جنگ هشتساله عراق علیه ایران و جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان، دو تجربه بزرگ در تاریخ معاصر ایران هستند. تجربههایی که اگرچه خسارتهای زیادی به بار آوردند، اما سرمایهای عظیم از همبستگی اجتماعی، ایمان دینی و مقاومت ملی را نیز به همراه داشتند. امروز پرسش این است که این سرمایه چگونه شکل گرفت و چه نسبتی با جامعه و نسل جوان امروز دارد؟ برای بررسی این موضوع با حجتالاسلام محمد حائری شیرازی، استاد حوزه و دانشگاه، به گفتوگو پرداختیم.
در ادامه متن این مصاحبه را میخوانیم:
ایسنا: مهمترین عامل شکلگیری همبستگی مردم در جنگ هشتساله و نیز جنگ ۱۲ روزه چه بود؟ آیا دین نقش محوری داشت؟
اگر جنگ را صرفاً از منظر سیاسی تحلیل کنیم، شاید به این نتیجه برسیم که هیچ جامعهای توان و ظرفیت تحمل هشت سال نبرد تمامعیار را ندارد. فشار اقتصادی، تخریب زیرساختها، آوارگی میلیونها نفر و تهدید دائمی امنیت، هر کشوری را از پا در میآورد. اما در ایران، وضعیت متفاوت بود؛ چرا که مقاومت صرفاً واکنشی سیاسی یا نظامی نبود، بلکه ریشه در باورهای دینی و معنوی مردم داشت. همین پیوند میان ایمان و مسئولیت اجتماعی بود که به جامعه ایران قدرتی فراتر از توان مادی بخشید و آنان را قادر ساخت سالها در برابر دشمنی تا دندان مسلح ایستادگی کنند.
در این میان، نگاه دینی به مفاهیمی چون شهادت و صبر، نقشی تعیینکننده ایفا کرد. در فرهنگ اسلامی، شهادت نه پایان زندگی، بلکه آغاز حیات جاوید و رسیدن به قرب الهی تلقی میشود. صبر نیز نه به معنای تحمل منفعلانه، بلکه نوعی عبادت فعال و آگاهانه است که انسان را به کمال میرساند. همین باورها بود که مادران شهید را به نمادهایی ماندگار از شجاعت و ایمان بدل ساخت و نوجوانانی چون شهید فهمیده را به قهرمانان خط مقدم. در واقع، دین توانست معنای تازهای به رنجها و سختیها بدهد و آنها را از یک تجربه تلخ صرف، به یک حرکت معنوی و افتخارآفرین تبدیل کند.
این تجربه نه تنها در جنگ هشتساله، بلکه در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران نیز تکرار شد. جامعه ایران بار دیگر نشان داد که انسجام ملی، وقتی با باورهای دینی درآمیزد، میتواند بزرگترین قدرتهای نظامی را به چالش بکشد. در برابر ارتشی که مجهزترین تجهیزات منطقه را در اختیار داشت، مردم ایران با تکیه بر وعدههای الهی و روحیه مقاومت ایستادند. این ایستادگی یک پیام روشن به جهان مخابره کرد؛ قدرت حقیقی یک ملت نه در تعداد سلاحها و تجهیزات نظامی، بلکه در ایمان و همبستگی اجتماعی نهفته است.
ایسنا: آیا این روحیه همبستگی و ایثار در نسل جدید هم وجود دارد یا باید بازتولید شود؟
نسل امروز در شرایطی رشد کرده که با دوران دفاع مقدس و فضای اجتماعی آن سالها تفاوتهای بنیادین دارد. فضای مجازی، فناوریهای نوین، شبکههای اجتماعی و سبک زندگی مدرن، افقهای تازهای در برابر جوانان گشوده است. طبیعی است که روحیات و دغدغههای این نسل نیز متفاوت باشد. اما نکته مهم این است که اصل روحیه ایثار و مسئولیتپذیری اجتماعی همچنان در میان جوانان زنده است و نمونههای عینی بسیاری برای آن وجود دارد. اگر نسل دیروز در میدان جنگ از جان خود گذشت، نسل امروز در میدانهای نوین، همچون امدادرسانی، فعالیتهای علمی و مشارکت اجتماعی، همان روحیه را به نمایش میگذارد.
