به گزارش ایسنا، امروز ۲۸ مرداد، هفتاد و دومین سالروز کودتای آمریکایی - انگلیسی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است.
رابطه دولتهای انگلیس و آمریکا پس از شکلگیری قاره آمریکا و مهاجرت هزاران اروپایی به این قاره شروع شد و با قیام ساکنان جدید قاره آمریکا علیه پادشاهی انگلیس فراز و فرودهای بسیاری پیدا کرد. با اینکه آمریکا در جنگ سال ۱۸۱۲ بر پادشاهی انگلیس پیروز شد، اما مناسبات در هم تنیده دو کشور مانع از جدایی آنها از یکدیگر شد.
با افزایس سرسامآور بدهیها و هزینههای دولت وقت انگلستان، ناتوانی از تامین مخارج جنگ های مختلف این کشور و ضعف در تامین مخارج نیروهای نظامی خود در مستعمراتش در سراسر جهان، هارولد ویلسون نخستوزیر وقت انگلستان در سال ۱۹۶۸ تصمیم به خروج از شرق دریای مدیترانه و کانال سوئز و همچنین خلیجفارس و دریای عمان و کشورهای پیرامونی آنها گرفت و این کار را تا سال ۱۹۷۱ اجرایی کرد.
پادشاه و سران وقت دولت انگلستان این تصمیم را زمانی اجرایی کردند که دولت تازه تاسیس ایالات متحده آمریکا کسری بودجه مورد نیاز انگلستان را تمام و کمال پرداخت کرد و بخش قابل توجهی از مستعمرات انگلیس به آمریکا منتقل شد و این کشور در سراسر جهان جایگزین انگلستان شد.
۱۰۰ سال بعد و در سال ۱۲۵۰ پای آمریکا به ایران باز شد. تجار و بازرگانان آمریکایی در دوره سلطنت ناصرالدین شاه چهارمین شاه قاجار به تدریج وارد نظام اقتصادی و اجتماعی ایران شدند. دولت وقت آمریکا طی جنگ جهانی اول و بعد در جنگ جهانی دوم آرام آرام تاثیر خود را بر ساختار قدرت و دربار ایران گذاشت و جایگزین دولت انگلستان شد.
این تاثیرگذاری طی جنگهای اول و دوم جهانی عمیقتر شد. ایران در آن جنگها به عنوان پلی بین دوستان و دشمنان انگلیس، آمریکا و روسیه نگریسته میشد، از این رو سران وقت سیاسی و تجار آمریکایی گوی سبقت را از رقبا ربودند و دوران سلطنت سلسله قاجار در ایران را به ایجاد و تثبیت ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکایی در ایران تبدیل کردند و با کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ رضاخان سپهسالار و سید ضیاءالدین طباطبایی علیه احمد آخرین شاه قاجار تمام شریانها و ساختار نظامی سیاسی و اجتماعی را در چنبره خود در آوردند.
در چنین هندسه و فضایی دکتر محمد مصدق تصمیم به قطع کردن دست روسها و انگلیسها از منابع نفت و گاز کشور گرفت که با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۲۸ نهضت ملی شدن صنعت ایران ابتر ماند.
منشاء تغییر
در پی تشدید اختلافات نمایندگان شانزدهمین دوره مجلس شورای ملی موافق و مخالف ملی شدن صنعت نفت کشورمان در بهمن و اسفند سال ۱۳۲۹ و همراهی حاجعلی رزمآرا نخستوزیر وقت پهلوی با مخالفان، عزم دکتر محمد مصدق رئیس کمیسیون نفت این مجلس با همراهی «جبهه ملی» جریان سیاسی وابسته، بر قطع دستان انگلستان از چاههای نفت و گاز ایران جدیتر و راسختر شد.
بحث و جدل بین نمایندگان و دامنه اختلافات فکری و سیاسی نمایندگان اقلیت این مجلس به رهبری دکتر مصدق با رزمآرا و مخالفان ملی شدن صنعت نفت و گاز ایران موجب ورود آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و حجتالاسلام سید مجتبی میرلوحی ملقب به نوابصفوی شد و رفته رفته پای دعواهای سیاسی و فکری به اماکن عمومی و مساجد و بین مردم باز شد و موجب شکلگیری راهپیماییها و اعتراضات دامنهدار دانشجویان دانشگاه تهران و شخصیتها و هیاتهای مذهبی شد.
پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت ایران توسط دکتر محمد مصدق رئیس فراکسیون اقلیت مجلس شانزدهم و رئیس کمیته نفت این مجلس، یک بار در اوایل کار این مجلس در صحن علنی مطرح شد، اما توسط نمایندگان رد شد.
