ مرداد ۱۴۰۴ / ۱۲:۵۵
  • دسته‌بندی: سیاست داخلی
  • کد خبر: 1404050603233
  • خبرنگار : 71560

ویژه‌برنامه «برای وطن» با حضور یک فعال رسانه‌ای

کریمی: دنیا بداند؛ خانه‌هایمان هنگام مذاکرات بمباران شد/ترکیه هم متوجه خطر اسرائیل شده است/اروپا دست به عصا شده است

کریمی: دنیا بداند؛ خانه‌هایمان هنگام مذاکرات بمباران شد/ترکیه هم متوجه خطر اسرائیل شده است/اروپا دست به عصا شده است

یک کارشناس مسائل سیاست خارجی، با اشاره به این‌که «رابطه ایران و اروپا هیچ گاه به تاریکی این روزها نبوده است»، گفت: فعال سازی مکانیزم ماشه یک تهدید جدی است و لازم است که ایران تمام توان دیپلماسی خودش را به کار گرفته تا مانع اجرای این فرآیند شود.

تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، آن هم با حمایت صریح و همه‌جانبه آمریکا، بیش از آن‌که یک درگیری متعارف نظامی باشد، نمود بارز جنگ ترکیبی هوشمند علیه جمهوری اسلامی ایران است. هدف اصلی این جنگ، نه صرفاً ضربه‌زدن نظامی، بلکه تضعیف امنیت ملی، انسجام اجتماعی، و جایگاه راهبردی ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی است.

در این میان، ملت ایران با تبعیت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، دوشادوش نیروهای مسلح، پاسخ کوبنده‌ای به این تجاوز دادند و بار دیگر نشان دادند که دشمن در برابر اراده ملت و اقتدار جمهوری اسلامی راهی جز عقب‌نشینی ندارد.

با وجود این پیروزی، اهمیت «جهاد تبیین» بیش از همیشه احساس می‌شود؛ چراکه شناخت ابعاد این جنگ و افشای سیاست‌های پنهان دشمن، نقشی کلیدی در حفظ هوشیاری جامعه و انسجام ملی ایفا می‌کند.

بر همین اساس، خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) در قالب ویژه‌برنامه‌ «برای وطن»، میزبان گفت‌وگوهایی تحلیلی با چهره‌های مؤثر سیاسی، امنیتی و اجتماعی کشور از فواد ایزدی ، جواد امام، گقارد منصوریان ، جواد منصوری ،  حسام الدین آشنا ، ابراهیم متقی ، محمد قادری  ، سید رسول موسوی ، علاءالدین بروجردی ،  رامین مهمان‌پرست ، هادی خانیکی ،  ماشاالله شمس‌الواعظین ، علی نصری ، محسن برهانی ، سارا فلاحی ، صادق زیباکلام، سید عباس موسوی و  ... شده است.

در این قسمت، با وحیده کریمی کارشناس مسائل سیاست خارجی و فعال رسانه‌ای به گفت‌وگو نشستیم تا روایت او از «۱۲ روز استقامت» را بشنویم؛ و تحلیلی تاریخی از جایگاه ایران، هدف‌گذاری دشمنان، و آینده محور مقاومت دریافت کنیم.

مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

کریمی: دنیا بداند؛ خانه‌هایمان هنگام مذاکرات بمباران شد/ترکیه هم متوجه خطر اسرائیل شده است/اروپا دست به عصا شده است

ایران در یک پروسه دیپلماتیک بود

وحیده کریمی در پاسخ به این پرسش که با توجه به حمله نظامی و تحریم‌هایی که علیه ایران اعمال شده، ارزیابی شما از روند مذاکرات چیست؟ آیا آمریکا واقعاً به‌دنبال حل‌وفصل مسئله هسته‌ای با ایران است یا هدف آن مهار جمهوری اسلامی است؟ اظهار کرد: اکنون در دوران پساجنگ ۱۲ روزه قرار داریم. این جنگ، بسیاری از تحلیل‌ها را به این سمت سوق داده که پرسش شما نیز در دل آن جای می‌گیرد؛ این‌که آیا آمریکا اساساً به‌دنبال مذاکره و دستیابی به توافق بوده یا خیر؟ در کنار این موضوع، باید توجه داشت که سایه جنگ در این مقطع به‌شدت پررنگ شده و بر روند تحولات تأثیرگذار است.

وی توضیح داد: واقعیت این است که ما در یک فرآیند دیپلماتیک قرار داشتیم؛ پیشنهاد مذاکره را آمریکا مطرح کرده بود و ایران نیز آن را پذیرفته بود. تا پیش از حمله نظامی، پنج دور مذاکره برگزار شده بود و در آستانه آغاز دور ششم بودیم که حمله نظامی رخ داد.

کریمی با اشاره به وجود بدبینی نسبت به نیت واقعی آمریکا از همان ابتدای مذاکرات، گفت: از همان ابتدا این نگرانی وجود داشت که شاید آمریکا واقعاً به‌دنبال دستیابی به توافق نباشد. این نگاه به‌تدریج تقویت شد؛ چراکه محتوای مذاکرات در عمل، با آنچه آمریکایی‌ها در رسانه‌های خود مطرح می‌کردند، فاصله زیادی داشت. چه در مذاکرات مسقط و چه در نشست‌های رم، روی میز توافقی مطرح بود که بر اساس آن، ایران خواهان لغو تحریم‌ها و حفظ حق غنی‌سازی خود بود و طرف مقابل نیز تضمین‌هایی برای صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران مطالبه می‌کرد.

آیا می‌توان گفت که مذاکرات «اسب تروآ» بود؟

 این کارشناس حوزه سیاست خارجی تصریح کرد: هدف اصلی، جلوگیری از رسیدن ایران به نقطه گریز هسته‌ای بود؛ یعنی یک فضای این چنینی داشت ترسیم می‌شد. دستیابی به توافق چندان دور از دسترس هم نبود. البته روشن است که مناقشات چهل‌ساله میان ایران و آمریکا با چند جلسه کوتاه یک‌ساعته حل نمی‌شود، اما این‌که ما وارد فرآیند مذاکرات شده بودیم و در عین حال رفتارهای متناقضی از سوی آمریکا مشاهده می‌کردیم، خود نشان می‌داد که رسیدن به توافق، آسان نخواهد بود.