شاهد مثال روشن این موضوع، حضور گسترده جوانان در جریان کمکهای مؤمنانه دوران کرونا یا فعالیتهای داوطلبانه در زمان وقوع سیل و زلزله است. در این میدانها، جوانان نشان دادند که اگر چه ابزار و محیط تغییر کرده، اما همان روحیه ازخودگذشتگی و همبستگی ملی پابرجاست. آنها با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی توانستند پویشهای مردمی بزرگی به راه بیندازند و در کوتاهترین زمان، یاریرسان آسیبدیدگان باشند. این نشانهای آشکار است که سرمایه اجتماعی و معنوی ایثار، به رغم تغییرات سبک زندگی، همچنان در جامعه جاری است.
آنچه امروز ضرورت دارد، یافتن زبان و قالبی تازه برای انتقال فرهنگ ایثار و مقاومت است. اگر این فرهنگ صرفاً به صورت یک خاطره نوستالژیک روایت شود، برای جوان امروز جذابیتی نخواهد داشت. باید این مفاهیم را در قالب نیازهای معاصر بازخوانی کرد؛ نیازهایی همچون عدالت اجتماعی، پیشرفت علمی، مسئولیتپذیری محیطزیستی و مبارزه با فساد. در واقع، همانگونه که در دوران جنگ، ایثار معنا و کارکردی عملی داشت، امروز نیز باید در بستر چالشهای روز جامعه معنا شود. تنها در این صورت است که فرهنگ ایثار میتواند همچنان زنده، پویا و الهامبخش نسلهای آینده باقی بماند.
ایسنا: برخی معتقدند دین از سرعت تحولات فناوری و شبکههای اجتماعی عقب مانده است. نظر شما چیست؟
اینکه برخی تصور میکنند دین از تحولات روز و بهویژه فناوریهای نوین عقب مانده، بیش از آنکه ایرادی متوجه خود دین باشد، ناشی از شیوه ارائه و تبیین ماست. اسلام دینی است که ظرفیت حضور در همه عرصهها، از زندگی فردی گرفته تا عرصههای اجتماعی و حتی فضای دیجیتال را دارد.
مشکل زمانی بروز میکند که ما این ظرفیت را به زبان امروز ترجمه نمیکنیم و همچنان در قالبهای سنتی و غیرجذاب پیام دین را منتقل میسازیم. در چنین شرایطی طبیعی است که نسل جوان احساس کند دین پاسخی به دغدغههایش ندارد، در حالی که واقعیت دقیقاً برعکس است.
برای مثال، آموزههای اخلاقی و انسانی دین میتواند مبنای یک «اخلاق فناوری» در جهان امروز باشد. همانطور که جهان با پرسشهای تازهای درباره حریم خصوصی، سوءاستفاده از دادهها، یا پیامدهای اخلاقی هوش مصنوعی مواجه است، اسلام میتواند چارچوبی ارزشمند برای ساماندهی این مسائل ارائه دهد.
آموزههای دینی درباره رعایت حقوق دیگران، صداقت، پرهیز از ظلم و فساد، بهراحتی میتوانند در حوزه فضای مجازی و فناوریهای نوین نیز جاری شوند. این یعنی دین نه تنها عقبمانده نیست، بلکه توانایی دارد به تحولات معاصر جهت دهد و معنای اخلاقی ببخشد.
با این حال، نقطه ضعف اصلی در کمکاری ما در تولید محتوای مناسب و جذاب است. اگر ما نتوانیم پیام دین را به زبان قابل فهم و کاربردی برای نسل امروز بیان کنیم، عملاً این سرمایه عظیم را هدر دادهایم. جوان امروز با انبوهی از محتوای متنوع و جذاب در فضای مجازی روبهروست و طبیعی است که اگر دین تنها در قالبی خشک و کلیشهای معرفی شود، جاذبهای نداشته باشد. بنابراین باید محتوای نو، خلاق و متناسب با نیازها و ذائقه نسل جدید تولید کرد. در این صورت، دین نه تنها عقب نخواهد ماند، بلکه میتواند به یکی از جهتدهندههای اصلی تحولات فرهنگی و اجتماعی در عصر فناوری بدل شود.
ایسنا: هنوز هم برخی علم و دین را در تقابل میبینند. نگاه شما چیست؟
تقابل علم و دین بیش از آنکه ریشه در اندیشه اسلامی داشته باشد، میراث تجربه تاریخی غرب است. در اروپا، کلیسا قرنها در برابر دستاوردهای علمی ایستاد و همین موجب شد نوعی گسست میان ایمان و عقلانیت شکل بگیرد. اما در سنت اسلامی، از همان آغاز، علم و دین نه تنها در تعارض دیده نمیشدند، بلکه مکمل یکدیگر بودند. نگاهی به تاریخ تمدن اسلامی نشان میدهد که بزرگترین دانشمندان علوم تجربی، همانند ابنسینا و خوارزمی، در عین حال عالمان دینی نیز بودند و هیچ تضادی میان این دو ساحت احساس نمیکردند. اسلام با صراحت، علمآموزی را فریضه دانسته و آن را در کنار ایمان قرار داده است.
