به گزارش ایسنا، همزمان با فرارسیدن هشتادمین سالگرد بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی، ژاپن بار دیگر با برگزاری مراسم یادبود و انتشار آمار جدید قربانیان، خاطره یکی از تلخترین فجایع قرن بیستم را زنده کرد.
بنابر اعلام مقامات ژاپنی، شمار قربانیان ثبتشده این ۲ حمله مرگبار تا سال ۲۰۲۵ به بیش از ۳۴۹ هزار نفر در هیروشیما و حدود ۲۰۰ هزار نفر در ناگازاکی رسیده است. با وجود گذشت ۸۰ سال از این فاجعه، آثار تشعشعات رادیواکتیو همچنان در نسلهای بعدی قربانیان مشاهده میشود.
در همین حال، نشریه «ژاپنتایمز» با انتشار گزارشی تفصیلی، روایتی متفاوت از انگیزهها و اهداف واقعی استفاده آمریکا از بمب اتمی ارائه و در آن تلاش کرده تا به این پرسش که «آیا واقعاً حمله به ۲ شهر پرجمعیت ژاپن ضرورتی نظامی داشت یا تصمیمی بود سیاسی و استراتژیک برای قدرتنمایی جهانی» پاسخ دهد.
بر اساس این گزارش، دستور بمباران اتمی شهرهای ژاپن در تاریخ ۲۵ ژوئیه ۱۹۴۵ توسط «توماس هَندی»، رئیس ستاد ارتش آمریکا در غیاب رئیس اصلی، به ژنرال «کارل اسپاتز»، فرمانده نیروهای هوایی استراتژیک ایالات متحده صادر شد. در این دستور آمده بود که «نخستین بمب ویژه، به محض فراهم شدن شرایط آبوهوایی، پس از حدود تاریخ سوم اوت ۱۹۴۵ رها شود.» فهرست اهداف نیز شامل چهار شهر بود: هیروشیما، کوکورا، نیگاتا و ناگازاکی.
طبق گزارش نشریه آسیایی، پیش از صدور این دستور، نیروی هوایی آمریکا از اواسط ژوئیه تا اوایل اوت در ژاپن مشغول تمرین با بمبهای شبیهسازیشده بود؛ بمبهایی با وزن ۶.۵ تُن که دقیقاً مشابه بمب اتمی استفادهشده در ناگازاکی بودند، روی ۱۸ استان ژاپن پرتاب شدند. هدف این تمرینها تعیین مسیر و زاویه پرتاب مناسب برای حمله واقعی بود.
ژاپن تایمز مینویسد که نخستین بمب اورانیومی با نام «پسر کوچک» در ۲۶ ژوئیه به پایگاه تینیان رسید و بمب دوم، با مکانیسم انفجار پلوتونیومی موسوم به «مرد چاق»، اندکی پس از آن وارد تینیان شد. بمب سومی نیز قرار بود تا اواخر اوت به آنجا برسد. با وجود دو بمب در تینیان، تصمیم بر استفاده از هر دوی آنها گرفته شده بود.

بیتوجهی آمریکا به پیامهای صلحجویانه ژاپن
طبق گزارش این نشریه، اعلامیه پُتسدام در تاریخ ۲۶ ژوئیه، تنها یک روز پس از صدور دستور حمله اتمی منتشر شد. در این اعلامیه از ژاپن خواسته شده بود که تسلیم شود یا با نابودی کامل مواجه گردد. همزمان به ژاپنیها وعده داده شده بود که میتوانند در صورت تسلیم، یک دولت دموکراتیک و صلحطلب جدید طراحی کنند. بحثهایی در آمریکا در جریان بود که احتمالاً تداوم نظام سلطنتی ژاپن میتواند به تسهیل اشغال پس از جنگ کمک کند، اما اعلامیه پتسدام در این خصوص سکوت اختیار کرده بود.
همچنین، رایزنیهای دیپلماتیک با سوئیس و مسکو، به عنوان بازیگران بیطرف، برای بررسی امکان ادامه نظام امپراتوری ژاپن آغاز شد. بر اساس اسناد خانوادۀ سلطنتی ژاپن، حتی امپراتور هیروهیتو آماده کنارهگیری از قدرت برای پذیرش مسئولیت بود. اما ژاپن تایمز گزارش میدهد که استالین عمداً این گفتگوها را به تأخیر انداخت تا اتحاد جماهیر شوروی بتواند با حمله نظامی، سهمی در تقسیمات پس از جنگ بهدست آورد.