وی با اشاره به احتمال بهره‌برداری راهبردی آمریکا از مذاکرات، افزود: می‌توان از زاویه‌ای دیگر هم به ماجرا نگاه کرد؛ اینکه مذاکرات شبیه به «اسب تروا» بود. یعنی آمریکا تلاش داشت ما را سرگرم روند گفت‌وگو کند تا در پشت صحنه، آمادگی لازم برای یک حمله نظامی را فراهم کند؛ چرا؟چون الان حمله نظامی اتفاق افتاده است.

ایران غافل از حمله اسرائیل پای میز مذاکره نرفت

کریمی تصریح کرد: اینکه واقعاً مذاکرات نقش «اسب تروا» را ایفا می‌کرد یا نه، موضوعی است که نیازمند تحلیل و بررسی بیشتری است. در هر صورت، فرآیند دیپلماتیک به گونه‌ای نبود که ایران بدون درک خطر حمله نظامی اسرائیل وارد میز مذاکره شده و با خوش‌بینی صرف، مذاکرات را دنبال کند. واقعاً چنین تصور ساده‌انگارانه‌ای وجود نداشت.

این کارشناس ادامه داد: دست‌کم به‌صورت رسمی همواره اعلام می‌شد که ایران برای هرگونه واکنشی آمادگی دارد. درست است که در روز نخست جنگ غافلگیر شدیم، اما در مجموع، ایران از پیش اعلام کرده بود که آماده مقابله با هرگونه تهدید است. اظهارات فرماندهان نیروهای مسلح نیز مؤید همین آمادگی بود.

وی خاطرنشان کرد: از این رو، نمی‌توان به‌طور قطعی و صریح گفت که هدف آمریکا صرفاً سرگرم‌کردن ایران با مذاکرات و مقدمه‌چینی برای یک حمله نظامی بوده است؛ چرا که از ابتدا نیز این احتمال وجود داشت که مذاکرات به توافقی سریع و جامع ختم نشود و در نتیجه، درگیری نظامی رخ دهد.

طراحی این حمله حداقل یک پروسه ۱۰ ساله داشت

این فعال رسانه‌ای ادامه داد: با این حال، واقعیت این است که حمله نظامی در میانه مذاکرات اتفاق افتاد. اگر آمریکا واقعاً قصد داشت از مذاکرات به‌عنوان ابزاری برای سرگرم‌سازی ایران استفاده کند، منطقی بود که اجازه دهد دور ششم مذاکرات برگزار شود و سپس، از دل آن، بهانه‌ای برای خروج ایران از میز مذاکره فراهم کند. برای مثال، می‌توانست بحثی چالشی را مطرح کند یا رفتاری از خود نشان دهد که ایران واکنش منفی نشان دهد و مذاکرات را ترک کند؛ سپس در آن شرایط، اقدام نظامی را توجیه‌پذیر جلوه دهد.

وی تصریح کرد: اما آنچه رخ داد این بود که دقیقاً در آستانه دور ششم مذاکرات، حمله نظامی صورت گرفت؛ این موضوع نشان می‌دهد که حمله از مدت‌ها پیش طراحی شده بود و صرفاً واکنشی به روند گفت‌وگوها نبود. به‌ویژه آنکه این حمله، از نظر ابعاد و پیچیدگی، چندلایه بود یعنی در طول دو ماه مذاکره ایران و آمریکا طرح ریزی نشده بود  بلکه  طراحی این حمله یک پروسه حداقل ۱۰ ساله داشت.

کریمی همچنین گفت: بنابراین این حمله از قبل برنامه ریزی شده بود و قرار بود اتفاق بیافتد، فقط زمان و موقعیت اجرای آن طی سال‌های اخیر، بسته به شرایط سیاسی، جلو یا عقب افتاده بود. نهایتاً این اقدام پیش از آغاز دور ششم مذاکرات صورت گرفت.

جنگ هم در نهایت به میز مذاکره ختم خواهد شد

کریمی در پاسخ به این پرسش که با توجه به اشاره شما مبنی بر برنامه‌ریزی ۱۰ ساله برای این حمله، آیا می‌توان گفت مذاکرات نقش اسب تروا را ایفا کرد؟ گفت: می‌توان این فرضیه را به‌عنوان یک احتمال در نظر گرفت، اما نه با قطعیت صد درصد. چراکه حتی جنگ نیز در نهایت به میز مذاکره ختم می‌شود. پرسش اصلی اینجاست که آیا ایران نباید وارد مذاکرات می‌شد؟ من می‌گویم بله، می‌توان گفت که مذاکرات نقش اسب تروا را داشت؛ ما را درگیر کردند تا طرف مقابل به آمادگی لازم برای حمله برسد. این فرض را می‌پذیریم، فارغ از آنکه درست باشد یا نادرست.

وی افزود: اما در عین حال باید پرسید، اگر ایران پای میز مذاکره نمی‌رفت، آیا انسجام ملی‌ای که امروز شاهد آن هستیم شکل می‌گرفت؟ بخشی از انسجام و مقاومت داخلی، به‌واسطه حضور ایران در عرصه دیپلماسی و تلاش برای حل‌وفصل موضوع از مسیر گفت‌وگو، شکل گرفته است.

مردم ایران از جنگ واهمه‌ای ندارند

وی گفت: نگاه عمومی مردم این بود که مسائل از مسیر مذاکره حل‌وفصل شود. مردم ایران خواهان جنگ نیستند، هرچند از جنگ نیز واهمه‌ای ندارند. ما در جریان جنگ ۱۲روزه نشان دادیم که اگر پای دفاع از کشور در میان باشد، می‌جنگیم و اتفاقاً خوب هم می‌جنگیم و با تمام توان از سرزمین خود دفاع می‌کنیم. اما این به معنای جنگ‌طلبی نیست؛ ملت ایران صلح‌طلب است.

کریمی تأکید کرد: وقتی صلح‌طلب هستیم، باید از ابزارهای صلح نیز استفاده کنیم و یکی از مهم‌ترین ابزارها در این مسیر، دیپلماسی است. از این رو، حضور در میز مذاکره نه‌تنها اشتباه نبود، بلکه اقدامی درست و منطقی به‌شمار می‌رفت. به‌نظر من، ایران تصمیم درستی گرفت که وارد مذاکرات شد.