از منظر قرآن و سنت، علم و دین دو بال یک پروازند. اگر علم به انسان ابزار شناخت طبیعت و امکانات زندگی میدهد، دین به او هدف، معنا و جهت میبخشد. بدون دین، علم ممکن است در مسیر قدرتطلبی یا تخریب به کار گرفته شود؛ همانطور که سلاحهای کشتارجمعی یا فناوریهای مخرب محیطزیست نشان دادهاند. در مقابل، دین بدون عقلانیت علمی میتواند گرفتار تحجر و جمود شود و از پاسخگویی به نیازهای واقعی بشر بازبماند. بنابراین، نه میتوان به علمی اعتماد کرد که از اخلاق دینی تهی است، و نه به دینی که از عقلانیت علمی فاصله گرفته باشد.
آینده بشریت، بهویژه در جهانی که با بحرانهای پیچیدهای چون تغییرات اقلیمی، هوش مصنوعی، و چالشهای اخلاقی فناوری روبهروست، در گرو پیوند عمیق میان علم و دین است. این دو باید در کنار هم قرار گیرند تا هم به انسان ابزار شناخت و توسعه بدهند و هم جهت صحیح و انسانی استفاده از آن را مشخص کنند. چنین همافزایی میتواند الگویی تازه برای جهان مدرن ارائه دهد؛ الگویی که نه در جدایی، بلکه در تعامل خلاقانه میان ایمان و عقلانیت علمی شکل میگیرد.
آنچه از دل این گفتوگو برمیآید، این است که تجربه دفاع مقدس و جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران تنها یک خاطره تاریخی نیست، بلکه یک سرمایه زنده اجتماعی و معنوی برای امروز و فرداست. دین در این میان نقشی محوری داشته و دارد؛ چرا که توانسته است مقاومت مردم را از یک واکنش صرف سیاسی به یک حرکت عمیق معنوی و اجتماعی تبدیل کند. باور به شهادت و صبر، مادران و نوجوانان آن دوران را به نمادهای ایثار بدل کرد و روحیهای را در جامعه دمید که حتی در جنگ ۱۲ روزه نیز تکرار شد.
این سرمایه، همچنان در نسل جوان امروز حضور دارد، گرچه شکل بروز آن متفاوت شده است. جوانان در عرصههای نوین مانند فعالیتهای داوطلبانه، امدادرسانی اجتماعی و حتی پویشهای مردمی در فضای مجازی همان روحیه ایثار را نشان دادهاند. آنچه نیاز داریم، بازتعریف این فرهنگ در قالب نیازهای معاصر است؛ به گونهای که ایثار و مقاومت نه بهعنوان نوستالژی گذشته، بلکه بهعنوان راهکاری برای تحقق عدالت اجتماعی، پیشرفت علمی و همبستگی ملی معرفی شود.
از سوی دیگر، نسبت دین با تحولات علمی و فناورانه، یکی از چالشهای مهم امروز است. اسلام ظرفیت دارد تا حتی در حوزه فناوریهای نوین و فضای مجازی، چارچوبی اخلاقی و معنوی ارائه کند. اگر این ظرفیت با زبان روز و محتوای جذاب عرضه شود، دین نه تنها عقب نمیماند، بلکه میتواند جهتدهنده تحولات باشد. پیوند علم و دین، همانگونه که قرآن و تاریخ تمدن اسلامی گواهی میدهند، تنها راهی است که میتواند بشریت را از خطر تحجر یکسویه یا تخریب بیاخلاقی علمی نجات دهد.
در نهایت، آنچه برای نسل امروز اهمیت دارد، الگویی روشن است؛ الگویی که نشان دهد ایمان و عقلانیت علمی میتوانند دست در دست هم، جامعهای پویا، مقاوم و الهامبخش بسازند. تجربه شخصی استاد نیز گواهی است بر این حقیقت که با اخلاص و تلاش، حتی مسیرهای دشوار هموار میشود. بنابراین، پیام اصلی این گفتوگو برای جوانان آن است که همانگونه که نسل دفاع مقدس با ایمان و همبستگی معجزه آفرید، نسل امروز نیز میتواند با پیوند علم، اخلاق و معنویت، آیندهای روشن برای ایران و جهان رقم بزند.
انتهای پیام
نظرات