به گزارش ایسنا، «ابراهیم الامین» نویسنده لبنانی آخرین دیدارش را با شهید سید «هاشم صفیالدین» رئیس شورای اجرایی حزبالله لبنان روایت کرد؛ شخصیتی نزدیک به شهید سید «حسن نصرالله» دبیرکل حزبالله لبنان، با دیدگاههای ویژه درباره ساختار داخلی حزب و آینده کشور که همواره میان نظر شخصی و دفاع از تصمیمات رهبری تعادل برقرار میکرد.
او روایت خود را اینگونه آغاز کرد: «بیتردید، هرکس قصد دارد درباره شخصیت شهید سید هاشم صفیالدین سخن بگوید، باید تلاش کافی برای ارائه روایتی انجام دهد که حق این مرد را ادا کند. این کار دشوار و سنگینی است، چرا که در خود جزئیات فراوانی دارد و گردآوردن تجربه شخصی او در چند سطر یا صفحه، آسان نیست. او از الشیاح آغاز کرد، سپس به آموختن علوم دینی پرداخت، به فعالیت حزبی پیوست و مسئولیتهای زیادی را برعهده گرفت تا جایی که چند سال پیش از شهادتش، نیمی از وظایف دبیرکل حزبالله را برعهده داشت».
به نقل از روزنامه الاخبار، الامین در ادامه گفت: «سید هاشم که در بسیاری از ویژگیها به همرزم خود، شهید سید «حسن نصرالله»، شباهت داشت، دیدگاههای شخصی خاصی نسبت به مسائل گوناگون داشت؛ چه درباره حزب و ساختار داخلی و مدیریت کار روزانه در آن، و چه در مورد وضعیت کلی کشور. مسئولیت مستقیم او در پیگیری همه چارچوبها و نهادهایی که به رابطه حزب با مردم مربوط میشد، به او این امکان را داده بود که نظر شخصیاش را درباره بسیاری از مسائل مربوط به آینده کشور شکل دهد. با این حال، همواره توضیح میداد که نظر شخصیاش تعهدی برای حزب ایجاد نمیکند و در پایان هر بحث، از تصمیمات رهبری حزب دفاع میکرد، حتی اگر در آن تصمیمات نقص یا اشکالی وجود داشت».

آماده شناخت مسائل جهانی
الامین در ادامه مطلب خود نوشته است: «چون داستان سید هاشم نیاز به تلاش ویژه دارد، در این نوشته مختصر تنها به آخرین دیداری میپردازم که با این بزرگمرد داشتم؛ دوستی صمیمی، مسئولی گشادهرو نسبت به همه موضوعات، فعال در قبال مسائل و عناوین، و مشتاق و آماده شناخت مسائل بیشتر در این جهان.
پس از ترور فرمانده جهادی «فؤاد شکر» در تابستان سال ۲۰۲۴، حزبالله اقدامات خود را به سطح جدیدی رساند. در آن زمان همه در حیرت بودند که عقل و منطق حزب در این مرحله را چگونه باید فهمید.
بحثی که در میان رهبری مقاومت درباره نحوه پاسخ به ترور شکر صورت گرفت، در بخشی از آن نشاندهنده درک حزبالله از دادهها و شرایط بود، ولی تصمیمی که اتخاذ شد، الزاماً بازتابدهنده دلایل واقعیای که منجر به انتخاب این شیوه شد، نبود. تا امروز، پرسشهای بسیاری درباره آنچه رخ میداد، همچنان بیپاسخ مانده است.
البته این بدان معنا نیست که پاسخی وجود ندارد، بلکه مسلم است که موضوع اکنون به آنچه کمیتههای ارزیابی و تحقیق که حزبالله پس از توقف جنگ تشکیل داد، وابسته است. قرار بود بخشی از این کمیتهها بلافاصله پس از اجرای عملیات «پیجرها» توسط دشمن آغاز به کار کنند؛ زمانی که شهید سید حسن نصرالله تصمیماتی برای تعلیق کار برخی از مسئولان بلندپایه گرفت و خواستار آغاز تحقیق برای دانستن آنچه رخ داده بود، شد. اما گسترش سریع و شتابان جنگ، امور را به سمت دیگری برد.
در آن دوره، سید هاشم در وضعیتی ویژه قرار داشت. همه میدانستند که او نامزد برعهده گرفتن وظایف دبیرکل در صورت بروز هرگونه حادثه برای سید نصرالله است. همچنین، سید حسن آغاز به تفویض تعدادی از وظایف به سید هاشم کرده و پروندههای بسیاری را که هرگز در حوزه وظایف اصلی او به عنوان رئیس شورای اجرایی نبود، به او سپرده بود.
این همان چیزی بود که او را واداشت تا دایره ارتباطاتش را در داخل و خارج حزبالله گسترش دهد. خوب به یاد دارم که چگونه بر درخواست ایدههای تازه برای کار اصرار میکرد و میپرسید باید با چه کسانی خارج از ساختار حزب یا حتی خارج از دایره دوستان نزدیک دیدار کند. او حتی در هفتههای پایانی پیش از نقطه تحول در اواسط سپتامبر، سطح بالایی از ارتباطات را حفظ کرده بود.