این‌گونه نبود که ایران غافلگیر شده باشد

وی با اشاره به این‌که «طرح موضوع «اسب تروا» به معنای نفی اصل مذاکره نیست»، اظهار کرد: این‌که گفته می‌شود از مذاکرات به‌عنوان اسب تروا استفاده شد، به این معنا نیست که نباید وارد مذاکره می‌شدیم؛ بلکه به این معناست که باید آگاهانه و هوشیارانه‌تر پای میز مذاکره می‌رفتیم.

کریمی افزود: همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردم، اگر به سخنان فرماندهان نظامی – که برخی از آنان امروز شهید شده‌اند– رجوع کنیم، می‌بینیم که بارها و بارها بر آمادگی کشور تأکید کرده بودند. ما که در فضای رسانه‌ای فعالیت داشتیم، به‌خوبی دوگانه‌ جنگ و مذاکره را حس می‌کردیم و متوجه بودیم که مسئولان کشور، تهدیدات را جدی گرفته‌اند. این‌گونه نبود که جمهوری اسلامی ایران غافلگیر شده باشد.

این فعال رسانه‌ای تصریح کرد: بنابراین این تحلیل که چون بعد از مذاکره جنگ شد، پس نباید وارد مذاکره می‌شدیم، نادرست است. برخی از مخالفان مذاکره این خط را برجسته می‌کنند که گویا حضور ایران پای میز مذاکره اشتباه بوده؛ درحالی‌که ما باید مذاکره می‌کردیم. همین حضور ایران در مذاکرات، نشانه‌ صلح‌طلبی و تلاش برای آرامش در منطقه بود. این طرف مقابل بود که روند دیپلماتیک را زیر پا گذاشت و مسیر را به‌سوی درگیری نظامی کشاند.

این کارشناس مسائل بین الملل با تأکید بر این‌که «این آمریکا بود که روند مذاکره با ایران را نقض کرد»، گفت: همان‌طور که آقای رئیس‌جمهور نیز اشاره کردند، آمریکا بمب را روی میز مذاکره انداخت. ایران در مسیر درستی حرکت می‌کرد و از نگاه بنده، مهم‌ترین گزینه، باقی‌ماندن در مسیر دیپلماسی بود. این انتخاب، نه‌تنها اشتباه نبود بلکه کاملاً عقلانی و مسئولانه بود.

دیوار قطور بی اعتمادی به آمریکا

این فعال رسانه‌ای در پاسخ به این پرسش که با توجه به اشاره شما به فروپاشی اعتماد نسبت به آمریکا، ایران نیز برای بازگشت به میز مذاکره پیش‌شرط‌هایی مطرح کرده است؛ از نگاه شما چه مؤلفه‌هایی می‌تواند به بازسازی این اعتماد کمک کند؟ گفت: واقعیت این است که امروز دیوار بی‌اعتمادی میان ایران و آمریکا بسیار بلند و قطور شده است. به‌نظر من، افکار عمومی در ایران اکنون به این درک رسیده که اعتماد به آمریکا، کاری بسیار سخت و دشوار است.

وی افزود: حتی اگر پیش‌تر قشری وجود داشت که با خوش‌بینی به این موضوع نگاه می‌کرد، امروز با دیدن وقایع اخیر به واقعیت پی برده است. ما در حالی پای میز مذاکره بودیم که آمریکا و اسرائیل به ما حمله کردند؛ حتی در میانه مذاکرات با اروپا نیز، آمریکا اقدام به حمله نظامی کرد. این یعنی رئیس جمهور آمریکا پایبند به هیچ اصولی نبود.

کریمی تصریح کرد: از این‌رو، بازگشت به میز مذاکره بسیار دشوار است، اما در عین حال به‌نظر من، اقدامی است که باید انجام شود؛ البته نه بدون پیش‌شرط. ایران حق دارد شروطی برای بازگشت به روند دیپلماتیک داشته باشد.

باید غنی سازی ایران به رسمیت شناخته شود

وی با تأکید بر «اهمیت دریافت تضمین برای عدم حمله در حین مذاکرات»، اظهار کرد: برای ایران بسیار مهم است که در زمان انجام مذاکره، تضمینی برای عدم اقدام نظامی علیه کشور وجود داشته باشد. هرچند، به قول آقای عراقچی، در محیط بین‌الملل چنین تضمینی عملاً جایگاهی ندارد؛ یعنی از نظر حقوقی و اجرایی، نمی‌توان ضمانتی قطعی برای این مسئله دریافت کرد. با این حال، این موضوع همچنان یکی از پیش‌شرط‌های ایران برای بازگشت به مذاکرات است.

کریمی ادامه داد: ایران نمی‌تواند پای میز مذاکره‌ای بنشیند که در هر لحظه ممکن است همان میز، بمباران شود. از این‌رو، در صورت بازگشت به مذاکرات، قطعاً با هوشیاری بیشتر و مطالبه‌گری دقیق‌تری حضور خواهیم یافت.

 

این فعال رسانه‌ای در بخش دیگری از صحبت‌های خود به موضوع غنی‌سازی هسته‌ای اشاره کرد و گفت: به رسمیت شناختن حق غنی‌سازی ایران، یک مطالبه‌ قطعی و غیرقابل‌چشم‌پوشی است. این موضوع بارها از سوی مقامات ایرانی مطرح شده و در مذاکرات پیشین نیز محل چالش بوده است. طرف آمریکایی در گذشته طرح «غنی‌سازی صفر» را مطرح کرده بود که با پاسخ  منفی ایران روبه‌رو شد.

وی افزود: اکنون نیز شرایط به گونه‌ای است که طرف مقابل نه‌تنها خواستار غنی‌سازی صفر درصد است، بلکه به‌صراحت اعلام می‌کند که کل پرونده و ساختار هسته‌ای ایران باید جمع شود. این خواسته، نه از سوی افکار عمومی ایران پذیرفته می‌شود و نه از سوی نظام تصمیم‌ساز کشور که فراتر از وزارت امور خارجه است.

پیش شرط‌های قاطع ایران برای بازگشت به مذاکره

این کارشناس مسائل سیاست خارجی با تأکید بر ضرورت لغو تحریم‌ها در صورت انجام مذاکرات، خاطرنشان کرد: اگر قرار باشد دوباره پای میز مذاکره بنشینیم، اما نه خبری از لغو تحریم‌ها باشد و نه تضمینی برای حفظ امنیت کشورمان، قطعاً نحوه ورود ایران به این مذاکرات متفاوت از گذشته خواهد بود.

