عباس سرافرازی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به نقش تاریخی وحدت و انسجام ملی در مقابله با تهدیدات خارجی و حفظ تمامیت ارضی کشور، اظهار کرد: اولین دولت ملی که در ایران شکل گرفت، دولت ملی صفویان بود که با تکیه بر دو عنصر ایرانیگری و شیعهگری به وجود آمد. این دو عنصر در آن زمان به این دلیل ممزوج شدند که ایران از جانب حکومت تمامیتخواه عثمانی در خطر بود. عثمانیان ادعای احیای خلافت عباسی را در تمام سرزمینهای خلافتی داشتند و همزمان با شکلگیری حکومت ملی صفویان، سلطان سلیم، اولین سلطان عثمانی، ادعای خلافت کرد و در صدد تصرف تمامی سرزمینهای اسلامی برآمد و از یک طرف، عربستان و حجاز را تصرف نمود و از طرف دیگر، تمامی شمال آفریقا تا مصر، الجزایر و مغرب را به دست آورد. سپس به ایران حمله کرد، اما با سد مستحکم اتحاد دینی و ملی ایرانیان مواجه شد. هرچند در جنگ چالدران (۹۲۰ ق) پیروز شد و تبریز، پایتخت صفویان را تصرف نمود، اما نتوانست به طور کامل بر وحدت و انسجام ملی ایرانیان غلبه کند.
وی افزود: با توجه به مقاومت ایرانیان و رویآوردن آنان به جنگهای قزافی (پارتیزانی - چریکی)، عثمانیان مجبور به عقبنشینی و تخلیه تبریز شدند. اتحاد و همبستگی ایرانیان باعث شد که عثمانیان در مدت ۲۰۰ سال نتوانند بر ایران مسلط شوند، هرچند جنگهای بیشماری را علیه ایران انجام دادند. متأسفانه، وحدت و یکپارچگی دینی و ملی ایرانیان به مرور زمان تضعیف و در سال ۱۱۳۵ قمری، این تضعیف منجر به سقوط و فروپاشی حکومت صفویان شد. ایران به دست محمود افغان، روسها و عثمانیان تصرف گردید و قلمرو ارضی و استقلال سیاسی کشور مورد هجوم بیگانگان قرار گرفت و دوران سختی برای ایرانیان پدید آمد. در این دوره، مردم ایران منتظر بودند که دستی از غیب برآید و کاری کند.
مدیرگروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: این مأموریت به نادرشاه افشار محول شد. او توانست وحدت ملی و مذهبی ایران را مجدداً برقرار کند و نهضتی رهاییبخش و آزادیبخش را به وجود آورد. نادر انسجام سیاسی و ملی را برقرار کرد و برای آزادی ایران گامهای بزرگی برداشت. او حس غرور ملی ایرانیان را تهییج و اعتماد به نفس را در بین آنان تقویت کرد. ایرانیان به این باور رسیدند که اگر به خود و رهبرشان اعتماد داشته باشند، میتوانند باعث نجات ایران شوند. در نتیجه، وحدت ملی در ایران شکل گرفت و دشمنان یکی پس از دیگری شکست را پذیرفتند و مجبور به عقبنشینی از ایران شدند. بدین ترتیب، وحدت و انسجام ملی توانست تمامیت ارضی و استقلال ایران را احیا کند. این دوره نشاندهنده اهمیت اتحاد و همبستگی در برابر چالشها و تهدیدات خارجی است و به ما یادآوری میکند که در زمانهای سخت، همبستگی میتواند به عنوان یک نیروی محرکه عمل کند.
