آرامگاه زیرزمینی سلطنتی ایلخانان که در سلطانیه واقع شده است، علاوه بر دفن اعضای خاندان سلطنتی، ابزارهای شخصی و نمادهای مذهبی است که تلفیقی از فرهنگ مغولی و اسلامی را به نمایش میگذارد. این یافتهها به ما کمک میکند تا مناسک تدفین و ساختار اجتماعی دوره ایلخانی را بهتر بشناسیم و دریچهای نو روی تاریخ مغولان ایران بگشاییم.
سلطانیه در استان زنجان، پایتخت برههای از دولت ایلخانی در سده هشتم هجری قمری بوده و شاخصترین اثر آن «گنبد سلطانیه» (آرامگاه اولجایتو/سلطان محمد خدابنده) است که بین سالهای ۷۰۲ تا ۷۱۲ هجری قمری ساخته شد. این بنای هشت ضلعی با گنبد دو پوسته مشهور و هشت مناره باریک، یکی از نقاط عطف در تحول معماری اسلامی ایران بهشمار میرود و از سال ۲۰۰۵ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است. یونسکو بر ارزش جهانی استثنایی بنا از جمله نخستین نمونه موجود گنبد دوپوسته در ایران و ارتفاع تقریبی ۵۰ متر آن تأکید دارد.
محوطهه سلطانیه در بافت کنونی شهر سلطانیه واقع است و عرصه و حریم اثر جهانی پیرامون گنبد مشخص و محصور شده است. تابلوهای معرفی و مسیرهای دسترسی، بازدیدکنندگان را از ورودی شهر به سمت مجموعه هدایت میکند. گنبد فیروزهای دو پوسته بر فراز سازه آجری هشت ضلعی مسلط است، پیرامون بنا آثار وابسته و فضای باز حفاظتی دیده میشود که دید و منظر اثر را حفظ میکند.
سلطانیه بهعنوان قلب معماری ایلخانی، اکنون با کشف یک گورستان/مقبره سلطنتی تازه در کنار گنبد، شانس کمنظیری برای تکمیل روایت تاریخی خود یافته است. پیوند این کشف با آرامگاه اولجایتو، نه فقط به شناخت خاندان ایلخانی کمک میکند، بلکه میتواند الگوهای تدفین، باورهای مذهبی و مناسبات درباری آن عصر را روشنتر کند، به شرط آنکه کاوش، حفاظت و معرفی آن با دقت علمی و مدیریت میراثی همراه باشد.
گورستانی که رازهای بسیاری در دل دارد
آرامگاههای زیرزمینی شامل بقایای انسانی، ابزارهای شخصی و نمادهای مذهبی است. آیینهای تدفین ایلخانان ترکیبی از باورهای مغولی و اسلامی بوده است، به گونهای که در کنار احترام به سنتهای اسلامی، نشانههایی از فرهنگ و اعتقادات مغول در دفینهها دیده میشود.
حامد ذیفر، عضو تیم باستانشناسی فعال در محوطه گنبد سلطانیه در گفتوگو با ایسنا میگوید: چنین اشیای دفن شده نهتنها به عنوان یادگاری از متوفیان بلکه به مثابه سندهای فرهنگی هستند که اطلاعات ارزشمندی از زندگی پس از مرگ و اعتقادات مذهبی را در اختیار ما قرار میدهند.
وی تصریح میکند: گنبد سلطانیه و مجموعه ابوابالبر نمایانگر تلفیق هنر مغولی و معماری ایرانی اسلامی است که در آن دوره شکوفا شد. این کشف بهویژه در کنار ساختارهای معماری ابوابالبر میتواند تصویری دقیقتر از عملکردهای اجتماعی و فرهنگی شهر سلطانیه ارائه دهد.
ابوابالبر مجموعهای از ۱۹ عمارت بود که به دستور اولجایتو در محدوده ارگ سلطانیه ساخته شد و بهعنوان بنیاد خیریهای با ساختار اداری مستقل فعالیت میکرد. این مجموعه خدمات اجتماعی و رفاهی را به ساکنان و مسافران ارائه میداد، اما تا پیش از این کاوشها، اطلاعات دقیقی از معماری و موقعیت دقیق این بناها در دست نبود. کاوشهای تازه بخشهایی از این مجموعه را روشن کرده و به پژوهشگران امکان تحلیل بهتر عملکرد این بنیاد را میدهد.
ابوالفضل عالی سرپرست کاوش و مدیر پایگاه میراث جهانی سلطانیه در گفتوگو با خبرنگار ایسنا درباره آرامگاه کشف شده، میگوید: این آرامگاه متعلق به اعضای خانواده سلطنتی دوره ایلخانی است و نه آرامگاه پادشاه.