کریمی ادامه داد: پیش‌شرط‌های ایران برای بازگشت به میز مذاکره، بسیار روشن، قاطع و جسورانه است. به نظر من، همین پیش‌شرط‌ها می‌تواند مسیر را برای آغاز دور جدید مذاکرات هموار کند، البته با شرایطی کاملاً متفاوت نسبت به پنج دور پیشین.

ما در رسانه غافلگیر شدیم

وی در پاسخ به این پرسش که از نگاه یک فعال رسانه‌ای، چه چالش‌هایی پیرامون روایت‌گری شرایط جنگی وجود داشت؟ گفت: واقعیت این است که ما غافلگیر شدیم. البته این غافلگیری فقط محدود به اهالی رسانه نبود؛ با توجه به نوع حمله‌ها و ترورهایی که رخ داد، کشور وارد یک وضعیت بحرانی شد که بیش از ۱۲ ساعت به طول انجامید و عملاً همه، از مردم گرفته تا مسئولان، در شوک فرو رفتند. تا زمانی که پدافند فعال و پاسخ متقابل آغاز شد، این وضعیت ادامه داشت.

کریمی با تأکید بر این‌که «رسانه‌ها نیز از این غافلگیری مستثنی نبودند»، افزود: خبرنگاری جنگ و پوشش رسانه‌ای در بحران، خصوصاً در ساعات و روزهای نخست، عملاً جا مانده بود. حتی صداوسیما هم نتوانست خود را با شرایط هماهنگ کند و تا پایان بحران هم همچنان عقب ماند. امیدوارم دوستان و همکاران ما در رسانه ملی از این صحبت‌ها ناراحت نشوند، اما حقیقت این است که کار رسانه‌ای در شرایط جنگی، نیازمند تحلیل دقیق، گزارشگری میدانی و روایتگری واقعی است؛ نه صرفاً رجزخوانی. وقتی تحلیل‌ها بر پایه منطق سست و بدون محتوای واقعی شکل می‌گیرند و کارشناسانی دعوت می‌شوند که تحلیل‌های نادرست ارائه می‌دهند، نتیجه چیزی جز فریب افکار عمومی نخواهد بود.

روایتگری نقطه تاثیرگذار بر افکار عمومی جهانی است

این فعال رسانه‌ای با تأکید بر این‌که «اعتماد افکار عمومی به رسانه‌ها نباید خدشه‌دار شود»، گفت: متأسفانه در سال‌های اخیر، اعتماد عمومی به رسانه‌ها به شدت کاهش یافته است و رسانه‌ها تضعیف شده‌اند. اما در شرایط سخت و بحرانی اخیر، به‌ویژه رسانه‌های غیر از رسانه ملی مانند خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها توانستند خود را جمع و جور کنند و نقش مؤثری در روایتگری ایفا کنند.

وی افزود: روایتگری یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین ابزارها برای جلب توجه افکار عمومی جهانی است. ما باید مظلومیت خود را در برابر حمله‌ای که متحمل شدیم و دفاع مشروع‌مان را به بهترین شکل ممکن روایت کنیم. به نظرم، پس از حدود ۴۸ ساعت، فعالان رسانه‌ای توانستند جایگاه خود را پیدا کنند و شاهد بودیم که شهدای ما تنها به آمار تبدیل نشدند، بلکه داستان زندگی آن‌ها به تصویر کشیده شد. واقعیت جنگ و تصاویر واقعی آن به درستی به مخاطب منتقل شد.

 به یک قرارگاه رسانه ای نیاز داریم

 کریمی با تأکید بر این‌که «رسانه‌های ما بازوان قدرتمندی ندارند»، تصریح کرد: رسانه‌های خارجی پوشش و نفوذ بسیار گسترده‌تری نسبت به رسانه‌های ما دارند و این یک نقطه ضعف جدی است که نتوانسته‌ایم جایگاه خود را در عرصه جهانی تثبیت کنیم. با این حال، با توجه به شرایط سختی که داشتیم — از جمله قطعی اینترنت، محدودیت‌های دسترسی و سخت‌گیری‌های صدور مجوزها — توانستیم به اندازه توان خود روایتگری کنیم.

وی افزود: فعالان رسانه‌ای ما در شرایطی که حتی برای گرفتن تأییدیه‌های خبری هم با محدودیت‌های زیادی روبه‌رو بودند، تلاش کردند تا گزارش‌ها را منتشر کنند. فضای رسانه‌ای کشور در آن زمان تا حد زیادی امنیتی بود و کار بسیار دشوار شده بود. با این وجود، حداقل گام نخست در روایتگری برداشته شد.

وی با اشاره به نیاز مبرم به سازمان‌دهی بهتر رسانه‌ای گفت: اگر خدایی ناکرده دوباره با چنین شرایطی مواجه شویم، باید یک قرارگاه رسانه‌ای قوی داشته باشیم؛ هر رسانه باید یک قرارگاه رسانه‌ای منسجم داشته باشد، پیش‌بینی‌های لازم را انجام دهد و برای مقابله با بحران آماده باشد، نه این‌که خودش به منبع بحران تبدیل شود.

این فعال رسانه‌ای تاکید کرد: تصاویر و خبرهای حساس که می‌تواند به بحران دامن بزند نباید منتشر شود؛ به‌ویژه تصاویر مربوط به موقعیت‌های لانچر موشک یا حملات در مناطق ممنوعه و امنیتی. متأسفانه برخی افراد با دیدن حتی یک موشک شروع به عکاسی و انتشار تصویر می‌کنند که این امر به لو رفتن موقعیت‌ها و آسیب به امنیت ملی می‌انجامد.

در اسرائیل خیلی راحت تصاویر سانسور شد

وی افزود: البته پس از دو تا سه روز اول، شاهد بودم که مردم عادی نیز به یکدیگر هشدار می‌دادند که فیلم نگیرید و این اقدام بسیار مثبتی بود. این‌که مردم خودشان به این درک رسیده بودند که باید در این زمینه به یکدیگر تذکر دهند، جای تقدیر دارد. اما این موضوع باید از همان ابتدا آموزش داده می‌شد.