سرافرازی با تاکید بر اینکه تاریخ ایران مملو از شکستها و پیروزیهاست و نشان میدهد که هر زمان ما دچار تفرقه و تشتت شدهایم، دشمنان ایران از موقعیت سوءاستفاده کرده و در صدد تعرض به کشور برآمدند، گفت: همواره عدم وجود وحدت ملی منجر به آسیبهای جدی به کشور شده است. همان طور که بیان شد، پایان مصیبتبار حکومت صفویان به دلیل از بین رفتن انسجام و وحدت سیاسی و ملی بود. در این دوران، کشور به دست بیگانگان تصرف شد و سالها طول کشید تا آزادی سرزمینهای ازدسترفته محقق گردد. به مدت ۱۴ سال، ایالتهای شمال و شمالغرب ایران در تصرف روسها قرار داشت و بسیاری از ایالتهای غرب از جمله آذربایجان، اردبیل، کرمانشاهان و کردستان به دست عثمانیان افتاده بود. بیشتر شکستها زمانی به وقوع پیوست که وحدت و انسجام سیاسی و ملی ایران از بین رفته بود و این تجربیات تاریخی به ما یادآوری میکند که حفظ وحدت ملی نهتنها برای مقابله با تهدیدات خارجی ضروری است، بلکه به عنوان یک عامل کلیدی در پیشرفت و توسعه کشور نیز عمل میکند. بنابراین، باید از تاریخ عبرت بگیریم و به اهمیت وحدت و همبستگی ملی توجه کنیم تا از تکرار چنین بحرانهایی جلوگیری شود و کشورمان در مسیر رشد و پیشرفت قرار گیرد.
تقش کلیدی نخبگان در تقویت انسجام ملی
وی با بیان اینکه نخبگان و فرهیختگان میتوانند نقش کلیدی در پیشبرد اهداف ملی و تقویت وحدت ملی ایفا کنند و عدم توجه به آنها میتواند به بروز بحرانها و چالشهای جدی منجر شود، عنوان کرد: برای صیانت از وحدت ملی و تولید قدرت ملی، باید از توان متفکران جامعه بهره برد. متأسفانه، در ایران بحث نخبهکشی از قبل حکومت قاجار با از بین بردن نخبگان سیاسی رونق گرفت و افرادی تأثیرگذار مانند میرزا ابوالقاسم قائممقام فراهانی، میرزا تقیخان امیرکبیر و بسیاری دیگر از زبدگان سیاسی ایران با اتهامات واهی جان خود را از دست دادند. حکومتها باید از نظام دانایی کشور، به ویژه از افرادی که درد دین و مملکت را دارند، به خوبی استفاده کنند. شکافهای موجود میان مردم، نخبگان و حاکمیت باید به نحو مطلوب برطرف گردد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: جلب اعتماد نخبگان سیاسی و فرهنگی و بهرهگیری از تجربیات و دانش آنها میتواند به رفع مشکلات جامعه کمک کند. تاریخ ایران نشان میدهد که هرگاه نخبگان سیاسی نادیده گرفته شدهاند، کشور دچار مشکلاتی شده است. ناصرالدین شاه قاجار، با اینکه دستور قتل میرزا تقیخان امیرکبیر را صادر کرده بود، هرگاه با مشکلی مواجه میشد، با اظهار پشیمانی از وی یاد میکرد. در دوره شاه سلیمان صفوی نیز وزیر باکفایتی به نام شیخ علیخان زنگنه حضور داشت که چندین مرتبه با فتنهگری اطرافیان، از صدارت عزل شد و هر بار کشور دچار بحران میگردید. اما بازگشت دوباره وی به صدارت، آرامش را برقرار میکرد، زیرا او فردی فرهیخته و کاردان بود که با سرپنجه تدبیر، کشتی درهمشکسته حکومت صفوی را هدایت میکرد.
سرافرازی احترام به نمادهای فرهنگی و اجتماعی مانند زبان، مذهب، پرچم، نژاد، قومیت و تاریخ و سرگذشت مشترک را از عوامل بسترسازی برای تقویت وحدت ملی برشمرد و بیان کرد: انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ اولین اتحاد میان گروههای واقعی ملی و مذهبی را رقم زد و جنبش ملی آزاد اسلامی به وجود آمد. اما پس از پیروزی انقلاب، حوادث و رویدادهایی به وقوع پیوست که هویت دینی و ملی را پررنگتر کرد و این امر به ویژه در جنگ ایران و رژیم بعثی تجلی یافت. برخی حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله نیز باعث افزایش وحدت ملی در بین ایرانیان شده است. همچنین زبان فارسی همیشه یکی از عوامل مؤثر در تقویت وحدت ملی بوده و تمامی حکومتهایی که در ایران شکل گرفتهاند و حتی حکومتهای ترکتباری مانند غزنویان، سلجوقیان، غوریان و صفویان، بر دیوانسالاری ایرانی و زبان فارسی تأکید داشتند.