وی اظهار میکند: این آرامگاه در مجاورت گنبد قرار دارد و ساختار معماری ویژهای دارد. اسکلتهای کشفشده احتمالاً به دوره ایلخانی تعلق دارند و پیشتر نیز در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی توسط دکتر گنجوی بخشی از این محل کاوش شده بود. سرپرست کاوش تاکید کرد که این محل گورستانی است اختصاصی برای خانواده سلطنتی و به همین دلیل آن را «گورستان سلطنتی» نامگذاری کردهاند.
عالی میافزاید: کشف این آرامگاه بر اساس شواهد تاریخی و متون مستند همزمان با دوران پادشاهی صورت گرفته است. مطالعات بیشتری برای شناسایی هویت اسکلتها و بررسی آیینهای تدفین در این مکان در حال انجام است.
او عنوان میکند: این آرامگاه دارای فضایی بسیار بزرگ و تقسیمبندیشده است که نشاندهنده سازماندهی دقیق محل دفن است. احتمال میرود این تقسیمبندی به خانوادههایی مربوط باشد که در آن دوران در این منطقه حضور داشتهاند. بخشی از سقف آرامگاه پیشتر فرو ریخته بود و پس از برداشتن آوارهای آن، اسکلتهای متعددی از افراد مختلف کشف شده است که دفن آنها در بخشهای جداگانهای از آرامگاه صورت گرفته است.
وی در ادامه میگوید: پس از پایان کاوشهای باستانشناسی، مراحل مطالعات ژنتیکی آغاز میشود تا بتوانند منشأ جغرافیایی و هویت افراد دفن شده را دقیقتر مشخص کنند.
سرپرست پایگاه میراث جهانی سلطانیه تصریح میکند: برنامههایی برای حفاظت، مرمت و بازسازی فضای معماری این آرامگاه در نظر گرفته شده و پس از بازسازی، این مکان به عنوان فضایی فرهنگی و قابل بازدید برای عموم مردم در دسترس قرار خواهد گرفت.
عالی خاطرنشان میکند: این کاوشها پس از وقفهای ۱۷ ساله از سر گرفته شده و همچنان ادامه دارد. نتایج نهایی پس از پایان کارهای باستانشناسی و مطالعات تکمیلی اعلام خواهد شد.
باستانشناس حاضر در این طرح نیز در این رابطه میگوید: پس از سالها وقفه، فرصت کاوش دوباره در گنبد سلطانیه فراهم شد. این وقفه طولانی از نظر علمی برای چنین بنای فاخر و جهانی شایسته نبود، چراکه سلطانیه محوطهای سرشار از ظرفیتهای پژوهشی است و باید به صورت مداوم مورد مطالعه قرار گیرد تا ابعاد تاریخی و علمی جدیدی به جامعه معرفی شود.
حامد ذیفر اظهار میکند: براساس اهداف پژوهشی، بخشهایی از گنبد سلطانیه و ارگ تاریخی انتخاب و کاوش در آنها آغاز شد. یکی از مهمترین محورهای این فصل، بررسی دوباره گورستان سلطنتی است، محوطهای که در چند دهه گذشته کاوشهایی در آن انجام شد، اما هیچ گزارش علمی مدونی از آن دوره در دسترس نیست و تنها روایتهای شفاهی اعضای تیم پیشین یا کارگران باقی مانده است.
این باستانشناس ادامه میدهد: به دلیل اهمیت موضوع، در این فصل ترانشههایی در محدوده گورستان سلطنتی ایجاد کردیم تا هم اطلاعات تازهای از معماری این بخش به دست آوریم و هم شواهد تدفین را بررسی کنیم. روایتهایی وجود داشت که این گورستان دو طبقه بوده و دارای طاقها و فضاهای تدفینی خاصی است که اکنون در تلاشیم صحت آنها را بهطور دقیق بررسی کنیم.
ذیفر با اشاره به پیشرفتهای علمی در حوزه باستانشناسی طی دهههای اخیر میگوید: امروز امکان همکاری میانرشتهای با حوزههایی مانند زیستباستانشناسی، انسانشناسی و دیگر علوم فراهم است. این امر به ما کمک میکند تا علاوه بر شواهد معماری، از بقایای انسانی نیز اطلاعات گستردهتری به دست آوری،؛ از جمله سنتهای تدفین در دوره ایلخانی، علت مرگ، وضعیت سلامت و حتی نسبتهای خانوادگی و اجتماعی مدفونین.