کریمی ادامه داد: برای مثال، در اسرائیل چنین چیزی به خوبی انجام شد؛ تصاویر به سرعت سانسور شدند و اصحاب رسانه‌ای که در آنجا حضور داشتند، پس از حملات ایران امکان تهیه گزارش نداشتند. اسرائیل با تمام توان تلاش کرد تا تصویر و عکسی بیرون نرود.

این فعال رسانه‌ای تصریح کرد: اما در ایران، به ویژه در ۴۸ ساعت نخست، اکثر مردم موبایل به دست داشتند و فیلم‌برداری می‌کردند. آنچه اتفاق افتاد، در واقع نوعی تمرین و تجربه برای مدیریت بحران‌های رسانه‌ای بود.
 

 اصحاب رسانه باید بدانند در زمین چه کسی بازی می کنند

کریمی در پاسخ به این پرسش که چگونه باید بین وظیفه حرفه‌ای و ملاحظات امنیتی تعادل برقرار کرد؟، گفت: برای تهیه یک گزارش حرفه‌ای، اولین و مهم‌ترین اصل این است که منافع ملی و امنیت کشور در اولویت باشد. در چنین شرایطی، دیگر نمی‌توان به‌سادگی گفت رسالت خبرنگار این است که سریع‌ترین گزارش را منتشر کند.

وی افزود: باید از منابع موثق اطلاعات دریافت کنیم و به پروتکل‌های بحران پایبند باشیم. ما در دانشگاه آموزش دیده‌ایم و از اساتید یاد گرفته‌ایم که باید مراقب باشیم در زمین چه کسی و کجا بازی می‌کنیم. اکنون موضوع، ایران و وطن است.

کریمی تأکید کرد: زود منتشر کردن اخبار به‌ویژه در لحظات حساس، به لحاظ حرفه‌ای صحیح نیست و متأسفانه در دو روز اول چنین اشتباهاتی رخ داد. برخی خبرگزاری‌ها اطلاعات نادرستی درباره شهادت چهره‌ها منتشر کردند که این بسیار آسیب‌زننده بود. بعد از چند ساعت، روند کنترل اخبار به‌گونه‌ای شد که افکار عمومی دچار ترس و اضطراب نشود؛ اما بعضی رسانه‌ها همچنان اسامی و تصاویر را به سرعت منتشر می‌کردند.

وی ادامه داد: حتی صداوسیما هم در این زمینه کم نیاورد و تصویر شهید قاآنی را جزو شهدای آن روز اعلام کرد. این شتاب‌زدگی و ناآگاهی که شاید ریشه در کم‌تجربگی یا عدم تمرکز داشت، آسیب‌زا بود.

پایبندی به پروتکل های امنیتی به معنای سانسور نیست

کریمی خاطرنشان کرد: به لحاظ حرفه‌ای فکر می‌کنم باید به شدت به پروتکل‌های امنیتی کشور در این شرایط مقید بود. نه به این معنا که دست و پاهامون را ببندد و ما تن به سانسور بدهیم. اصلاً منظور من این نیست. بلکه باید روایتگری کنیم. روایتگری برای تاثیرگذاری بر افکار جهانی بسیار مهم است. ما باید مظلومیت خودمون را نشان دهیم. نه  این‌که نقطه ضعف نشان دهیم. این دو موضوع خیلی با هم فرق دارند. بنابراین در روایتگری احتیاط را باید داشت.

این فعال رسانه‌ای خاطرنشان کرد: از نظر حرفه‌ای، معتقدم باید به شدت به پروتکل‌های امنیتی کشور در این شرایط پایبند باشیم. منظورم این نیست که دست و پای خود را ببندیم یا تن به سانسور بدهیم، بلکه باید روایتگری کنیم؛ روایتگری‌ای که بتواند تأثیرگذار بر افکار عمومی جهانی باشد. ما باید مظلومیت خود را به تصویر بکشیم، نه اینکه ضعف نشان دهیم. این دو موضوع کاملاً با هم متفاوت‌اند؛ بنابراین، در روایتگری باید دقت و احتیاط داشت تا هم اثرگذار باشد و هم به امنیت کشور لطمه نزند.

جنگ در میانه یک پروسه دیپلماتیک به ما تحمیل شد

وی در پاسخ به این پرسش که رسانه‌ها چگونه می‌توانند در مسیر روایتگری جنگ تحمیلی به ایران برای تأثیرگذاری بر مجامع جهانی گام بردارند؟، گفت: روایتگری ما باید مبتنی بر واقعیت باشد. بحث این نیست که روایتگری را احساسی کنیم یا جو منفی و اشتباه ایجاد کنیم، یا صرفاً به دنبال تأثیرگذاری‌های مقطعی باشیم. رسانه‌ها، به‌ویژه رسانه‌های مستقل، باید مرجع قابل اعتماد برای دریافت و انتقال اطلاعات باشند؛ هم برای افکار عمومی داخلی و هم برای مخاطبان بین‌المللی.

این فعال رسانه‌ای خاطرنشان کرد: واقعیت این است که در ۱۲ روز جنگ، رسانه‌های خارجی ما را به دقت رصد می‌کردند و آنچه منابع داخلی منتشر می‌کردند، برای آنها حکم جمع‌آوری اطلاعات را داشت. بنابراین، اطلاعاتی که ما ارائه می‌دهیم باید در جهت تبیین اهداف‌مان باشد. مهم‌ترین هدف این بود که تأکید کنیم جنگ در میانه یک پروسه دیپلماتیک رخ داد. دنیا باید این واقعیت را باور و درک می‌کرد. فکر می‌کنم تمام تلاش‌مان را در این زمینه به کار گرفتیم؛ ما در حال مذاکره بودیم که مورد بمباران قرار گرفتیم.

این دروغ است که فقط به اهداف نظامی حمله شد

وی با تأکید بر این‌که «ایران در جریان یک پروسه دیپلماتیک برای صلح بود که مورد بمباران قرار گرفت»، تصریح کرد: این یک تصویر واقعی است که رسانه‌ها باید آن را نشان دهند. هدف ما از روایتگری این است که بگوییم مناطق مسکونی کشورمان هدف حملات قرار گرفتند؛ ادعای اینکه فقط اهداف نظامی بمباران شده‌اند، کاملاً دروغ است.

