• شنبه / ۵ مهر ۱۴۰۴ / ۱۴:۵۴
  • دسته‌بندی: غرب آسیا و آفریقا
  • کد خبر: 1404070503030
  • خبرنگار : 71516

پیام‌های نویسندگان و شاعران عرب به سید حسن نصرالله: تمام زمین دلتنگ توست

پیام‌های نویسندگان و شاعران عرب به سید حسن نصرالله: تمام زمین دلتنگ توست

تعدادی از نویسندگان عرب در نخستین سالروز شهادت «سید حسن نصرالله» پیام‌هایی را خطاب به وی نوشته و محبت و عشق خود را نسبت به او ابراز کردند.

به گزارش ایسنا، «جهاد الرنتیسی» راوی و ناقد فلسطینی در سالروز شهادت «سید حسن نصرالله» دبیرکل سابق حزب‌الله لبنان نوشت: «جهان تغییر می‌کند و ما نیز با آن تغییر می‌کنیم. در میان این تغییرات، حاشیه‌های وسیعی برای جستجو در مکان‌های فراموش‌شده، پاسخ به سوالات جواب داده نشده و رویای گشودن بالکن‌ها به روی خورشیدی که به انتظارش عادت کرده‌ایم، وجود دارد. یاد شما در حالی زنده می‌شود که مفاهیمی که بذرشان قرن‌ها پیش توسط شرق‌شناسان کاشته شد، در حال فرسایش هستند و جهان را به شرق و غرب تقسیم می‌کنند و استثمار مداوم مردم و وحشیگریِ تسلیم کردن آنها در برابر منطق استعماری را توجیه می‌کنند.

توده‌های مردم به میادین کره زمین می‌آیند تا رد سیاست‌های سلطه‌جویانه‌ای را که توسط قدرت استعماری اصلی، بنیادهای آن و ابزار نژادپرستانه‌اش که متهم به سلطه‌گری، سرکوب، فقر و به حاشیه راندن مردم ماست، اعمال می‌شود، اعلام کنند.

تو امتداد رویایی بودی که با انقلاب کشاورزانی شروع شد که عزالدین القسام از «یعبد» آغاز کرد و با جنبش امام موسی صدر پایان نیافت. من امتداد آن را در حوثی‌ها می‌بینم، کسانی که در حال گسترش دامنه اشکال جدید مقابله با بی‌عدالتی هستند و از طریق فداکاری‌های یمنی‌ها، تضاد تاریخی بین تبار محرومان و غارتگران عمیق می‌شود.»

«فادی قوشقجی» نویسنده سوری نیز در سالروز شهادت سید حسن نصرالله نوشت: «روزنامه الاخبار از من پرسید: «اگر نامه‌ات به دست او برسد، با توجه به واقعیت کنونی عربی که پر از تحولات است، در اولین سالگرد شهادتش به او چه می‌گویی؟ حافظه‌ام مرا به لحظه‌ای می‌برد که با یکی از مسؤولان رسانه‌ای حزب الله در تماس بودم. از او پرسیدم: «می‌توانی ترتیب ملاقات من با سید حسن نصرالله را بدهی؟»

البته شوخی می‌کردم. در مورد این تمایل خیلی جدی بودم اما در مورد درخواست شوخی می‌کردم. آن لحظه بخشی از جنگ حمایتی بود که مقاومت تصمیم گرفته بود در حمایت از فلسطین به راه بیندازد و آن مرد مطمئنا برای نویسنده‌ای که از ملاقات با او چیزی جز... ملاقات با او نمی‌خواست، وقت نداشت. اما اگر این اتفاق می‌افتاد چه؟ یا: اگر الان در دسترس بود چه؟

من به شما می‌گفتم که من مردی هستم که هر کسی که مرا می‌شناسد و هر کسی که آثار مرا دیده یا خوانده است، می‌داند که من کاملا مخالف دین سیاسی (نه فقط اسلام سیاسی) هستم. اما ما مدت‌ها پیش یاد گرفتیم که «هر قانونی یک استثنا دارد». و شما... شما استثنا هستید.

علاوه بر این، من شما را یک «اسلام‌گرای سیاسی» نمی‌دانم، زیرا هرگز ندیده‌ام که شما حکومت کنید، یا حتی حکومت را مطالبه کنید. من شما را دیده‌ام و با شما به عنوان مردی مبارز و مقاوم در مقدس‌ترین آرمانم، یعنی فلسطین، زندگی کرده‌ام. مرجعیت شما یک دکترین است و مرجعیت من یک دکترین کاملا متفاوت است اما مقصد ما یکی است و باید اعتراف کنم: در میان مراجع مختلف، شما کسی بودید که بیشترین «گفت و عمل» را کردید!

به شما می‌گفتم که چقدر جمله‌تان که «اگر سوریه سقوط کند، فلسطین از دست خواهد رفت» مرا تکان داد! راستی، یادم رفت به شما بگویم: در غیاب شما، سوریه سقوط کرد! اگر با شما صادق بودم، قبلا فکر می‌کردم وقتی گروه‌های تکفیری را تا این حد به این رژیم پست ربط دادید، اغراق می‌کنید! در آن زمان با خودم فکر می‌کردم: این چطور ممکن است؟ این گروه، مهم نیست در موردشان چه بگوییم، مرجعشان قرآن است! و باید اعتراف کنم: شما کسی بودید که واضح‌تر می‌دیدید!»

«فاروش شویخ» شاعر لبنانی نوشت: «برایت می‌نویسم از ویرانه‌های بابل، از نسخه‌های خطی سوخته فسطاط، از بایگانی شمشیرهایی که بر دوش خیانت‌هایشان خفته بودند، از نقشه‌هایی که نه جغرافیا، بلکه خون دل‌ها آنها را ترسیم کرده بود. فرعون اکنون کت و شلوار می‌پوشد، به زبان بزرگان سخن می‌گوید، نفت می‌دزدد و به نام دموکراسی، عفونامه صادر می‌کند. تو درخشش صهیب بودی وقتی که پول را به خاطر ایمان آتش زد، اشک علی بودی وقتی که در کوفه خفه شد، رویای موسی صدر بودی وقتی که سکوت را از دهان جنوب بیرون کشید...

آیا می‌بینید که چگونه سرزمین‌های ما در آغوش دیپلماسی مسموم به خواب رفته‌اند؟ آیا فریادهای عراق، اشک‌های دمشق و ناله‌های غزه را می‌شنوید؟ با این همه غرور فراموش‌شده به کجا می‌رویم؟ ما اینجاییم، با وجود تاریکی و خیانت، راه را به پایان می‌رسانیم. ما اراده‌ی تو را در سینه خود حمل می‌کنیم و هر زمان که ایمان در درونمان گرسنه باشد، از یاد تو تغذیه می‌کنیم.»

«صلاح الدکاک» شاعر یمنی نوشت: «صحرای عربستان ما پیامبران و بزرگان خود را می‌کشت و شن‌های نرم آن فقط سوسمارها و اسب‌ها را حمل می‌کردند. پس چگونه یک شوالیه افسانه‌ای مانند شما که از سدرة المنتهی الکبریاء می‌آید، می‌تواند بر شانه‌های صحرا بایستد بدون اینکه شن‌های آن علیه او توطئه کنند و او را همانطور که اجدادش را بلعیدند و علیه آنها توطئه کردند، از کودک تشنه ذبح شده گرفته تا طوس غریب، مسموم از جام صحرای عربستان، او را ببلعند؟

چگونه تاریخ عرب ما که تا مغز استخوان شکست خورده است، می‌تواند این همه افتخار به نام ابوالهادی را تحمل کند و زیر بار آن و عظمت صاحبش خم نشود و از آن رنجور نگردد و با نجات از نصرت الهی، از کسالت پیروزی بهبود نیابد؟

شمشیرهای دشمنان ما، موشک‌اندازهایشان و موشک‌های دوربردشان به اندازه خنجرهای استعماری برادرانمان ما را نکشت. اگر اجساد همه مردان شریف، آزاده و قهرمانی را که در سراسر سرزمین‌های عربی جان باختند، کالبدشکافی کنید، خواهید دید که پشت‌های به خاک افتاده‌شان بیشتر از سینه‌های بی‌رحمشان در میدان‌های نبرد، زخمی و پر از زخم‌های خنجر است.

چند حسین باید تشنه، رها شده و تنها در کرانه‌های رودخانه‌های عربی ما، از فرات تا نیل تا لیتانی، جان خود را از دست بدهند تا ما از خواب طولانی خود بیدار شویم و کرم‌های فراموشی را که پاک‌ترین صفحات آن را می‌خورند و چیزی جز فرسایش، فرسودگی و پوسیدن برای ما باقی نمی‌گذارند، از حافظه خود پاک کنیم؟

چه بسیار شمشیرهای پیروزی که از فاجعه کربلا بیرون آمده و باید به خون کسانی که لبه‌های آنها را در دست داشته‌اند آغشته شود تا بتوانیم دستان بی‌دفاع خود را که تا چانه‌هایمان وارونه شده و مانند طناب‌های گردن و قلاده‌های بردگی ما را در بر گرفته‌اند، بازپس گیریم و به کاروان آزادی بپیوندیم و به پیروزی بزرگ دست یابیم؟ آیا پس از پیروزی خدا، پیروزی دیگری وجود دارد؟»

«حسن سامی العبدالله» شاعر عراقی نوشت: «یک سال از غیبت فیزیکی شما از دنیای داغدار و غم‌زده ما می‌گذرد. ​​روح شما در ما ریشه دوانده است و دعاهای کامل با نام پربار شما که در غم و شادی همراه ماست، سبز شده‌اند. زخم‌های ترکش به لبخند خستگی‌ناپذیر شما خیره شده‌اند. کسانی که آتش مقاومت را در دست دارند، کسانی که ماشه شرایط را می‌چکانند، هنوز هم با عشق امانت را حفظ می‌کنند و با فداکاری و اخلاص فرمان را اجرا می‌کنند.

پیشگویی‌هایی که به ما خبر دادی، محقق شدند و فضای رؤیایی که ترسیم کردی، شکل گرفت. هر آنچه گفتی آشکار شد و هر آنچه ذکر کردی، روشن شد و در سکوت شب و روشنایی روز منعکس شد. بدین ترتیب، قرائت تو از آنچه در سطرها، آنچه بین سطرها و آنچه در شکاف‌ها است، تجسم یافت.

لازم است به این نکته اشاره شود تا عبارت از تو کم نگذارد، روستاها، آب، نور و خاک تو را در عراق تنفس کردند، پس دو جنوب به هم می‌رسند و پیمان بین آنها جوهر ایمان است، پس هرگاه نام تو برده می‌شود، کبوتران ناله می‌کنند و مردم به فکر فرو می‌روند و عاشقان شیفته ذوب می‌شوند.»

«رضا مکنی» پژوهشگر و مورخ تونسی نوشت: «یک سال از رفتن تو گذشت، شهیدی که همواره به شهدایی که در راه شرف و آزادی میهن جان باختند، افتخار می‌کرد و مشتاق بود که در «روز شهید» سخنرانی کند تا به هر روح مقاومی در میهن عربی ما تأکید کند که «قدرت واقعی، پیش از قدرت سلاح، قدرت تعهد و ایمان عمیق به ضرورت فداکاری در راه آرمان است.» آرمان مقابله با رژیم صهیونیستی، آزادسازی سرزمین‌های اشغالی در لبنان و فلسطین و شکست دادن تمام طرح‌های توطئه‌ خارجی و داخلی در سراسر جهان عرب. یک سال از شهادت شما می‌گذرد و نقل قول معروف شما هنوز زنده است که از بینشی نافذ و استواری استراتژیکی کم‌نظیر در شرایط بحرانی‌مان حکایت دارد، زمانی که با فریادی رسا گفتید: «اسرائیل از تار عنکبوت سست‌تر است.»

از زمان تأسیس حزب و مشارکت آن در نبرد سرنوشت‌ساز، هواداران مقاومت ملی و اسلامی در تونس با علاقه و افتخار آنچه را در میدان نبرد در لبنان، فلسطین و سوریه به دست آمده است، دنبال کرده‌اند و فداکاری‌های صورت گرفته برای عزت و آزادی ملت را بسیار ارج نهاده‌اند.

میراث تو، ای رهبر شهید و مبارز، الهام‌بخش همه مبارزان مقاومت در میهن ما خواهد ماند، زیرا تنها گزینه است. افتخار و جاودانگی از آن تو باد، رهبر شهید، و زنده باد مقاومت ملی و اسلامی.»

«احمد بوداود» نویسنده و جزو اصحاب رسانه الجزایر نیز نوشت: «ما هر روز به یاد شما هستیم، نه فقط در سالگرد شهادتتان. ما به یقین می‌دانیم که شما حضور دارید، زیرا رهبران شهید باز می‌گردند تا روح خود را در روح همه آزادگان جهان زنده کنند. مقاومت از آنها اکسیر شجاعت و عزم راسخ برای ادامه راه می‌گیرد و لحظه‌ای را که به گمان بدبینان شکست بود، به پیروزی تبدیل می‌کند، پیروزی بر دشمنان و پیش از آن با گذشت زمان، بر مزدوران، بر کسانی که تصور می‌کردند مقاومت پایان خواهد یافت.

امروز، همانطور که می‌بینیم مقاومت آمادگی خود را بازیافته و با خرد رهبران و مردانش از مراحل متناقض عبور می‌کند، می‌دانیم که تو چه چیزی را به آنها یاد دادی. تو در باورهای ما جاودانه کردی که مقاومت ایده‌ای است که در نسل‌ها کاشته شده و این ایده هرگز نمی‌میرد. امروز، دشمن، پیش از دوست، مطمئن شده است که تو فقط یک مبارز مقاومت نبودی، بلکه تمام مقاومت بودی، همانطور که امروز با نهادینه شدن مقاومت، قدرت سازماندهی و قدرت رهبری آن، علیرغم انفعال و توطئه علیه آن، مشهود است. امروز، همزمان با بزرگداشت شهادت تو، این حقیقت را به یاد می‌آوریم که «رهبران برمی‌خیزند و آرمان پیروز می‌شود».

مقاومت در لحظات پایانی این نبرد پیروز خواهد شد و با یک حرکت قلم نمی‌توان آن را شکست یا به پایان رساند. این مقاومتی است که با شدیدترین جنگ‌ها نیز به پایان نرسیده است، زیرا این ایده‌ای است که شما با رفقا و رهبران شهید خود کاشته‌اید. معنایش این است که مقاومت، زندگی، عزت و عامل بازدارنده در برابر دشمن است و نه تنها از فلسطین و لبنان، بلکه از امت نیز دفاع می‌کند و هر کسی که گمان کند اگر مقاومت سقوط کند، امت قیام می‌کند یا در امان خواهد بود، مانند کسی است که دستانش را به سوی آب دراز می‌کند تا به آن برسد اما به آن نخواهد رسید.»

«منیره جوادی» نویسنده تونسی نوشت: «یک سال از شهادت شما گذشته است و تأثیر شما بر وجدان بسیاری هنوز طنین‌اندازتر از دیگرانی است که فکر می‌کنند هنوز زنده‌اند. شما مطمئن بودید که پیروزی صرفا با آهن و آتش سنجیده نمی‌شود، بلکه با این باور القا شده در آگاهی مردم سنجیده می‌شود که اشغال، هر چقدر هم که طول بکشد، از بین خواهد رفت و عزت تنها از طریق مقاومت قابل بازیابی است.

امروز، ما با یک واقعیت عربی اسفناک و بحران‌زده روبه‌رو هستیم؛ سرزمین‌هایی غرق در خون بی‌گناهان، بدن‌هایی فرسوده از گرسنگیِ نفرت‌انگیز و وطن‌هایی که زیر بار محاصره و سلطه فرسوده شده‌اند، در حالی که دشمن بی‌وقفه تلاش می‌کند تا اقتدار خود را بر جهان تحمیل کند. با وجود همه اینها، صحنه پایداری، از غزه تا جنین و از هر گوشه‌ای که از تسلیم شدن امتناع می‌کند، تأیید می‌کند که بذری که کاشته شده نمرده است، بلکه عمیق‌تر در ذهن آزادگان ریشه دوانده است.

تو می‌دانستی که پروژه آزادی در مرزهای فلسطین متوقف نمی‌شود، بلکه هر سرزمینی را که از بی‌عدالتی رنج می‌برد و هر مردمی را که برای نجات تلاش می‌کنند، در بر می‌گیرد. از این رو، تو به نمادی جهانی از مبارزه و آینه‌ای تبدیل شدی که انسان‌های آزاد می‌توانستند تصویر خود را در آن ببینند. امروز که گستاخی جنایتکاران شدت گرفته و تجاوزگری شدت گرفته است، به زندگی بزرگ تو بازمی‌گردیم تا از آن معنای سربلندی و استواری را استخراج کنیم و بیشتر مطمئن شویم که باطل، هر چقدر هم که دوام بیاورد، هرگز درِ خود را به روی کسانی که به قدرت حق ایمان دارند، نخواهد بست. سلام بر تو روزی که در ملتت همچون صدایی استوار و آزاد زاده شدی. سلام بر تو روزی که شهید شدی تا روحت در عرش اعلی جاودان بماند. سلام بر مسیری که با خون پاکت ترسیم کردی، مسیری که میثاقی برای همه آزادگان شد.»

«محمد ولد ادومو» شاعر موریتانیایی نوشت: «من مرتبا به لبنان سفر می‌کردم و در رویدادهای فرهنگی متعددی، در چارچوب آنچه به عنوان مقاومت فرهنگی یا «ادبیات مقاومت» شناخته می‌شود، شرکت می‌کردم. شما همیشه فراتر از این رویدادها بودید، حتی اگر حضور فیزیکی نداشتید.

من در روز انفجار پیجرها توسط صهیونیست‌ها علیه لبنان، در بیروت بودم و شاهد هر اتفاقی که پس از آن افتاد، به ویژه شهادت شما، بودم.

من در تمام عمرم به اندازه آن روز برای هیچ رهبر عربی سوگواری نکرده‌ام. تو الهام‌بخش من و نسلی بودی که در تو صدایی حقیقت‌گو و دیواری محکم در برابر تکبر و استبداد اشغالگر می‌دیدند.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha