به گزارش ایسنا، رژیم صهیونیستی برای حفظ برتری جمعیتی یهودیان، سیاستهای خشونتآمیز و نسلکشی را در غزه اجرا میکند. این اقدام، شبیه سایر پروژههای استعماری در تاریخ است که از طریق جابهجایی جمعیت و حذف بومیان، سلطه خود را حفظ کردهاند. وبسایت «میدلایستآی» در مطلبی نشان میدهد که مانند ایرلند شمالی و کالدونیای جدید، جمعیت به ابزاری برای کنترل سیاسی و نژادی از سوی رژیم صهیونیستی تبدیل شده است.
استعمارگران در بحران جمعیتی
رسانه تحلیلی میدلایستآی گزارش میدهد که رژیم صهیونیستی اکنون یکی از سه مستعمره مهاجرنشین (در کنار کالدونیای جدید و ایرلند شمالی) است که برتری نژادی سفیدپوستان در آن با تهدید جمعیتی روبهرو شده است.
در تمام این موارد، استعمارگران با سیاستهایی مانند بازتعریف حقوق رأی و مهندسی جمعیت، سعی در حفظ سلطه خود دارند. در رژیم صهیونیستی، این سیاست با خشونت حادتر و بیسابقهتری همراه بوده است.
تجربههای استعمار شکستخورده ؛ از آمریکا تا آفریقا
طبق این گزارش، واضحترین نمونههای موفق استعمار سفیدپوستان، ایالات متحده، کانادا، استرالیا و نیوزیلند هستند که سلطه نژادی آنها همچنان پابرجاست.
در مقابل، در آفریقا و آسیا، استعمارگران یا مجبور به ترک قدرت شدند یا سلطه سیاسی را با کنترل اقتصادی جایگزین کردند. در آمریکای لاتین نیز، استعمارگران با مردم بومی درآمیختند و گروهی مخلوط (مثل مستیسوها) تشکیل دادند که امروز بر جمعیت بومی سلطه دارند.
جمعیت به مثابه ابزار سلطه در ایرلند شمالی
قانون ایرلند، قدرت وتو را به پروتستانهای مهاجر داد تا از اتحاد ایرلند شمالی با جمهوری ایرلند جلوگیری کنند.
در این مستعمره نیز، حکومت استعماری با دستکاری جمعیت و حق رأی، تلاش کرد سلطه خود را حفظ کند. با وجود برابری جمعیتی بین کاتولیکها و پروتستانها، ساختار قدرت همچنان شکننده و متزلزل باقی مانده است.
کالدونیای جدید؛ مهندسی جمعیت علیه کاناکها
حضور فرانسه در کالدونیا فقط در صورتی تهدید میشود که ادعای ملیگرایانهای از سوی مردم بومی مطرح شود.
فرانسه با افزایش مهاجرت مهاجران سفید از سرزمین اصلی، تلاش کرد اکثریت جمعیتی بومیان کاناک را خنثی کند. این سیاست بهطور واضح در نامه نخستوزیر فرانسه در سال ۱۹۷۲ تشریح شده بود. در سال ۲۰۲۵ نیز، با وجود اعتراضات گسترده، لایحهای به تصویب رسید که رأیدادن را به نفع مهاجران اصلاح میکند.
رژیم صهیونیستی؛ اکثریتسازی از طریق قتلعام
این ترکیب از کشتار جمعی و پاکسازی قومی بود که برتری جمعیتی یهودیان در سرزمین اشغالی را بین سالهای ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ تثبیت کرد.
پس از تشکیل رژیم صهیونیستی، با قتل ۱۳ هزار فلسطینی و کوچاندن بیش از ۷۶۰ هزار نفر، نسبت جمعیتی یهودیان از ۳۰ درصد به ۸۱ درصد افزایش یافت. هدف اصلی از این پاکسازی، تأمین اکثریت جمعیتی برای یهودیان بود تا سلطه خود را تثبیت کنند.
تناقضات آماری و بحران جمعیتی برای صهیونیستها
از زمان تسلط صهیونیستها بر کرانه باختری و غزه در سال ۱۹۶۷، زمانی که حدود ۳۵۰ هزار فلسطینی را اخراج کرد، رژیم صهیونیستی نتوانسته مشکل جمعیتی خود را حل کند، که همچنان برتری یهودیان را تهدید میکند. پس از اخراج، در سپتامبر ۱۹۶۷، سرشماری اسرائیل جمعیت کرانه باختری را ۶۶۱،۷۰۰ و غزه را ۳۵۴،۷۰۰ نفر ثبت کرد. جمعیت قدس شرقی هم ۶۸۶۰۰ فلسطینی بود.
این بدان معنا بود که کل جمعیت فلسطینیان در اسرائیل و سرزمینهای اشغالی ۱،۳۸۵،۰۰۰ نفر بود که سهم یهودیان را از ۸۹ درصد به ۵۶ درصد کاهش میداد.
تا سال ۲۰۲۰، جمعیت اراضی اشغالی فلسطین به ۹.۲ میلیون نفر افزایش یافته بود، از جمله ۶.۸ میلیون یهودی و ۱.۹ میلیون فلسطینی، در حالی که جمعیت کرانه باختری به ۳.۰۵ میلیون نفر و غزه به ۲.۰۴۷ میلیون نفر افزایش یافت. این امر، نسبت مهاجران یهودی و فرزندان آنها را به تنها ۴۷ درصد از کل جمعیت کاهش داد.
این کاهش، نتیجه رشد طبیعی جمعیت فلسطینیها در کرانه باختری، غزه و خود سرزمین اشغالی بود. مهاجرت یهودیان شوروی سابق در دهه ۹۰ میلادی نیز نتوانست این روند را معکوس کند. همین واقعیت آماری، رژیم صهیونیستی را به سمت راهکارهای جنایتکارانه سوق داده است.
راهکار نهایی صهیونیستها: نسلکشی
میدلایستآی مینویسد، نسلکشی به تنها گزینه باقیمانده برای رژیم صهیونیستی و حامیان آمریکایی و اروپاییاش تبدیل شده است.
در نگاه نویسنده، این نسلکشی برای تضمین بقای یک رژیم نژادپرست طراحی شده است. این راهبرد، تفاوتی با جنایات آلمان نازی یا استعمار فرانسه در الجزایر ندارد، جز اینکه این بار، جامعه جهانی بهوضوح از آن حمایت میکند یا در برابر آن سکوت کرده است.
مقاومت فلسطین؛ سد نهایی در برابر سلطه نژادپرستانه
مقاومت فلسطینی مصمم است از تحقق این سناریو جلوگیری کند.
در حالیکه پروژه نسلکشی با حمایت آمریکا، اروپا و برخی کشورهای عربی پیش میرود، تنها مقاومت فلسطینیها و ایستادگی مردم غزه است که در برابر کاملشدن این فاجعه انسانی ایستادهاند.
این مقاله، رژیم صهیونیستی را نه بهعنوان یک نهاد معمولی، بلکه بهمثابه یک پروژه استعماری بحرانزده معرفی میکند که برای حفظ موجودیت خود، به فاز نهایی و مرگبار «نسلکشی» وارد شده است. در کنار آن، تجربههای ایرلند شمالی و کالدونیای جدید، نشان میدهند که استعمارگران همواره جمعیت را ابزار سلطه میدانند. اما در مورد رژیم صهیونیستی، هیچکدام از این ابزارها پاسخگو نبوده و اکنون تنها سلاح باقیمانده، نابودی کامل ملت فلسطین است.
انتهای پیام
نظرات