کریمی افزود: در همسایگی ما خانه‌ای ویران شد؛ در منطقه سکونت‌مان حملات زیادی صورت گرفت. یک ساختمان پنج‌طبقه که در آن تنها مردم عادی ساکن بودند، نه دانشمندان، نه اساتید دانشگاه و نه نیروهای نظامی، کاملاً تخریب شد. بیمارستان، آمبولانس، ایستگاه آتش‌نشانی و حتی مدرسه هدف قرار گرفتند. روایتگری ما می‌تواند چهره واقعی جنگ را به جهانیان نشان دهد و این وظیفه رسانه‌ها است.

دنیا با روایتگری رسانه های مستقل می فهمد که دفاع ایران مشروع بوده است

وی افزود: اگر الان نتانیاهو به عنوان یک جنایتکاری جنگی شناخته می‌شود، بابت روایتگری رسانه‌هایی است که بیمارستان‌هایی که مورد حمله قرار گرفت یا اردوگاه‌های غیرنظامی که مورد اصابت قرار گرفت را به درستی به تصویر کشیدند. روایتگری این نیست که ما بیایم و بگوییم که زدند و کشتند. مثلاً اینجا نابود شد. بلکه باید داستان‌ها را بگوییم. ما نباید اجازه می‌دادیم که شهدای ما عدد شوند و خوشبختانه  این اجازه را ندادیم. داستان‌ها را گفتیم.  روایتگر ما باید به سمتی برود که حقانیت ما را نشان دهد؛ مهم تر از آن دفاع مشروع ما را باید نشان دهد. رسانه است که می‌تواند دفاع را به تصویر بکشد. مهم نیست رسانه  از چه طیفی باشد. می‌خواهد اصلاح‌طلب باشد یا اصولگرا باشد؛ وقتی رسانه پشت نظام و سیستم دفاعی کشور خود می‌ایستد و  دفاع مشروع را نشان می‌دهد، دنیا از طریق این رسانه مستقل می‌فهمد که دفاع مشروع بوده است.

حمله به زندان اوین نمادین نبود

این کارشناس مسائل رسانه‌ای با اشاره به این‌که «اسرائیل با بازوان رسانه ای که در اختیار دارد تمام مدت در تلاش بود تا تصویر غیرواقعی از جنگ نشان دهد»، تاکید کرد:خیلی جالب است که می‌گویند حمله به اوین یک حمله نمادین بود در حالی که بیش از ۷۰ شهید داشت. این چه حمله نمادینی است. شما زندانی که در زندان راه فراری ندارد را مورد هدف قرار دادید. این روایتگری است که می‌رود و بر روی افکار عمومی جهان می‌نشیند. ما باید افکار عمومی جهان را مطلع کنیم. ما همچنان می‌گوییم تاثیرگذاری ما زیاد نیست و ایران هستیم؛ اصلا رسانه‌های چند زبانه خیلی خوب فعالیت نمی‌کنند. ولی بچه‌های رسانه‌ای بودند که در این ایام تلاش کردند به چند زبان توییت کنند یا انگلیسی گزارش‌ها را منتشر کنند.  این روایتگری درستی است که می‌تواند هم در بحث دفاع مشروع به ما کمک کند و هم در بحث اینکه نشان بدهیم که چه اتفاقی در داخل کشور افتاده است.

قوانین بین المللی در این جنگ نشان داد که تهی از معناست

این کارشناس مسائل بین الملل در پاسخ به این پرسش که بخشی از افکار عمومی جهانی معتقدند که اسرائیل یک کشور رسمی است چراکه سازمان ملل آن را به رسمیت شناخته است، به نظر شما چنین گزاره‌ای درست است که به عنوان یک کشور دیده شود؟ بیان کرد: اول این‌که  باید ببینیم مخاطب این‌که اسرائیل را کشور ببینیم یا نبینیم که هست. رژیم صهیونیستی از پایه و اساس ایجادش با غصب بوده است. اگر بخواهیم واقع بینانه نگاه کنیم، این رژیم این سرزمین را غصب کرده است. من خیلی کلمه «رژیم جعلی» را قبول ندارم و هیچ وقت با این واژه گزارش نمی‌نویسم. این‌که این رژیم یک سرزمینی را خریداری کرده و  بعد به آن تجاوز کرد. بعد کلی ماجراها ایجاد کرد و بعد گفت من یک کشور مستقل هستم؛ این واقعاً جایی در حقوق بین‌الملل نباید داشته باشد. بعد هم نقشه نیل تا فرات ترسیم کرد و به دنبال کشورگشایی  است. این امر نمی‌تواند وجاهت داشته باشد، فارغ از این‌که قوانین بین‌المللی در همین جنگ واقعا نشان دادن که تهی از معنا هستند. حتی سازمان انرژی اتمی به وضوح آمد و طرف اسرائیل را گرفت. حتی سازمان بین المللی انرژی اتمی حمله به تاسیسات هسته ای ایران را محکوم نکرد. این چیزی است که وظیفه‌اش بود. تاسیسات هسته‌ای صلح‌آمیز ما که تحت نظارت بازرسان  آژانس بودند و حتی بازرسان آژانس در زمان حمله در ایران بودند، مورد حمله قرارر گرفتند. اما آن ها باز هم در زمین اسرائیل بودند. چرا؟ چون غرب دارای قدرت  است. غرب دارای نفوذ است. غرب علیه ایران به دلایل مختلف، متحد شده است. به حق بودن  یا نبودن آن را کاری نداریم.

کشورهای منطقه فهمیده‌اند که اسرائیل یک بحران عجیب و غریب است

این کارشناس مسائل حوزه سیاست خارجی، تاکید کرد: روبروی ما ایستادند؛ بنابراین اینکه اسرائیل بیاید و بگوید که من چون تأثیرگذارم و چون رسانه دارم، به عنوان یک کشور مستقل می توانم ایفای نقش کنم حداقل برای من قابل پذیرش نیست. من به عنوان یک کشور نمی‌توانم اسرائیل را بپذیرم. البته که پذیرش من هم تاثیری ندارد. ولی افکار عمومی ما هم اکنون دیگر این نگاه را ندارند. اگر یک بخشی از افکار عمومی می‌نشست و با خود می‌گفت حالا دو کشوری بشوند؛ مثلاً فلسطین کشور خودش را داشته باشد و اسرائیل کشور خودش را داشته باشد، با  مدل رفتاری که نتانیاهو از خود نشان داده و  حملات و تجاوزگری که داشته است و رویای نیل تا فراتی که در سر خود دارد، برای هیچ کس قابل پذیرش نیست. امروز حتی کشورهای منطقه هم این ترس را احساس کرده‌اند که رژیم صهیونیستی دارد به یک به بحران عجیب و غریب در منطقه تبدیل می‌شود. هرچند ما سال‌هاست که این موضوع را می‌گوییم اما امروز دیگر کشورهای منطقه هم دارند می‌بینند شرایطی که رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است، اصلاً شرایط خوبی نیست و کل منطقه را دارد به آتش جنگ فرو می‌برد.

