به گزارش ایسنا، در یادداشتی با عنوان «غزه، پژواک نازیسم در قرن بیستویکم»، تاکید شده «رژیم صهیونیستی با استفاده از تمامی ابزارهای نظامی، رسانهای و دیپلماتیک، در حال پیاده سازی پروژهای ست که در گزارشهای رسمی سازمان ملل تحت عنوان «نسل کشی هدفمند» توصیف شده است.»
متن یادداشت به شرح زیر است:
در قرن بیستویکم، درست در عصر ادعای پیشرفت و انسان گرایی، فاجعهای در حال رقم خوردن است که یادآور سیاه ترین دورانهای تاریخ بشریست. آنچه در غزه جریان دارد، جنگ نیست؛ بلکه یک قتل عام سیستماتیک و ساختارمند است که هدف نهایی آن نه فقط نابودی یک ملت، بلکه فروپاشی اصول انسانی و زیر پا گذاشتن مبانی حقوق بینالملل است.
جهان مدرن با ادعای ساخت نهادهای بین المللی برای تضمین صلح، حقوق بشر و جلوگیری از فجایع تاریخی، اکنون در برابر آزمونی قرار گرفته که نه فقط اعتبار این نهادها، بلکه مشروعیت کلی نظم بین المللی را تهدید میکند. آنچه در نوار غزه جریان دارد را دیگر نمیتوان در قالب درگیری یا تنش توضیح داد؛ بلکه با تعریفی حقوقی، سیاسی و تاریخی، نوعی نسل کشی هدفمند است که به صورت سیستماتیک طراحی و اجرا میشود.
در نشست «پایبندی به حقوق بین الملل و منشور ملل متحد» که در ژنو با حضور روسای مجالس جهان و ابتکار جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران، تحلیل روشنی از این وضعیت ارائه داد. او با صراحت هشدار داد که اگر جنایات اسرائیل در غزه مهار نشود، «نازیهای قرن بیستویکم» به پیروزی خواهند رسید؛ پیروزی که نه فقط خاورمیانه، بلکه امنیت جهانی را به آتش خواهد کشید.
سخنرانی دکتر قالیباف در این نشست، نه یک موضع گیری سیاسی، بلکه فریادی اخلاقی و انسانی بود؛ فریادی که جهان را فراخواند تا پیش از آنکه این فاجعه دامن گیر همگان شود، در برابر آن بایستند.
رژیم صهیونیستی با استفاده از تمامی ابزارهای نظامی، رسانهای و دیپلماتیک، در حال پیاده سازی پروژهای ست که در گزارشهای رسمی سازمان ملل تحت عنوان «نسل کشی هدفمند» توصیف شده است. گزارش فرانچسکا آلبانیزه با عنوان آناتومی یک نسل کشی جزئیاتی از نابودی برنامه ریزی شده غزه ارائه میدهد که انسان را به یاد راه حل نهایی نازیها برای یهودیان میاندازد.
اکنون بیش از ۷۰ درصد خانههای غزه ویران، مدارس و بیمارستانها به تلی از خاک تبدیل شده اند و سیاست گرسنگی دادن به کودکان و غیرنظامیان به عنوان سلاحی خاموش، اجرا میشود.
دکتر قالیباف در سخنان خود در این نشست تصریح کرد: «در غزه ما شاهد ظهور نازیهای قرن بیستویکم هستیم؛ رژیمی که با خونسردی و برنامه ریزی، جنایتی را پیش میبرد که گویی از کابوسهای مخوفترین جنایات تاریخ بیرون جهیده است.» این جمله، نه استعارهای احساسی، بلکه توصیفی دقیق از روندی است که با حمایت آشکار برخی قدرتهای جهانی و غربی، به شکل علنی ادامه دارد.