عملیات اربعین
روزی که حزبالله تصمیم گرفت به ترور شکر پاسخ دهد، بحث گستردهای پیرامون این موضوع شکل گرفت؛ هم درباره شیوه پاسخ و هم با توجه به ارزیابی حزب از شرایط نظامی و سیاسی. پس از اجرای عملیات در اواخر اوت ۲۰۲۴، سید هاشم مانند سایر رهبران حزبالله وارد سطح تازهای از تدابیر امنیتی شد.
جلسات او محدود به مناسبتهای خاص و در مکانهای متفاوت شد. حتی تدابیر امنیتی ویژهاش نیز بهطور چشمگیری تغییر یافت. با این حال، به نظر میرسد سید هاشم همچنان بر این نکته پافشاری داشت که خود را در جایی منزوی نسازد. او شوخیای داشت: «یک زندانی برای ما کافی است»، که اشارهای بود به شرایط دشواری که زندگی سید حسن را دربر میگرفت.
چند روز پیش از عملیات «پیجرها»، در مکانی جدید که پیشتر به آنجا نرفته بودم، با هم دیدار کردیم. سید هاشم نسبت به جنبه امنیتی نبرد دغدغه داشت؛ در سخنان گذشته درباره ارزیابی موقعیت دشمن دقیق میشد و بررسی میکرد که دشمن تا چه حد ممکن است پیش برود. بحث در آن زمان به سطح دیگری رسیده بود، سطحی که پرسش اصلی آن درباره دلیل خودداری حزبالله از ورود به رویارویی تمامعیار بود.
سید هاشم در این دیدار در توضیحاتش، به عملیات «یوم الأربعین» که در پاسخ به ترور شکر انجام شد، اشاره کرد. با تمام حواس برانگیخته گفت: «میدانی، ما در انتخاب این اقدام، تدابیر بسیار دقیق به کار بردیم و بر سر مکانیزم رساندن تصمیم اجرایی به مسئولان مربوطه توافق کردیم. همه چیز را به شیوهای ویژه سازماندهی کردیم، از جمله تعیین ساعت و دقیقهای که باید شلیک موشکها و بهکارگیری پهپادها آغاز شود. دایره افراد مطلع از زمان واقعی بسیار محدود شد و سپس مکانیزم جدیدی برای رساندن تصمیم به مجریان در نظر گرفتیم. فرض ما این بود که برای دشمن فهم دقیق آنچه رخ میدهد، دشوار خواهد بود. درست است که دشمن توان رصد فنی بسیار بالایی نشان داده و این را از خلال عملیات ترور کادرها و مبارزان طی جنگ پشتیبانی (از مردم و مقاومت غزه) درک کرده بودیم، اما مدرکی در دست نداریم که بتواند بحث درباره نفوذ انسانی را به نتیجه برساند.»
برای حزبالله روشن بود که جنگ گسترده پیامدهای بسیاری در لبنان خواهد داشت، چیزی که بعداً بهعنوان دلیل بازدارنده در برابر صداهایی که جنگ تمامعیار را مطالبه میکردند، نمایان شد.
به یاد دارم آن روز سید هاشم از مقاومت در غزه سخن گفت؛ نه فقط تحسین و تقدیر از عملکرد مبارزان، بلکه ستایش از صبر مردمی که پیرامون مقاومت ایستادهاند. حیرت او زمانی بیشتر میشد که به توانایی جهان در نادیده گرفتن آنچه رخ میدهد، میاندیشید.
اما همان سخنی که از پس عملیات «طوفان الأقصی» در هر دیدار تکرار میکرد، پیشدرآمدی بود بر توضیح سادهترین اصل: «چطور ممکن است کسی در این دنیا از ما بخواهد در برابر آنچه در فلسطین میگذرد، دستبسته بایستیم… کسی که چنین بخواهد، ما را نمیشناسد، و شناختی از این دشمن هم ندارد.»

سید هاشم در قلب نبرد حضور داشت
الامین در پایان این مطلب تصریح کرد: حرف و حدیثهای زیادی درباره شرایط شهادتش وجود دارد و بحثهای بیهودهای پیرامون تدابیر و جزئیات مطرح میشود، اما آنچه مسلم است این است که او در قلب نبرد حضور داشت، خطرات را میشناخت و آماده پرداخت بهای آن بود. روزها و سالهای آینده بسیاری از حقایق را روشن خواهند کرد، اما وظیفه هر کسی که خود را حامی مقاومت میداند این است که اندکی آرام باشد، کنجکاوی بیمورد را کنار بگذارد و مدیریت این مرحله را به تیم جدید بسپارد. حقایق آنچه رخ داده نیز باید به نتایج کمیتههای تحقیق و ارزیابی موکول شود.
انتهای پیام
نظرات