نتانیاهو بقای خود را در جنگ می‌بیند

وی در پاسخ به این پرسش که فکر می‌کنید چرا رژیم صهیونیستی به ایران حمله کرد؟ بیان کرد:  جنگ  دوازده روزه فراتر از نبرد ایران و اسرائیل است. زمانی که به پازل منطقه‌ای نگاه کنیم،این جنگ را خیلی فراتر باید ببینیم؛ اگر اسرائیل به ما حمله کرد، نه به این دلیل که حالا ما مثلاً می‌گفتیم مرگ بر اسرائیل بلکه ما از ابتدای تشکیل  جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل چالش داشتیم. این یک واقعیتی است که نپذیرفتیم. یک بحث ماجرای درگیری ایدئولوژیکی هم با اسرائیل داریم. حال این موارد به کنار ولی آیا  واقعا اگر این‌ها را نداشتیم، مثلاً ممکن بود به ما حمله نکند؟ اصلاً محدود کردنش به این آیا جواب میدهد؟ ایران یکی از کشورهای تاثیرگذار در منطقه است. واقعیت این است که نتانیاهو برای بقا دارد می‌جنگد؛ نتانیاهو دیگر می داند اگر نجنگد و اگر بازنشسته شود و اگر دولت را تحویل بدهد، سرنوشت خوبی در انتظار او نیست. مگر اینکه  تضمین‌هایی را ترامپ به او بدهد که بخواهد او را حفظ کند.  مثلاً بگوید انتخاباتی برگزار شده و تو محاکمه نخواهی شد.

وی افزود: نتانیاهو همین الان جنایتکار جنگی است. فارغ از این‌که قوانین بین‌المللی اجرا نمی‌شود. ولی به هر حال این آدم حکم محکومیت دارد. اولاً که بقای این آدم در جنگ است و این کار را می‌کرد.  پروسه  طراحی این جنگ بیش از ۱۰ سال طول کشیده است. مزدورانی که استخدام شدند. حمله به ایران، حمله به یک کشور نبود. جنگ بین آمریکا و چین و جنگ بین قدرت‌های برتر هم هست. بهم ریختن امنیت خلیج فارس، تضعیف چین هم هست.چون منافع بسیاری دارد. همه این پازل‌ها را باید کنار هم دید. یعنی اینطور نبوده که فقط با ایران مشکل داشته باشند و به ایران حمله کرده باشند. مگر همین الان بر روی نقشه‌ای که روی بازوان سربازان اسرائیلی، هست بخشی از عربستان و اردن دیده نمی شود. مگر همین الان پاکستان احساس خطر نمی‌کند. مگر ترکیه احساس خطر نمی‌کند؟ آنها که مانند ما وارد درگیری نشده اند. ترکیه که روابط  بسیار خوبی هم دارد. در سوریه هم با اسرائیل همکاری کرده است.  ولی همین الان ترکیه متوجه خطر اسرائیل شده است. واقعیت این است که تمام دعوا و  تمام جنگ منوط به آن درگیری ایدئولوژیک ما نیست. یا منوط به حمایت ما از مردم فلسطین نیست. بازی خیلی فراتر از این حرف‌هاست. فارغ از بقایی که نتانیاهو به دنبال آن است. یا  آمریکایی که به دنبال این است تا سلطه‌ خود در جهان را نشان دهد و به نوعی به دنبال یک برگ برنده هست تا بگوید من آقای جهان هستم و چین نیست.

اگر خلیح فارس به آتش کشیده شود چین بیشترین ضرر را خواهد کرد

این کارشناس مسائل حوزه سیاست خارجی، تصریح کرد: چین که در خلیج فارس منافع دارد، اگر ایران از دست برود، درست است که شاید در ایران خیلی سرمایه‌گذاری آن ملموس نباشد اما اگر خلیج فارس به آتش کشیده شود یکی از متضرر ترین کشورها چین خواهد بود؛ بنابراین تضعیف ایران باعث تضعیف چین هم خواهد شد. من فکر می‌کنم پازل‌ها را باید منطقی کنار هم چید. یعنی اینطور نیست که بگوییم فقط یک دلیل باعث این جنگ شده است.

فعال سازی مکانیزم ماشه یک تهدید جدی است

وی در پاسخ به این پرسش که تحلیل شما در خصوص فعال‌سازی مکانیزم ماشه چیست؟ بیان کرد: مکانیزم ماشه واقعا مسئله مهمی است. یک تهدید جدی است؛ اما نه تهدیدی که بگوییم اگر اتفاق بیافتد  کشور دچار بحران‌هایی می‌شود که مثلاً  به سمت تجزیه طلبی یا حمله دوباره، برود.  این ها دور از دسترس است. رسیدن به همچین شرایطی زمان زیادی صرف می‌کند.

کریمی گفت: مکانیزم ماشه اهرمی است که اکنون اروپا از آن استفاده می‌کند  و به نوعی دارد انتقام جنگ اوکراین را از ما می‌گیرد. این یک واقعیت است. اگر ما مقداری هوشمندانه‌تر در جنگ روسیه و اوکراین رفتار می‌کردیم، شاید اکنون وضعیت اینگونه نبود. اگر به وضوح از روسیه حمایت نمی‌کردیم شاید واقعا به اینجا نمی‌رسیدیم؛ چون رابطه ایران و اروپا هیچ وقت به تاریکی و پیچیدگی که الان هست، نبوده است. حتی زمانی که ترامپ از برجام خارج شد، اروپا درست است آنگونه که ما می‌خواستیم در کنار ایران نایستاد؛ این یک واقعیت است اما روبه روی ترامپ ایستاد. موقعی که ترامپ از برجام خارج شده بود  و به دنبال اجرای مکانیسم ماشه بود؛ اروپا در مقابل ترامپ ایستاد و کنار ایران بود. اروپا از  تمام سازوکارها استفاده کرد تا ما به سمت یک مناقشه عظیم نرویم. این یک اتفاق خوب بود. ما از آن نقطه به اجماع در برابر ایران رسیدیم. پس یعنی ما اشتباه کردیم. فکر می‌کنم در رابطه با مکانیزم ماشه باید بپذیریم که اشتباه کردیم و قدم بعدی را برداریم.