در هر پروژه نسل کشی، مرحله نخست غیربشری سازی است. نازیها یهودیان را میکروب یا موش مینامیدند؛ اسرائیلیها هم از اصطلاح حیوانات انسان نما برای فلسطینیان استفاده کردهاند، آن هم در سطح رسمی. این شباهت تنها در واژگان خلاصه نمیشود، بلکه در کل ساختار رفتاری، رسانهای، نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی بازتاب دارد. هنگامی که وزیر جنگ رژیم صهیونیستی مردم فلسطین را حیوانات انسان نما مینامد، چه تفاوتی با ادبیات پاکسازی نژادی در دوره رایش سوم دارد؟
از سوی دیگر، تجاوزات گسترده این رژیم اشغالگر به جمهوری اسلامی ایران در خردادماه ۱۴۰۴، که منجر به شهادت صدها غیرنظامی، سرداران نظامی، دانشمندان و کودکان ایرانی شد، بُعد تازهای از بحران را نشان داد. حملات مستقیم به تاسیسات ثبت شده تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی، نشان دهنده عبور صهیونیستها از تمامی خطوط قرمز حقوق بین الملل بود. با این حال، جهان بار دیگر سکوت کرد؛ سکوتی که رِئیس مجلس آن را طاعونی مرگبار توصیف کرد که از واشنگتن تا پاریس گسترش یافته و مصداق همدستی در جنایت است.
آنچه امروز در غزه میگذرد، تنها ادامه اشغالگری نیست؛ بلکه تبلور پروژهای بلندمدت برای حذف هویتی، فرهنگی و فیزیکی یک ملت است. اتاقهای شکنجه، گورهای جمعی و تجاوزات جنسی سیستماتیک، همگی ابزارهایی هستند برای در هم شکستن مقاومت یک ملت. سازمان عفو بین الملل و دادگاههای بین المللی هم با تاخیر و بیاثر وارد عمل شدهاند. دادگاه کیفری بین المللی حکم بازداشت بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی را صادر کرده، اما این حکم، در برابر سپر حمایتی غرب و مصونیت رژیم صهیونیستی، فعلا فقط روی کاغذ معنا دارد.
دکتر قالیباف در بخشی از سخنان خود تاکید کرد: «اگر نازیهای قرن بیستویکم در غزه پیروز شوند، این آتش به دیگر نقاط جهان نیز سرایت خواهد کرد.» این هشدار، صرفا درباره فلسطین نیست؛ بلکه درباره آینده بشریت است. ناتوانی نهادهای بین المللی در توقف جنایات آشکار، پرسشی جدی درباره کارآمدی ساختارهای جهانی در قرن حاضر ایجاد کرده است.
جمهوری اسلامی ایران، برخلاف بسیاری از کشورها که به خاطر منافع خود سکوت کردهاند، با صراحت و بدون مصلحت اندیشی نسبت به شرایط غزه موضع گرفته است. ایران نه تنها در سطح دیپلماتیک و رسانهای، بلکه در میدان واقعی هم در مقابل حملات رژیم و هم پیمانانش ایستاد. عملیات های وعده صادق یک و دو، و پاسخ قاطع ایران به تجاوزات اخیر رژیم صهیونیستی، که با ضربات متقابل صورت گرفت، پیامی آشکار به این رژیم و حامیان آن بود: «ما نه به وعدههای توخالی قدرتهای بزرگ دل بستهایم، و نه به نهادهای متزلزل جهانی.» به گفته رئیس مجلس، ایران در دریای ظلم و بیعدالتی چون صخرهای استوار ایستاده است.
مسئله غزه، امروز فقط یک پرونده در شورای حقوق بشر یا یک بحث رسانهای نیست. این مسئله به قلب مفاهیم مدرن مانند عدالت، مسئولیت پذیری، و حقوق بشر نفوذ کرده و آنها را به چالش کشیده است. اگر جامعه جهانی نتواند در برابر این جنایت سازمان یافته واکنش درستی نشان دهد، نه تنها فلسطین، بلکه مشروعیت تمامی نهادهای بین المللی هم زیر سوال خواهد رفت. شکست در توقف جنایت، یعنی مشروعیت بخشیدن به آن و این همان چیزی است که دیکتاتوریها از آن تغذیه میکنند.
در پایان، باید دوباره به کلام رئیس مجلس بازگشت که گفت: «ما از غزه دفاع میکنیم، نه به خاطر جغرافیا، بلکه به خاطر انسانیت؛ نه به خاطر سیاست، بلکه به خاطر وجدان.» این دفاع، از جنس مقاومت صرف نیست؛ بلکه دفاعی است برای حفظ بنیانهای تمدن انسانی، که امروز در معرض خطر فروپاشی قرار دارد.
اگر نخواهیم روزی تاریخ درباره ما بنویسد که در برابر نسل کشی سکوت کردیم، اکنون لحظهای است که باید ایستاد، فریاد زد و عمل کرد. غزه، فقط آزمون فلسطینیها نیست؛ آزمون انسانیت ماست.
انتهای پیام
نظرات