نشریه آسیایی تصریح کرد: «آمریکا نیز از طریق شنود مکاتبات بین توکیو و مسکو از تلاشهای ژاپن برای پایان دادن به جنگ آگاه بود. این مکاتبات از ژوئن ۱۹۴۵ آغاز شده و پس از اعلامیه پتسدام نیز ادامه یافته بود. ژاپن به دنبال شفافسازی درباره تداوم نظام امپراتوری در ساختار سیاسی جدید بود، اما آمریکا این درخواست شفافسازی را بهعنوان رد اعلامیه پتسدام تعبیر کرد. شوروی نیز در نشست پتسدام تعهد داده بود تا ۱۵ اوت به ژاپن حمله کند، اما با موفقیتآمیز بودن آزمایش نخستین بمب اتمی در ۱۶ ژوئیه در نیومکزیکو، متفقین دیگر نیازی به مشارکت شوروی در شکست ژاپن نمیدیدند و تمایلی هم به مشارکت استالین در نظم جهانی پس از جنگ نداشتند. به همین دلیل، از اطلاعرسانی رسمی به شوروی درباره بمب خودداری کردند، اگرچه استالین از طریق شبکههای جاسوسیاش از پروژه منهتن باخبر شده بود.»
ژاپن تایمز افزود: «اما با وجود آگاهی آمریکا از تصمیم ژاپن برای تسلیم شدن، این کشور تصمیم گرفت تا ۲ نوع متفاوت از بمبهای اتمی (اورانیومی و پلوتونیومی) عامدانه روی ۲ شهر متفاوت رها کند تا کارایی هرکدام ارزیابی شود. این بدان معناست که نهفقط پایان جنگ، بلکه خود انسانها به آزمایشگاه سلاح هستهای آمریکا تبدیل شدند. شهرهایی چون هیروشیما، ناگازاکی، کوکورا و نیگاتا نه بهدلیل اهداف نظامی خاص، بلکه بهدلیل سالمماندن زیرساختها در بمبارانهای قبلی انتخاب شدند تا اثر واقعی بمبهای جدید بهتر ثبت شود. بمب ناگازاکی حتی پس از تأخیر و تغییر هدف بهدلیل پوشش ابری بر شهر کوکورا، صرفاً برای اتمام عملیات در زمان مقرر رها شد.»
این گزارش همچنین تاکید میکند که رهبران آمریکا بهروشنی میدانستند ورود شوروی به جنگ میتواند ژاپن را به تسلیم وادارد. اما آنچه بیش از همه برای واشنگتن اهمیت داشت، جلوگیری از نفوذ کمونیسم و مهار «ژوزف استالین» رهبر شوروی در شرق آسیا بود. به همین علت، دولت «هری ترومن» رئیس جمهور وقت آمریکا «پیش از آنکه شوروی در جنگ سهیم شود، ترجیح داد بمبها را رها کند.»
طبق گزارش ژاپن تایمز، در حقیقت، «این تصمیم به شکل غیرمستقیم نهتنها صدها هزار قربانی ژاپنی به جا گذاشت، بلکه شروعی برای مسابقه تسلیحات هستهای و شکلگیری جهان دوقطبی شد.»

تلفات انسانی، بیاهمیت بود
با تغییر راهبرد بمباران هوایی آمریکا از حملات دقیق ارتفاع بالا به بمبارانهای گسترده و کمارتفاع، شهروندان عادی به هدف اصلی بدل شدند. پیش از بمباران اتمی، در حملات آتشزا به توکیو در مارس ۱۹۴۵ بیش از ۱۰۰ هزار نفر کشته شدند. از آن پس، کشتهشدن غیرنظامیان دیگر دغدغهای برای فرماندهان آمریکایی نبود.
در ۶ اوت ۱۹۴۵، بمب اورانیومی «پسر کوچک» بر هیروشیما افتاد؛ سه روز بعد، بمب پلوتونیومی «مرد چاق» بر ناگازاکی رها شد. حملاتی که جان صدها هزار انسان را گرفت و دهها هزار نفر دیگر را در سالهای بعد به کام مرگ ناشی از سرطان و بیماریهای ناشی از تشعشع فرو برد.
تا ۶ اوت ۲۰۲۵، تعداد قربانیان ثبتشده هیروشیما به ۳۴۹ هزار و ۲۴۶ نفر رسیده و ناگازاکی نیز تا سال گذشته ۱۹۸ هزار و ۷۸۵ قربانی ثبت کرده است.
هرسال در روزهای ۶ و ۹ اوت، جهان به یاد میآورد که چگونه «بزرگترین دموکراسی دنیا»، تنها کشوری بود که از بمب اتمی استفاده کرد؛ آنهم در شرایطی که راههای دیگری برای صلح وجود داشت. استفاده از بمب اتمی نه صرفاً یک اقدام نظامی، بلکه رویدادی تراژیک و غیرانسانی بود که لکه ننگی بر پیشانی سیاستگذاران قرن بیستم باقی گذاشت.
انتهای پیام
نظرات