ناکامی نظریههای ضددینی در ایجاد وحدت ملی
وی اضافه کرد: کتابهای فارسی بسیاری در دستگاههای حکومتی ترکزبانان به زبان فارسی نگاشته میشد و این زبان بهعنوان یکی از عوامل مهم در همگرایی و انسجام و وحدت جامعه ایرانی تاثیر داشته است. زبان فارسی نهتنها به عنوان وسیلهای برای ارتباط و تبادل فرهنگی عمل کرده، بلکه به عنوان نمادی از هویت ملی و فرهنگی ایرانیان نیز شناخته میشود. این عوامل در کنار یکدیگر به تقویت وحدت ملی و انسجام اجتماعی کمک کرده و میتوانند به عنوان پایههای استحکامبخش جامعه ایرانی در برابر چالشها و تهدیدات داخلی و خارجی عمل کنند. به علاوه یکی دیگر از این پایهها، هویت دینی و فرهنگی است. تمام کسانی که بدون در نظر گرفتن دین و مذهب به دنبال انسجام و وحدت بودهاند، ناکام ماندند. نظریههای ضد دین از اواسط دوره ناصرالدین شاه قاجار به وجود آمد و در دوره مشروطیت و پهلوی با حذف و تضعیف مذهب ادامه یافت، اما هرگز به نتیجه مطلوب نرسید، زیرا بخش مهمی از هویت و انسجام ملی در گرو مسائل دینی است.
مدیرگروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد با اشاره به اینکه عصر طلایی فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی، دوره شاه عباس بزرگ است که ایران در بسیاری از زمینههای هنری و صنعتی آن زمان، حرف اول را در جهان میزد و شهر اصفهان نیز به عنوان یکی از باراندازهای بزرگ فرهنگی و تجاری جهان شناخته میشد. گفت: این انسجام در دوره نادرشاه باعث احیای مجدد ایران گردید و کشور دوباره به مرزهای باستانی خود در حوزه تمدنی ایران دست یافت. در این حوزه، بحث زبان و نژاد خاصی مطرح نبوده و همواره بر هویت مشترک و فرهنگی ایرانیان تاکید میشد. این ویژگیها و انسجام فرهنگی، نهتنها به حفظ هویت ملی کمک کرده، بلکه به عنوان عاملی برای پیشرفت و توسعه در عرصههای مختلف نیز عمل کرده است. اکثر حکومتهایی که در ایران شکل گرفتند، ترکزبان بودند، اما همواره برای حفظ وحدت ایرانی تلاش میکردند.
سرافرازی ادامه داد: شاه اسماعیل اول صفوی، بنیانگذار این حکومت، با اینکه در آذربایجان و تبریز قدرت گرفت، اما از همان روزهای نخست به قدرت رسیدن، نمایندگانی به مکران، هرمزگان و میناب فرستاد. او با آلفونسو دو آلبوکرک، دریاسالار پرتغالی، قرارداد میناب را امضا کرد. هدف وی این بود که بهوضوح اعلام کند که اینجا ایران و سرزمین من است. شاه اسماعیل به جنگ با شیبک خان ازبک در ماوراءالنهر پرداخت و جنگهایی در مرو و محمودآباد را انجام داد تا مرزهای سرزمین ایرانی را در شمال شرق ایران مشخص سازد. هدف او احیای ایران بزرگ بود و جانشینان وی نیز برای حفظ مرزهای ایران در شمال و غرب این سرزمین بزرگ شمشیر زدند. این تلاشها نشاندهنده عزم و اراده حکومت صفوی برای حفظ هویت ملی و یکپارچگی سرزمین ایران بود و تأکید بر این نکته داشت که حتی حکومتهای غیر فارسزبان نیز میتوانند در راستای تقویت وحدت ملی و حفظ تمامیت ارضی کشور گام بردارند.
