به گزارش ایسنا، «جهاد حیدر» نویسنده عرب در یادداشتی در پایگاه خبری العهد لبنان نوشت که تلاش برای ترور رهبران حماس در دوحه نشان میدهد رژیم صهیونیستی تصمیم گرفته دامنه مقابله را به صحنههایی با اهمیت سیاسی اسرائیلی، منطقهای و آمریکایی گسترش دهد و مرحلهای که دشمن آن را به عنوان مرحله پیروزی معرفی میکند، نیازمند ارتقاء به سطحی جدید است که با محدودیتها و خطرات سیاسی همراه است.
به گفته او، تلاش برای ترور، فارغ از نتایج آن، صرفاً یک عملیات امنیتی محدود نبوده بلکه به ابزاری سیاسی با بار معنایی و پیامهای راهبردی تبدیل شده است.
در این یادداشت آمده است: این رخداد باید در چارچوب وسیعتری تحلیل شود که شامل شکست عملیاتهای نظامی اسرائیل، بنبست کمپینهای سیاسی و تبدیل جنگ طولانی به یک بحران ساختاری برای رژیم صهیونیستی در سطح داخلی و منطقهای است.
زمینه کلی و نقاط شکست
نویسنده معتقد است جنگ رژیم صهیونیستی علیه غزه از نظر مدت زمان و عمق بحران فراتر از پیشبینیها بوده است. مراحل متوالی عملیاتهای نظامی، مانند «ارابههای گدعون ۱» و نشانههای شکست «ارابههای گدعون ۲»، نتوانست اهداف اصلی خود، یعنی تسلیم یا نابودی مقاومت، را محقق کند. برعکس، مقاومت توانست پایداری خود را اثبات کند و غزه به باتلاقی تبدیل شد که ارتش اسرائیل را از ورود به آن بازمیدارد. با افزایش تلفات در عملیات میدانی، از جمله عملیات اخیر در قدس که ضربه شدیدی به جبهه داخلی رژیم صهیونیستی وارد کرد، به نظر میرسد که رهبری اسرائیل به دنبال «پرش ویژه» برای تغییر قواعد بازی است.
طبق این گزارش، تصمیم برای هدف قرار دادن رهبران حماس در دوحه را نمیتوان تنها با معیارهای امنیتی یا اطلاعاتی توضیح داد. چالش اصلی بعد سیاسی این اقدام است؛ زیرا قطر کشوری واسطه است که روابطی با رژیم صهیونیستی و آمریکا دارد و هر عملیات نظامی در خاک آن با پیامدهای دیپلماتیک همراه خواهد بود. بنابراین، حمایت مستقیم آمریکا از طریق ترامپ برای مشروعیتبخشی به این اقدام لازم بود که نشاندهنده هماهنگی واشنگتن با اسرائیل است.
پیامها و نشانههای راهبردی
حیدر درباره پیامهای حمله دوحه مینویسد: نخستین پیام بر این نکته تاکید دارد که اسرائیل علاقهای به حل و فصل سیاسی ندارد مگر آنکه مقاومت را تحت سلطه خود درآورد و ریشهکن کند. به عبارت دیگر، وساطتها برای تلآویو صرفاً ابزار آزمایش یا تلههای سیاسی هستند.
پیام دوم نیز این است که سیاست ترور بخشی از راهبرد صفر علیه حماس، چه در داخل و چه در خارج است، حتی اگر نیاز باشد از خطوط قرمز دیپلماتیک عبور کند.
به عقیده نویسنده حمله دوحه همچنین تایید میکند هیچ کشوری در منطقه، حتی متحد یا دوست آمریکا، اگر منافع امنیتی تلآویو اقتضا کند، از حملات رژیم صهیونیستی در امان نیست.
پیام واضح دیگر تجاوز دوحه بر این نکته کلیدی مهر تایید میگذارد که دولت آمریکا در دوران ترامپ در دادن چراغ سبز به سیاستهای اسرائیل حتی به قیمت منافع شرکای منطقهای خود دخیل بوده است.
ابعاد منطقهای و بینالمللی
حیدر در ادامه آورده است: این عملیات قطر را در معرض یک آزمون دوگانه قرار میدهد؛ اینکه چگونه میان نقش میانجیگری خود و تبدیل شدن به میدان احتمالی ترور تعادل برقرار کند؟ همچنین این پیام را به دیگر کشورهای عربی میدهد که روابط با اسرائیل تضمینکننده حاکمیت داخلی نیست.
به اعتقاد نویسنده، نکته خطرناکتر این است که این اقدام نشاندهنده گرایش به «جنگهای بدون مرز» است که در آن ملاحظات حاکمیتی در برابر منطق قدرت رژیم صهیونیستی و حمایت آمریکا نادیده گرفته میشود. به طور کلی میتوان گفت که تلاش برای ترور رهبران حماس در دوحه ۲ بنبست راهبردی اسرائیل را آشکار میکند؛ نخست شکست در میدان و دوم اتکا به ماجراجوییهای سیاسی و امنیتی پرخطر. همزمان این رخداد نشان میدهد درگیری وارد مرحلهای شده است که میدان نبرد، دیپلماسی و روابط منطقهای با هم در هم آمیختهاند.
در ادامه این یادداشت امده است: حال سوال این است که آیا این ماجراجوییها دستکم منجر به تشدید انزوای سیاسی اسرائیل خواهند شد؟ آیا اسرائیل قادر خواهد بود با زور، معادلات منطقهای را تحمیل کند و همه کشورهای عربی را در معرض تجاوز قرار دهد؟ قطر و سایر کشورهای عربی چگونه با نقض آشکار حاکمیت خود مواجه خواهند شد؟ این اقدامات چه تأثیری بر سطح میدانی، سیاسی و مذاکرات منطقهای خواهد داشت؟ با وجود پاسخهای احتمالی متفاوت، واقعیت این است که منطقه هنوز در قلب طوفانی راهبردی قرار دارد و پیامدهای آن میتواند عرصههای سیاسی و امنیتی را در سطح منطقهای تحت تأثیر قرار دهد.
انتهای پیام
نظرات