وی میافزاید: مطالعات تاریخی نشان میدهد سه تن از فرزندان الجایتو در سنین کم در این مکان دفن شدهاند. برای ما جالب است بتوانیم این روایتها را با شواهد باستانشناسی تطبیق دهیم. همچنین نمونهبرداریهای ژنتیک میتواند در شناسایی تبار و خاستگاه افراد دفنشده نقش مهمی ایفا کند.
این باستانشناس عنوان میکند: یافتههای این فصل کاوش میتواند ابعاد تازهای از تاریخ سلطانیه و سنتهای تدفینی ایلخانی را روشن سازد و با همکاری متخصصان رشتههای مختلف، اطلاعات ارزشمندی در اختیار جامعه علمی قرار گیرد.
ذیفر میگوید: آنچه امروز در حال کاوش است بخشی از فضاهای زیرزمینی با طاقهای آجری است که در بررسیهای چند دهه گذشته نیز به آن اشاره شده بود. براساس گزارشها این آرامگاهها دو طبقه بودهاند؛ طبقه زیرین که اکنون قابل مشاهده است و طبقه بالایی که در گذر زمان از بین رفته است.
وی میافزاید: در دورههای مختلف تاریخی از جمله صفوی، قاجار و حتی پهلوی دخل و تصرفهای متعددی در اطراف گنبد انجام شده که موجب تخریب این فضاها شده است. بخشی از این آرامگاهها حتی برای ساختوسازهای محلی استفاده شده و تنها بخشهایی از طبقه زیرزمینی بهجا مانده که اکنون برای کاوش انتخاب شده است.
ذیفر با بیان اینکه بخشی از طاقهای آجری شکسته و آوار آن روی بقایای انسانی ریخته بود، توضیح میدهد: تیم کاوش با دقت و حساسیت بالا اقدام به پاکسازی آوار و جداسازی بقایای انسانی کرد. با وجود آسیبهای ناشی از ریزش، اسکلتهای انسانی تقریباً سالم از زیر آوار خارج شدند و مقرر است بخشی از این بقایا برای مطالعات تکمیلی به متخصصان زیستباستانشناسی سپرده شود.
این باستانشناس ارتباط معماری این فضاها با گنبد سلطانیه را بسیار مهم دانست و میگوید: بررسیها نشان میدهد بخشهایی از گورستان سلطنتی به سردابه زیر گنبد سلطانیه متصل بوده است. اگرچه در مرمتهای گذشته این مسیرها مسدود شده اما شواهد حاکی از پیوستگی تدفینهای زیرزمینی با گنبد است و همین امر اهمیت آن را دوچندان میکند.
وی عنوان میکند: آوارهای سنگین شامل آجرهای ۲۰ در ۲۰ سانتیمتری و حجم زیادی خاک روی بقایا قرار داشت که عملیات پاکسازی را بسیار حساس و زمانبر کرد. اکنون در هماهنگی با متخصصان حفاظت و مرمت پایگاه جهانی سلطانیه تصمیم گرفته شده پس از تثبیت و مستندنگاری اسکلتها، روند حفاظت و مرمت این فضا آغاز شود.
با توجه به اهمیت این کشف، تیم باستانشناسی قصد دارد کاوشها را ادامه دهد و انتظار میرود که در آینده نزدیک کتیبهها، آثار معماری بیشتر و احتمالا یافتههای دیگری از آرامگاهها کشف شود. این دادهها میتوانند به طور قابل توجهی اطلاعات ما درباره ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایلخانان را غنیتر کنند. همچنین این کاوشها نقش مهمی در شناخت تعامل بین فرهنگ مغولی و ایرانی در آن دوران ایفا میکند.
شهر سلطانیه که روزگاری به دستور اولجایتو به عنوان پایتخت ایلخانان انتخاب شد، امروز همچنان محلی است که هر لایه خاک آن رازهای نهفته در دل تاریخ ایلخانان و حضور مغولان در ایران را آشکار میکند. این کشف جدید نه تنها برای تاریخدانان و باستانشناسان، بلکه برای همه علاقهمندان به میراث فرهنگی ایران خبری بسیار ارزشمند است که میتواند شناخت ما را از یکی از پیچیدهترین و تأثیرگذارترین دورههای تاریخی ایران گسترش دهد.
با هر کاوش تازه در محوطههای تاریخی سلطانیه، برگ جدیدی از تاریخ پر فراز و نشیب ایران زمین ورق میخورد و اینبار، گورستان سلطنتی ایلخانان، داستانهایی تازه از زندگی، مرگ و فرهنگ این دوران باشکوه را برای ما بازگو میکند.
انتهای پیام
نظرات