اهمیت به رسمیت شناختن تمام اقلیتها برای حفظ وحدت ملی
وی با بیان اینکه مطالعه تاریخ یکی از مقولههای اساسی است که میتواند وطندوستی و میهنپرستی ما را افزایش دهد، اظهار کرد: همچنین توجه به آداب و رسوم مشترک، زیربنای تفاهم و همبستگی است. احترام به آداب و رسوم اقلیتها و اقوام ایرانی و اجازه برگزاری مراسماتشان، باعث اتحاد و وفاق ملی میگردد. احترام به زبانها و لهجههای اقوام نیز اهمیت زیادی دارد. زبان فارسی به عنوان زبان مشترک همه اقوام ایرانی باید تقویت شود، اما زبانهای دیگر اقوام نیز باید مورد توجه قرار گیرند. تقویت وحدت و انسجام ملی زمینههای گوناگونی میتواند داشته باشد که مهمترین آنها، همانندسازی برای تحکیم وحدت است، یعنی ویژگیها و آداب و رسوم مختلف فرهنگی در هم ادغام میگردند و اعضای جامعه را به یکدیگر نزدیک میکنند. البته ممکن است این اقدام با مقاومتهایی مواجه گردد. الگوی دوم همگرایی است که در آن حاکمیت، حقوق همه اقلیتها را به رسمیت میشناسند. تعامل بین اقلیتها باید مسالمتآمیز و متکی بر صلح و مدارا باشد.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه امروز همبستگی و انسجام ملی بیش از هر زمان دیگری ضرورت یافته است، افزود: ایران در شرایط دشواری قرار گرفته و وحدت ملی یکی از مولفههای مهم در تقویت اقتدار سیاسی و امنیت ملی است. در حال حاضر، هویت ملی بسیاری از کشورها مورد هجوم واقع شده و این وضعیت ناشی از تحمیلهای خارجی است. در دهههای اخیر، اتفاقاتی در سطح جهانی به وقوع پیوسته که باعث دخالت مستقیم بیگانگان در امور کشورها شده است. تضعیف و زوال نظام استعماری غرب به علت آگاهشدن ملتها و ایجاد نظامهای جدید سیاسی، بیداری جهان اسلام، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق، افزایش منازعات قومی و گسترده شدن مهاجرتهای بینالمللی از جمله این مسائل هستند. این شرایط نشاندهنده اهمیت تقویت وحدت و انسجام ملی است تا ملتها بتوانند در برابر چالشها و تهدیدات خارجی مقاومت کنند و هویت ملی خود را حفظ نمایند.
سرافرازی ادامه داد: در این راستا، توجه به حقوق اقلیتها و ایجاد فضایی برای همزیستی مسالمتآمیز میتواند به تقویت همبستگی ملی کمک کند. دشمنان به این باور رسیده بودند که میتوانند باعث سقوط ایران شوند. اما فرهنگ خاص و پیچیده ایران، ققنوسوار از خاک برخاست و مردم در یک اقدام وحدتبخش، زیر پرچم ایران زمین گرد هم آمدند و ندای وحدت سردادند. این اقدام در زمان حمله صدام به ایران نیز شکل گرفت. صدام حسین و همپیمانانش بر این باور بودند که ایران در چند روز زمینگیر خواهد شد و شکست خواهد خورد. اما وحدت و انسجام ملی که در آن زمان شکل گرفت، باعث شد صدها هزار نفر کمر همت ببندند و از کیان ایران دفاع کنند. این وحدت نهتنها به تقویت روحیه ملی کمک کرد، بلکه نشاندهنده اراده و عزم ملت ایران در برابر تهدیدات خارجی بود. در واقع، این انسجام ملی، به عنوان یک سپر دفاعی در برابر دشمنان عمل میکند و ایران را در برابر چالشها و بحرانها مقاومتر میسازد.
انتهای پیام
نظرات