دکتر مصدق پیشنهاد داده بود «به نام سعادت ملت ایران و به منظور کمک به تأمین صلح جهانی، امضاء کنندگان زیر پیشنهاد مینماییم که صنعت نفت در مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود، یعنی عملیات اکتشاف، استخراج و بهرهبرداری در دست ملت ایران قرار گیرد.»
در داخل مجلس هم، رزمآرا نخستوزیر وقت پهلوی در نشستهای کمیسیون نفت و صحن علنی مجلس شورای ملی به شدت با ملی شدن صنعت نفت و گاز کشور مخالفت کرد و از تداومِ قرار داشتنِ امتیاز بهرهبرداری از صنعت نفت و گاز ایران توسط شرکت نفت ایران و انگلیس حمایت کرد.
تصویب نشدن پیشنهاد ملی صنعت نفت ایران حوادث و تنشهای اجتماعی دامنهدار فراوانی را در خیابانها و میدانهای منتهی به میدان بهارستان تهران رقم زد و تظاهرات ضد استعماری قدرتمندی را علیه شرکت نفت انگلیس و ایران و بر ضد دولت رزمآرا شکل داد که با پشتیبانی آیتالله کاشانی و حجتالاسلام نواب صفوی در کل کشور فراگیر شد.
دانشجویان دانشگاه تهران با شعار «نفت ایران باید ملی شود» در میدان بهارستان تجمع اعتراضی گسترده و پر تعدادی برگزار کردند که البته با دخالت شهربانی تهران به خشونت کشیده شد.
با بالا گرفتن نارضایتیها از رفتار رزمآرا جمعیت فداییان اسلام چاره کار را در ترور او دیدند.

حاج مهدی عراقی در کتاب «ناگفتهها» از تشکیل جلسهای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای مرکزیت جبهه ملی جز مصدق که به سبب بیماری حضور نیافته بود، پیش از ترور رزمآرا و پس از بالا گرفتن شایعات درباره تلاش نخستوزیر برای کودتا و انحلال مجلس سخن گفت.
وی گفت «دکتر سید حسین فاطمی، سید محمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، دکتر مظفر بقایی، سید ابوالحسن حائریزاده، سید حسین مکی، دکتر کریم سنجابی و دکتر سید علی شایگان از افراد حاضر در این نشست بودند.
جلسهای چند ساعته که نواب در آن با تشریح وضعیت کشور، تنها سد مقابل مسیر ملی شدن نفت را رزمآرا دانست و از حذف او سخن گفت.
سید گفت که تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامهها، وجود آخرین تیر ترکش انگلستان، یعنی رزمآرا است. اگر رزمآرا از سر راه برداشته شود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمیخودمان میبینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.
در همین جلسه نواب صفوی چهار شرط را برای همکاری با جبهه ملی و حذف رزمآرا مطرح کرد.
اول محاکمه و مجازات کسانی که در جنایات دوره رضاخان مانند واقعه مسجد گوهرشاد، شهادت مدرس، قتل عام روحانیون دخالت داشته و هنوز در قید حیات بودند.
دوم تلاش برای برقراری فرهنگ اسلامی در کشور.
سوم محاکمه و مجازات خوانین ظالم که کمترین اعتنایی به حقوق مردم نداشتند و چهارم، برقراری عدالت اجتماعی در جامعه.
اعضای حاضر در جلسه همه شروط را پذیرفتند و چون دکتر مصدق متعهد شده بود که تصمیمات جلسه برای او هم لازمالاجرا باشد، نظر این جلسه را پذیرفت.»
دکتر فاطمی و سایر اعضای جبهه ملی ایران نیز به تفصیل درباره دلایل حاجعلی رزمآرا و دربار پهلوی در رد ملی شدن صنعت نفت ایران صحبت کردند و ابعاد پیدا و نهان آن را روشن کردند، حجتالاسلام نوابصفوی و همچنین آیتالله کاشانی داشتن نفت و گاز ملی را از حقوق حقه مردم ایران می دانستند و بر آن تاکید داشتند.
مشروح توافقات انجام شده بین ملیها و مذهبیها به تایید آیتالله کاشانی و دکتر مصدق رهبران وقت سیاسی و مذهبی ایران هم رسید.
جمیعت فداییان اسلام برای زهرچشم گرفتن از پهلویِ پسر، حاجعلی رزمآرا نخستوزیر وقت رژیم را که بارها و بارها در دفاع از منافع انگلیسیها در نطق علنی مجلس شورای ملی و جلسات خصوصیتر خواستار باقی ماندن صنعت نفت و گاز کشورمان در دست انگلیسیها شده بود، ترور کرد. او در آن جلسات اینگونه از ایرانیان تعبیر می کرد: «ما ایرانیها یک لولهنگ - آفتابه گلی - هم نمیتوانیم بسازیم. چه طور میخواهید نفت را ملی کنید؟»
حذف رزمآرا
سپهد رزمآرا با حضور در جلسات علنی مجلس شانزدهم و همچنین در نشستهای کمیسیون نفت این مجلس با حمله به دکتر مصدق و آیتالله کاشانی آنان را اینگونه تهدید کرد: «مسجد را بر سر آیتالله و مجلس را بر سر اقلیتها خراب میکنم.»
نخستوزیر سرسپرده انگلیس با این حرفها به هواداران ملی شدن صنعت نفت، این پیام را داد که تا زمانی که نخستوزیر است اجازه ملی شدن صنعت نفت ایران را نمیدهد. به همین دلیل بود که خلیل طهماسبی و بقیه اعضای جمعیت فداییان اسلام دست به تپانچه شدند و رزمآرا را در داخل مسجد سپهسالارِ میدان بهارستان هدف چند گلوله قرار دادند.
تصویر «معتضد» از کودتای ۲۸ مرداد
خسرو معتضد در گفتوگو با ایسنا به تشریح آثار و تبعات کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نقش آمریکا و انگلیس در آن پرداخت.
وی گفت: آمریکا با مداخله مستقیم در عملیات آژاکس و رهبری کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علاوه بر تغییر دادن سرنوشت سیاسی و اجتماعی مردم ایران خسارتهای محاسبه نشده فراوانی به مردم و اماکن عمومی ایران زد. انگلیس با همراهی و مشارکت آمریکا برای سرنگون کردن دولت دکتر مصدق عملیات آژاکس را طراحی کردند. در این عملیات ابتدا ترور دکتر مصدق اجرا شد که شکست خورد و بعد نقشه کودتا علیه او به ثمر نشست.
انگلیس برای این عملیات بودجه یک میلیون دلاری در نظر گرفته بود که البته به دلیل بیبند و باری بی حد و حصر حزب توده هزینه نشد. دولت آمریکا در این کودتا سر سفره نفت و گاز ایران نشست و خود را به مرور جایگزین انگلیس کرد و تا سقوط رژیم پهلوی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ دست از چاه های نفت و گاز ایران بر نداشت.
در سیطره کامل انگلستان بر چاههای نفت و گاز ایران و باز شدن پای آمریکاییها به ایران، یک رقابت بین شرکتهای بزرگ و کوچک آمریکایی شکل گرفت که در نهایت ۵ شرکت انگلیسی و آمریکایی یک کنسریوم بزرگ تشکیل دادند و ۴۰ درصد سهام در اختیار شرکتهای آمریکایی قرار گرفت.
نیمه دمکراسیایی که بعد از اخراج رض شاه از ایران از ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شکل گرفته بود از این تاریخ به بعد، نیمه مستملکه شد. احزاب مضر و مفید در این دوره تشکیل شدند اما از تاریخ کودتا به بعد حکومت نظامیان بر ایران تثبیت شد و اداره کشور عملا توسط فرماندار نظامی و ساواک و در راس آنها محمدرضا شاه بود.

سابقه جایگزینی آمریکا به جای انگلیس
معتضد در ادامه این گفتوگو اظهار کرد: حضور آمریکا در عرصههای بینالمللی تا اواخر سال ۱۳۲۰ چندان مشهود نبود اما بعد از واقعه «پرلهاربر» حضور پررنگی در صحنههای جهانی یافت. ژاپن در اواخر سال ۱۳۲۰ به پرلهاربر از مجمعالجزایر هاوایی که از مستعمرههای انگلستان بود حمله کرد و آمریکا در حمایت از انگلستان با ژاپن وارد جنگ شد.
در جنگ جهانی دوم نیز آمریکا در حمایت از انگلستان در برابر آلمان نازی، قانون وام و اجاره را به اجرا گذاشت. این قانون تامین مالی کلیه زیرساختها و نیازهای اقتصادی انگلستان که در جنگ جهانی دوم نابود شده بود را تایید کرد. انگلستان در عوضِ این کار، با آمریکا توافق کرد تا پایگاهها و مستعمرههایش را به آمریکا واگذار کند. به دنبال این توافق ۵۰ پایگاه انگلیس در منطقه خاورمیانه و جهان به آمریکا واگذار شد.
یکی از این پایگاهها «ایران» بود بنابراین آمریکا بدون اجازه ایرانیان و تنها به دعوت انگلیسیها با ۳۰ هزار مهندس، کارگر و نیروی نظامی وارد ایران شد و در شهر اندیمشک مستقر شد. آمریکا در این شهر کارخانه کوچکی بنا نهاد که اسمش را «لیتل دیترویت» گذاشت. در این کارخانه خودروهای نظامی سبک، کامیون و هواپیما مونتاژ میشد. آمریکاییها در دزفول و خرمشهر نیز پایگاه هوایی ساختند.
آمریکاییها از تابستان ۱۳۳۲ ایرانیهای بسیاری را شکنجه کردند، کشتند یا اذیت و آزار کردند. یک نمونه آن در خاطرهای از فرهاد نیکوخواه معاون وزیر اطلاعات و جهانگردی رژیم پهلوی قید شده است.
در روزنامههای کیهان، ایران و اطلاعات دوران پهلوی پسر اخبار جنایات آمریکاییها چاپ شده است یا در کتابی که شکایات ایرانیان را گردآوری و چاپ کرده است، شرح جامعی از جنایتهای سربازان آمریکایی در ایران منتشر شده است.
طبق گفته نویسنده این کتاب، سربازان آمریکایی از سال ۱۳۲۰ به این سو در ایران جنایتهای فراوانی از جمله زیر گرفتن مردم با جیپ کامنکار، انداختن شهروندان ایرانی زیر چرخ نفربر و شنیِ تانک یا قتل با گلوله و سایر لوازم را مرتکب شدند. بچهها و والدینشان را به اتهام جاسوسی میزدند و شکنجه میکردند.
خاطرهای از ارباب فتحالله که شهروندی قمی بود در مجله «خواندنیها» چاپ شد. او در این خاطره شرح کاملی از شکنجههایی که آمریکاییها نسبت به او مرتکب شدند، داده است. قضیه از این قرار بود که به دلیل شباهت ظاهری ارباب فتحالله به ژاپنیها به عنوان جاسوس دستگیر و تا مدتها شکنجه شد. در امیرآباد زندانی شد و بعد به شهر دیگری منتقل شد و دست آخر به تلاویو اسراییل منتقل شد و تحت بدترین شکنجهها قرار گرفت تا به جاسوسی برای ژاپنیها اعتراف کند.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ یک پرونده از انبوه جنایتهای بزرگ آمریکا در ایران است. کتاب پنج جلدی «اسناد اشغال ایران» که توسط انتشارات نهاد ریاست جمهوری چاپ و توزیع شد، نیز اسناد فراوانی از جنایات آمریکاییها در ایران دارد. علاوه بر این مجموعه پنج جلدی کتابهای «اشغال ایران» و «اسناد اشغال ایران» نیز گواه خوبی برای استفاده در دادخواست کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ هستند.
لیستی از شرکتهای آمریکایی حاضر در ایران دارم. شرکتهای نفتی آمریکایی در راس همه شرکتهای اقتصادی این کشور، تمام نفت و گاز ایران را به پایینترین قیمت بردند. شرکتهای آکسون، گرومان، لاکهید و نورتوروب به ارتش ایران به سه برابر قیمت هواپیما و تجهیزات هوایی و نظامی فروختند. ایران یکی از مشتریان پر و پا قرص شرکتهای صنعت غذایی آمریکا بود. میزان وابستگی به حدی بود که حتی پنیر مصرفی از آمریکا وارد میشد و نمایندگی شرکتهای تکزاکو، موبیل اویل، بانکهای آمریکایی، راکفلر و مورگان، جنرال موتورز، آیبیام، آیجیجی، فورد، یو اس، هانیول و کنترل اِتا اقتصاد و بازار ایران را تماما در کنترل داشتند.
با وجودی که کل اقتصاد و سیاست ایران از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در دست آمریکاییها بود اما در پایان عمر سلطنت پهلویِ پسر، رفتاری که آمریکاییها با شاه کردند قابل باور نبود. در کتاب «شاه در تبعید» که در حال نوشتن دارم، وقتی به کارتر گفتند که «این» برای انجام عمل جراحی باید به آمریکا بیاید گفت «من را از دست این مرد لعنتی نجات دهید. تو را به خدا اسم «این» را انقدر پیش من نیاورید.» اینها نکات تاریخ عصر پهلویِ اول در ایران است.
از بعد از توافق آمریکا و انگلیس در سال ۱۳۲۰ دو کشور در قامت برادر در کنار هم قرار گرفتند. با این حال هر کجا و هر زمان صحبت از نفت و گاز میشود انگلیسیها به آمریکاییها میتازند در حالی که آمریکاییها در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به انگلیس کمک کردند تا همچنان بر سر سفره نفت ایران بنشیند.
در سال گذشته در سالگرد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ جمعی از حقوقدانان و سیاسیون کشور نشست تدوین «دادخواست کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲» را در محل لانه جاسوسی آمریکا برگزار کردند که البته از سرنوشت این دادخواست اطلاعی ندارم.
انتهای پیام
نظرات