سعید پورعلی در این یادداشت نوشته است:
کتاب پس از ۵۰ سال هم استانی بزرگوارمان، مرحوم استاد دکتر سید جعفر شهیدی، در فصلهای مربوط به واپسین روزهای حیات پیامبر، ما را به ژرفای تناقضی تاریخی میبرد: پیامبری که با مهر و تدبیر، امت را از قبیلهگرایی و جهل بیرون کشید، در واپسین روزهای عمر، چونان دیروز، شاهد ریشهدواندن دوباره همان تعصبات پنهان بود. او، در چهرههایی که روزی بیچشمداشت به او ایمان آوردند، نشانههایی از فرسایش عهد نخست را میدید و بیم آن داشت که امت نوپا، در گرداب قدرت و منفعت فرو افتد.
رحلتش، شوکی بود که نه فقط دلها، که انسجام اجتماعی و سیاسی مسلمانان را لرزاند. دکتر شهیدی به نکتهای ظریف اشاره میکند: آنچه پس از ۵۰ سال به واقعه کربلا انجامید، نه در عاشورا که در همین لحظات آغاز شد؛ زمانی که پیامبر هنوز در میان آنان بود، ولی غبار دنیازدگی بر برخی نگاهها نشست. آن روزها، مدینه در التهاب بود: یک سو بستر بیماری پیامبر، و سوی دیگر، گفتوگوها و زمزمهها بر سر جانشینی.
۲۸ صفر، روزی است که اشکها بیاختیار جاری شدند، اما تصمیمها آگاهانه گرفته شد. اشکها برای فقدان پیامبر، و تصمیمها برای مسیر آینده امت. و همین دو جریان موازی، سرنوشت امت اسلامی را رقم زدند. در روایت استاد شهیدی، پیامبر تا آخرین دم، بر اهمیت کتاب خدا و عترت تأکید کرد؛ دو امانتی که اگر به هم گره میخوردند، امت را از تکرار خطاهای گذشته نجات میدادند. اما تاریخ نشان داد که این پیوند، چندان که باید ماندگار نشد.
امروز، وقتی در ۲۸ صفر یاد او را گرامی میداریم، نمیتوانیم خود را از پرسشی رها کنیم که گویی تاریخ مدام تکرار میکند: آیا ما وفادار به آن دو امانت هستیم؟ آیا میان شعار محبت پیامبر و عمل به شیوه او فاصلهای نیفتاده است؟ وقتی به جامعه اسلامی امروز مینگریم، انگار که بخشهایی از همان نگرانیهای آخرین روزهای پیامبر، دوباره پیشِ روی ماست: بازگشت تعصبات پوچ، جدایی دین از اخلاق، و رقابتهای بر سر قدرت به جای همدلی در مسیر رسالت.
مرحوم شهیدی، بیآنکه تلخزبانی کند، حقیقت را عریان میگوید: محمد امین (ص) تنها نیامده بود که آیینی تازه ارائه کند؛ آمده بود که جان انسان را از اسارت هوا و هوس آزاد کند. او، مسلمان را چونان الگوی راستگویی، پاکدلی، مهرورزی و عدالتخواهی میخواست، نه صرفاً حافظ ظواهر دین. اما تاریخ اسلام نشان داد که جامعهای که به رهبری آن پیامبر شکل گرفت، اگر از درون تهی شود، همان خواهد شد که پیش از اسلام بوده است، با جامهای نو ولی روحی کهنه.
۲۸ صفر برای ما فقط خاطره نیست؛ یک آینه است. آینهای که دو چهره را نشان میدهد: چهره نورانی پیامبر که در نهایت فروتنی، رسالت را به اتمام رساند، و چهره امت که با همه ادعاهای ایمان، در بزنگاهها دچار لغزش شد. درسی که میتوانیم بگیریم، این است که یاد پیامبر، تنها با سوگواری معنا نمییابد؛ بلکه با بازگشت به منش و ارزشهایش زنده میماند. این همان چیزی است که دکتر شهیدی در تمام فصلهای کتابش تکرار میکند: تاریخ برای آن خوانده میشود که از تکرار خطا جلوگیری کند، نه برای آنکه به سوگواری آیینی محدود شود.
امروز، جهان اسلام، پراکندهتر از هر زمان دیگر، نیازمند بازخوانی پیامبری است که در مدینه، برابری را بر قبایل حاکم کرد، از حقوق اقلیتها دفاع نمود، و اخلاق را معیار برتری دانست. اگر ۲۸ صفر را صرفاً روز اشک بدانیم، بخش مهمی از حقیقت آن را نادیده گرفتهایم. این روز، فراخوانی است برای بازگشت به اصالتها، به همان دو امانتی که پیامبر گذاشت و تاریخ، از آنها فاصله گرفت.
شاید پرسش بزرگ ۲۸ صفر این باشد: "اگر امروز پیامبر در میان ما بود، از کدام رفتارمان خشنود میشد و از کدام شرمسار؟" پاسخ به این پرسش، میتواند روح تازهای به جامعه اسلامی بدمد. دکتر شهیدی، با نثر آرام و پرمغزش، ما را به این میکشاند که نه در گذشته بمانیم و نه از آن بگریزیم، بلکه با آن گفتوگو کنیم تا آیندهای بهتر بسازیم.
۲۸ صفر، روزی است که از ما میخواهد با پیامبر پیمان دوباره ببندیم: پیمانی بر صداقت، عدالت، همبستگی، و پرهیز از خودخواهیهای کور. پیمانی که اگر شکسته شود، تاریخ بار دیگر همان تراژدیها را بازخواهد نوشت، با نامهای تازه ولی با محتوایی کهنه.
امسال، وقتی صدای اذان، آرام بر فضای شهر مینشیند و دلها در اندوه رحلت رسول خدا (ص) نرم میشود، بیاییم یک تصمیم تازه بگیریم: هر یک به سهم خود، بخشی از راه او را زنده کنیم. نه با گفتار، که با کردار. این، بزرگترین ادای دین به پیامبری است که با همه بزرگیش، در خانه گلی و کوچههای خاکی مدینه زیست و با همان دستهایی که وحی را در بر میگرفت، نانی جوین به کودکی یتیم تعارف میکرد.
۲۸ صفر، پایان یک زندگی ظاهری نیست؛ آغاز راهی است که تا انسان هست، ادامه دارد. ما وارثان آن راهیم. و شاید رسالت امروزمان، بیش از هر زمان، این باشد که بگذاریم نور او، از پس غبار تاریخ، دوباره بر جهان بتابد.
انتهای پیام
نظرات