به گزارش ایسنا، روزنامه «العربی الجدید» در گزارشی با واکاوی دلایل مخالفت رژیم صهیونیستی با استقرار نیروهای بینالمللی در نوار غزه نوشت: اظهارات «بدر عبدالعاطی» وزیر امور خارجه مصر مبنی بر نبود مانع برای استقرار نیروهای بینالمللی در نوار غزه و پیشنهاد «امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه برای تشکیل یک ائتلاف بینالمللی با مأموریت سازمان ملل، بار دیگر موضوع آینده اداره این منطقه پس از توقف جنگ را در صدر مباحث دیپلماتیک قرار داده است.
عبدالعاطی تصریح کرده است که چنین اقدامی میتواند به تشکیلات خودگردان فلسطین کمک کند تا «دولت» خود را تشکیل دهد و امنیت همه طرفها را تضمین کند.
وی همچنین تأکید کرد که این نیروها میتوانند محیطی پایدار و حمایتی برای روند سیاسی ایجاد و از غیرنظامیان در برابر پیامدهای جنگ طولانیمدت محافظت کنند. به گفته او، مصر هر اقدامی را که به پایان دادن به چرخه خشونت و آغاز روند واقعی صلح بر اساس قطعنامههای شورای امنیت منجر شود، حمایت میکند.
در همین راستا، ماکرون نیز اعلام کرده است مأموریت نیروهای سازمان ملل در غزه باید شامل تأمین امنیت، حمایت از غیرنظامیان و پشتیبانی از یک دولت فلسطینی باشد. او از شورای امنیت خواست بیدرنگ برای تشکیل چنین نیرویی اقدام کند.
با وجود این مواضع، اما رژیم صهیونیستی با هرگونه حضور نیروهای بینالمللی در غزه، چه تحت پرچم سازمان ملل و چه به شکل نیروی چندملیتی، مخالف است. این مخالفت بر دو محور اصلی استوار است.
محور نخست نگرانی امنیتی و نظامی است؛ تلآویو چنین حضوری را عاملی برای تضعیف آزادی عمل ارتش خود در عملیات نظامی میداند.
وجود نیروهای خارجی به معنای ایجاد یک لایه نظارت بینالمللی بر اقدامات ارتش رژیم صهیونیستی است که با دکترین امنیتی این رژیم که بر «کنترل کامل و بیواسطه» تأکید دارد، در تضاد است.
محور دوم هراس از تغییر موازنه سیاسی و میدانی است؛ چراکه استقرار این نیروها میتواند واقعیتهای جدیدی را در صحنه غزه ایجاد کند که به بازگشت تشکیلات خودگردان فلسطین و فشار برای آغاز روند تشکیل دولت فلسطینی منجر شود.
چنین روندی، در تضاد مستقیم با اهداف بخش بزرگی از جریانهای حاکم در سرزمینهای اشغالی، بهویژه کابینههای راستگرا، قرار دارد.
در همین راستا، «ایمن سلامه» کارشناس مأموریتهای حفظ صلح، یادآور میشود که مخالفت رژیم اشغالگر با حضور نیروهای بینالمللی سابقهای طولانی دارد. وی به تجربه سال ۱۹۵۶ اشاره میکند که در جریان تجاوز سهجانبه به مصر، با وجود تشکیل نیروی اضطراری سازمان ملل خارج از چارچوب شورای امنیت، اسرائیل اجازه استقرار این نیروها در صحرای نقب را نداد.
وی همچنین میگوید که در این مورد تلاشهای بعدی اتحادیه اروپا برای ایجاد نیروی چندملیتی در غزه و کرانه باختری با مخالفت مشابه مواجه شد و تنها استثنا، مأموریت ناظران غیرمسلح بینالمللی در شهر الخلیل در جنوب نوار غزه بود که پس از پنج سال و برخلاف توافق اولیه، با تصمیم یکجانبه تلآویو پایان یافت.
علاوه بر مخالفت اسرائیل، این طرحها با موانع دیگری نیز روبهرو هستند؛ از جمله عدم اجماع میان قدرتهای بزرگ، لزوم تصویب در شورای امنیت – که با احتمال وتوی برخی کشورها مواجه است – و تأمین امنیت نیروهای اعزامی در شرایطی که غزه همچنان صحنه عملیات نظامی است. منتقدان همچنین هشدار میدهند که استقرار این نیروها بدون توافق همه طرفهای ذینفوذ میتواند به درگیری مستقیم با بازیگران مسلط بر زمین بینجامد و بحران را پیچیدهتر کند.
«مختار غباشی» نایبرئیس مرکز عربی مطالعات سیاسی و راهبردی نیز تأکید میکند که هرگونه حضور نظامی خارجی در غزه نهتنها با آینده این منطقه بلکه با کل مسئله فلسطین و آنچه او «طرحهای اسرائیلی–آمریکایی برای تغییر بافت جمعیتی و حذف تدریجی پرونده فلسطین» خوانده، پیوندی مستقیم دارد.
به طور کلی میتوان گفت که با توجه به استمرار عملیات نظامی و نبود نشانهای از نرمش در مواضع رژیم صهیونیستی، به نظر میرسد ایده استقرار نیروهای بینالمللی در غزه، دستکم در کوتاهمدت، بیشتر یک سناریوی نظری است تا برنامهای عملی که قابلیت پیادهسازی فوری داشته باشد.
انتهای پیام
نظرات