جنگ دوازده روزه موقعیت منطقه ای ایران را ارتقا داد

وی افزود: امروز رابطه ما با اروپا باید ترمیم شود. فکر می کنم این جنگ دوازده روزه، با توجه به اینکه به موقعیت منطقه‌ای ایران کمی ثبات داد و حتی این موقعیت را ارتقا داد؛ احتمالاً آن دیپلماسی پنهانی که در جنگ رخ میدهد، مثلا موشک خاصی که استفاده می‌شود و هدفی که میزنیم یا پیام‌هایی که در ضمن آتش بس رد و بدل می‌شود و چیزهایی که ما از آن اطلاع نداریم، کمی موازنه را به هم زده است. به نوعی ایران را بالا آورده است. بالا یعنی از آن نگاه صد درصدی که اروپا در مقابل ایران تمام قد ایستاده بود، یکم به عقب کشانده شد و تا پایان آگوست به ما وقت داده است. اگر اشتباه نکنم وزیر امور خارجه فرانسه گفت ما تا  اواسط شهریور صبر می‌کنیم تا ببینیم مذاکرات هسته‌ای ایران با آمریکا چه می‌شود. این یعنی یکقدم به عقب برداشتند. واقعاً کشورهای اروپایی می‌خواستند نامه فعال سازی مکانیزم ماشه را بدهند. یعنی اولین گام را بردارند.

اروپا مناقشه جدید نمی خواهد

وی خاطرنشان کرد: آن‌ها می‌خواستند از فرصت ۶۰روزه استفاده کنند تا در مهرماه اجرای مکانیزم ماشه را آغاز کنند؛ چراکه این فرایند، طولانی است و به‌سادگی با یک درخواست، فعال نمی‌شود. اما این‌که فعلاً یک‌قدم عقب‌نشینی کرده‌اند، باید آن را در بستر همین جنگ دوازده‌روزه تحلیل کرد.

کریمی گفت: واقعیت این است که دیپلماسی و میدان، هم‌افزایی خوبی داشتند و شرایط را به سمتی سوق دادند که در حال حاضر اروپا ترجیح می‌دهد اجرای مکانیزم ماشه را متوقف کند. چون اروپا هم به‌دنبال آغاز یک مناقشه جدید نیست. آن‌ها به‌خوبی درک کرده‌اند که درگیری تازه، نه به یک کودتای ده‌روزه می‌انجامد و نه به تغییر رژیم. اروپا حالا بهتر از گذشته می‌داند که چنین سناریویی شدنی نیست.

باید با تمام قوا مانع اجرای مکانیزم ماشه شد

وی با اشاره به تغییر رفتار اروپایی‌ها گفت: اروپایی‌ها اکنون با احتیاط بیشتری حرکت می‌کنند، اما این احتیاط نباید ما را به سهل‌انگاری بکشاند. ایران باید با تمام توان مانع از فعال‌سازی مکانیزم ماشه شود. این یعنی استفاده کامل از ظرفیت دیپلماسی کشور و بکارگیری همه ابزارها و اهرم‌های مؤثر.

وی تاکید کرد: ما باید از ظرفیت دوستان‌مان در منطقه و همچنین کشورهای هم‌پیمان مانند چین و روسیه بهره ببریم و اجازه ندهیم مکانیزم ماشه فعال شود. استفاده درست و به‌موقع از ابزارهای دیپلماتیک در این مقطع زمانی، بسیار حیاتی است.

وحدت ملی دیگر یک انتخاب نیست بلکه یک ضرورت استراتژیک است

کریمی تأکید کرد: فارغ از آن‌چه در آینده رخ خواهد داد، مهم‌ترین اصل در شرایط کنونی، حفظ وحدت ملی است که امروز در کشور شکل گرفته؛ وحدتی که دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی استراتژیک برای عبور از این مرحله تاریخی به شمار می‌رود.

این فعال رسانه‌ای تصریح کرد: برای دستیابی، حفظ و صیانت از دستاوردهای این جنگ، باید از تمامی ظرفیت‌های داخلی بهره بگیریم. دیپلماسی ایران روزهای سختی را پیش رو دارد و در آستانه تصمیمی سرنوشت‌ساز قرار گرفته‌ایم. در این شرایط، یکی از مهم‌ترین پشتوانه‌های دیپلمات‌های کشور در این میدان، انسجام و همبستگی داخلی است.

همه باید از دستگاه دیپلماسی کشور حمایت کنیم

وی افزود: اگر صدای یکپارچه‌ای از کشور به جهان مخابره کنیم و رسانه‌های ما همگام با سیاست‌های داخلی و خارجی، وحدت ملی را به نمایش بگذارند؛ دفاع از تمامیت ارضی و استقلال کشور را برجسته کنند و حمایت از نیروهای نظامی و صنایع دفاعی را به تصویر بکشند، معتقدم دستگاه دیپلماسی توانایی جلوگیری از وقوع جنگ‌های بعدی را خواهد داشت.

کریمی گفت: دستگاه دیپلماسی می‌تواند به توافقی دست یابد که اگرچه ممکن است موقت و شکننده باشد، اما مانع از تکرار نبردهای مشابه خواهد شد؛ بنابراین، به نظر من، همه ما باید دست به دست هم دهیم و فارغ از درگیری‌های جناحی، تنها منافع و امنیت ملی را مد نظر قرار دهیم.

وی در پایان افزود: لازم است از تیم مذاکره‌کننده و دستگاه سیاست خارجی کشور که فراتر از وزارت امور خارجه است و تصمیم‌گیرنده نهایی صرفاً وزیر امور خارجه نیست، حمایت کنیم. دوستان باید بدانند که تصمیمات کلان در نهادهای بالادستی اتخاذ می‌شود و آنچه به نفع کشور و ایران باشد، در نهایت اجرایی خواهد شد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha