• چهارشنبه / ۱۶ مهر ۱۴۰۴ / ۰۷:۵۰
  • دسته‌بندی: سیاست داخلی
  • کد خبر: 1404071610225
  • خبرنگار : 71533

اصولگرایی که «نامحرم» شد

اصولگرایی که «نامحرم» شد

محمدرضا باهنر از روزی تصمیم گرفت شباهتش با رفقای اصولگرا را به حداقل برساند و با تنظیم رفتار و گفتاری که حضور ۲۸ ساله‌اش در مجلس را به برگ‌برنده همفکرانش در لابی‌گری برای پیشبرد طرح‌ها، مرخص‌کردن وزرا یا مسکوت‌گذاشتن برخی لوایح بدل می‌کرد، به استقلال‌نظر بهای بیشتری دهد تا در الصاق برچسب‌های دسته‌بندی‌ سیاسیون، هم‌رنگ اطرافیانش علامت نخورد.

به گزارش ایسنا، برای باهنر که از ابتدای دهه ۸۰ حکم عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام به مدارک شناسایی‌اش اضافه شده بود و حزب و تشکیلاتش شباهتی به شوراهای جوان‌مرگ، ائتلاف‌های زودگذر و جبهه‌های پراکنده اردوگاه اصولگرایی نداشت، چنین تصمیمی به‌جا به‌نظر می‌رسید. می‌توان تجربه سروکله‌زدنش با طیف‌های جورواجور محافظه‌کاران که از مجلس هفتم تا نهم پایشان به بهارستان باز بود را در این تصمیم مؤثر دانست، به اعلام کناره‌گیری‌ به‌موقعش از رقابت برای مجلس بعدی - که اغلب صندلی‌هایش به اصلاح‌طلبانی در قدوقواره‌های متفاوت رسید - پیوندش زد و نمره هوش سیاسی‌ او را در قیاس با همفکران خوش‌خیالش، دورقمی محسوب کرد.

وقتی از صندلی نمایندگی بلند می‌شد که در مجلس هفتم سراپا اصولگرا عملاً نقش رئیس را در کسوت نایب برعهده داشت و در مجلس هشتم آنقدر کارش را از بقیه بهتر بلد بود که علاوه‌بر ابقا در هیئت رئیسه، نایب رئیس فراکسیون اصولگرایان باشد، به نمایندگی از آنان پشت تریبون برود و پاسخ رسانه‌ها را به‌عنوان سخنگو بدهد. چهارسال آخر حضورش در مجلس را از هیئت رئیسه دنبال کرد و در آخرین انتخابات از پس فشارها برای تحویل جایگاه و انتقال به کف صحن برآمد.

مجلس دهم که شکل گرفت، زمزمه‌های اختلاف‌نظر در اصولگرایی که با تأسیس جبهه پایداری در سال ۹۰ تشدید شده و در جریان انتخابات به اعلام برائت و رودرویی پرسروصدای لاریجانی و ولایتی با سهم‌خواهی پایداری در فهرست مشترک رسیده بود، فضای صحن پارلمان را هم تحت تاثیر قرار داد. نطق‌ها و تذکرات به مواجهات شخصی کشیده و ضربات متقابل به حاضرجوابی‌ رئیس مجلس، در توییتر جبران می‌شد. مرزبندی‌ و تیم‌کشی‌ میان اصولگرایان در روزهایی که دولت حسن روحانی سر کار بود و دست دوستان سابق و مخالفان امروزش را هم از مناصب اجرایی کوتاه کرده بود، جز در صحن علنی مجلس جایی برای تعیین تکلیف نداشت. روحانی و دولتش از فرصت استفاده کرد تا اگر با حمایت سیاسی و اجتماعی اصلاح‌طلبان در سال ۹۲ به قدرت رسید و با امضای برجام، همراهی بدنه اجتماعی آنان را با خود تثبیت کرد، اکنون قدرشناس اصولگرایان میانه‌رویی همچون لاریجانی باشد که در آخرین ماه‌های دوره نهم قال قضیه برجام در مجلس را کندند و راه اجرایش را هموارتر کردند؛ به‌نظر نمی‌رسید برای روحانی اهمیتی داشته باشد که ایستادن اعضای به مجلس‌راه‌یافته «اعتدال و توسعه» پشت علی لاریجانی در انتخابات هیئت رئیسه به شکست محمدرضا عارف کاندیدای اصلاح‌طلبان ختم شود.

در تمام آن سال‌ها باهنر در دفتر جامعه اسلامی مهندسین جلسات ماهانه‌ای با سخنرانی نمایندگان مجلس، ورزای سابق و فعلی و گاهی همکارانش در مجمع تشخیص برگزار می‌کرد و توجه داشت سخنرانان به نحوی انتخاب شوند که محتوای اظهاراتشان به نشریات «دلواپسان» تیتر یک ندهند. در نشست‌های خبری نامنظم و گفت‌وگوهای چندماه‌یک‌بار با رسانه‌ها ترجیح می‌داد به پرسش‌های صریح، پاسخ‌هایی کلی و متناسب با حال‌وهوای ژورنال‌های دانشگاهی بدهد یا به آن‌سوی بام گام بردارد و موضوع پرسش را به دستمایه‌ای برای مزاح و مطایبه بدل کند.

روند تضعیف و نزول عملکرد دولت روحانی از شب ۱۹ دی ۹۵ در بیمارستان شهدای تجریش آغاز شد که اکبر هاشمی‌رفسنجانی اصلی‌ترین حامی او را به دیار باقی فرستاد. حدود یک‌سال بعد جرقه مخالفت با دولت وقت در استان خراسان زده شد که کسانی با کنایه، لقب «ایالت خودمختار» را برایش پسندیده بودند. چهارماه بعد قرائت فاتحه برجام از سوی دونالد ترامپ رئیس‌جمهوری آمریکا، آتش مخالفت‌های داخلی را تندتر کرد و در آبان ۹۸ با افزایش سحرگاهی قیمت بنزین به نقطه جوش رسید. اصولگرایان میانه‌رو در مجلس زیر ضرب رادیکال‌هایی رفتند که تغییرات سیاسی روز به آنان نوید جبران شکست‌ مجلس دهم و ریاست‌جمهوری دوازدهم را با نتایجی یک‌طرفه‌تر در مجلس یازدهم و ریاست‌جمهوری سیزدهم می‌داد. انتخاب اصلاح‌طلبان دولتی سکوت و گله‌گذاری بود و طیف تشکیلاتی این جریان به ابراز انتقادات مشفقانه و هشدارهای از سر نگرانی، متمایل شده بود.

مواضع باهنر در این سال‌ها را می‌توان تک‌مضراب‌هایی توصیف کرد که گاهی با همنوازی چهره‌هایی میانه‌رو در اصولگرایی همچون علی لاریجانی - که البته ترجیح می‌داد نوایش چندان پرطنین نباشد - علی مطهری و امیر محبیان، تکمیل می‌شد. بهمن ۹۶ پشت تربیون سالن جلسات دفتر کارش نشست و در یک جمله‌ بی‌نیاز از حذف و اضافه یا توضیح و تشریح، گفت: «عامل اصلی اغتشاش‌ها در دی‌ماه ۹۶، تریبون‌های رسمی بودند؛ مثلا رسانه ملی از دولت انتقاد می‌کرد و نمایندگان از تریبون مجلس گله و اعتراض می‌کردند.» ۱۲ دی سال بعد، جمله پارسال را با رعایت فاصله‌گذاری میان اعتراضات و اغتشاشات و تعریض به سعید جلیلی و توپخانه فعالش علیه دولت، تکمیل کرد: «مردم زمانی که اعتراضات دی سال قبل به سمت هنجارشکنی حرکت کرد، به‌هیچ‌وجه همراهی نکردند. مردم باوجود مشکلات و انتقاداتی که به همه ما، از اصولگرایان گرفته تا دولت مستقر و دولت در سایه دارند وقتی پای امنیت به میان می‌آید وحدت نظر دارند و با بلندنظری خس‌وخاشاک و کف‌های روی آب را پس می‌زنند که مثال روشنش اعتراضات دی‌ماه سال گذشته بود.»

آذرماه ۹۸ در محل طرح اظهارات قبلی، افزایش قیمت بنزین را محرکی برای آغاز اعتراضات آبان دانست اما تاکید کرد: «البته اصلاح‌نشدن قیمت بنزین را هیچ کارشناسی تایید نمی‌کند ولی چگونگی اجرا و مقدمات انجام آن، قابل‌بررسی و نقد است.» و در ادامه به دولت دلگرمی داد و پیشنهاد کرد: «در شرایط فعلی امیدوارم اقدامات پسینی دولت به‌صورت دقیق برنامه‌ریزی شود. از دولتمردان می‌خواهیم وعده‌هایی بدهند که قابل‌تحقق باشد و البته پیگیری هم بشود.» در نهایت با دلخوری از موضع‌گیری‌های سیاسی طرفین در جریان افزایش قیمت بنزین، پرسید: «چرا رهبری باید خود را برای حمایت از موضوعات پیش‌آمده درخصوص اصلاح قیمت بنزین هزینه کنند؟ جوانمردی رهبری انقلاب قابل‌توجه بود که نشان دادند مملکت بی‌صاحب نیست و مجموعه نظام پشت طرح بنزین است.»   

در انتخابات ۹۸ مجلس با اینکه خیالش از پیروزی اصولگرایان راحت بود، زیربار اصرارها برای اعلام کاندیداتوری نرفت و تصمیم گرفت نقطه‌ای برای ائتلاف میان جریان‌های به قول خودش «تندرو، کندرو و معتدل» اصولگرا پیدا کند. تلاش او و دیگران به جایی نرسید و جبهه پایداری لیست مستقل خودش را آماده کرد. همان روزها غلامرضا مصباحی‌مقدم در توصیف واگرایی‌ اصولگرایان، بیتی از شاعر عرب را یادآوری کرد: «قوم من همه رئیس هستند، مزرعه پیاز را دیده‌اید که همه سرند» باهنر در نهایت توانست از چهره‌های موثر ایجاد ائتلاف میان شورای وحدت اصولگرایان با ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) به رهبری غلامعلی حدادعادل باشد: «هیچ‌گاه قرار نیست کسی مقابل شورای ائتلاف قرار گیرد؛ باید کمک و حمایت کنیم به یک لیست جامع و کامل برسیم. پاشنه آشیل ما وحدت است و اگر مواظب نباشیم به خودمان می‌بازیم.»

انتخابات ۱۴۰۰ نزدیک می‌شد و اصولگرایان منتظر پیروزی دوباره‌ بودند. با ردصلاحیت رقبای بالقوه‌ای که حاضر به کاندیداتوری در این انتخابات شده بودند دسترسی کاندیدای اصلی اصولگرایان به موفقیت تا حدی تسهیل شده بود که کمتر کسی نتیجه نهایی را جز آنچه در عمل رخ داد، پیش‌بینی می‌کرد. سوای محمود احمدی‌نژاد که پای‌ثابت کاندیداتوری است، نام مسعود پزشکیان، علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری، محسن هاشمی‌رفسنجانی، فریدون عباسی، علی مطهری، محمد شریعتمداری و سعید محمد از فیلترها عبور نکرد و انتظاری نبود مصطفی تاج‌زاده، محمود صادقی و عباس آخوندی تأیید صلاحیت شوند. در این صف طولانی باهنر هم می‌توانست شانسش را امتحان کند و اسم‌وفامیلش کنار یک‌دوجین وزیر و وکیل سابق و رئیس و معاون اسبق قرار گیرد اما در مصاحبه‌ای از علاقه‌اش به کارگردانی انتخابات ۱۴۰۰ به‌جای بازیگری گفت: «شخصیت‌هایی که برنامه، طرح و علاقه دارند تا نامزد ریاست جمهوری شوند، بسیار زیاد هستند و کمبود نامزد نداریم که من هم به جمع آنان اضافه شوم.»

مهندس در نظر داشت همچنان نقشش میان اصولگرایان را جایی در ارتفاع مشابه موقعیت هیئت رئیسه‌ مجلس نسبت به کف صحن تعریف کند و در جهت‌گیری احزاب و تشکل‌هایی که از او نیز حرف‌شنوی داشتند، مدار و مسیر تحرکات را نقطه‌چین بزند؛ جمع مدنظر باهنر این‌بار می‌توانست تا سرحدات جبهه پایداری پیش رود اما قبل از آن لازم بود آرایش پایداری برای حضور در انتخابات نهایی شود. با اعلام کاندیداتوری سعید جلیلی و کنارکشیدن محمدباقر قالیباف از حضور در انتخابات، کار باهنر و نزدیکانش برای وحدتی که می‌توانست دولت در سایه را درجا متوقف کند آسان‌تر هم شد. او از کناره‌گیری قالیباف استقبال کرد و گفت: «ظرف ۲ تا ۳ ماه گذشته خیلی‌ها به دفتر ما مراجعه و ابراز تمایل برای نامزدی در انتخابات کردند. اسم آنان را نمی‌برم. هر فردی که برای اعلام نامزدی به من مراجعه می‌کند، برای اینکه تعداد پایین بیاید می‌گویم تو را به خدا تو یکی کاندیدا نشو! اینکه گفتم از کناره‌گیری قالیباف استقبال می‌کنم فقط برای وحدت بیشتر است. نگرانی ما از تعدد و تکثر نامزدهاست.»

باهنر جمله بعد را با پیشنهادی مشابه به «هر داوطلب مطرح دیگری» برای انصراف از کاندیداتوری ادامه داد و گفت: «اگر قالیباف یا هر داوطلب مطرح دیگری بگوید نمی‌آید ما استقبال می‌کنیم برای اینکه یکی از نامزدهای مطرح کم و فضا قدری مشخص و مسیر وحدت جریان اصولگرا باقدرت و سرعت بیشتری طی شود.» منظور از آن داوطلب مطرح دیگر که انصرافش می‌توانست مسیر وحدت اصولگرایان را قدرت و سرعت بیشتری بدهد، مشخص بود. باهنر گزینه نهایی اصولگرایان برای انتخابات را هم در همان سخنان معرفی کرد: «تحلیلم این است اگر رئیسی داوطلب شود گروه‌های اصولگرا باهم جمع می‌شوند. رئیسی سابقه ۱۶ میلیون رای و موقعیت مقبول در جامعه اصولگرایی دارد.»

او چنان از نظر مثبت جبهه پایداری به سیدابراهیم رئیسی مطمئن بود که در تحلیل الگوی پایداری در انتخابات و شب‌انتخاباتی بودن رفتار سیاسی آنان باخاطری آسوده، گفت: «جبهه پایداری یک‌سری مواضع دارد که قابل‌احترام است؛ شاید با برخی از آن اختلاف نظر داشته باشیم. ما از گذشته بحثی داشتیم اما شاید امروز نظراتشان عوض شده باشد. آنان قبلاً می‌گفتند فرد اصلح را معرفی می‌کنیم ولو اینکه انتخاب نشود و ما می‌گفتیم برای فعال سیاسی معنا ندارد این حرف را بزند. باید فردی معرفی کنیم که انتخاب شود و امکان رای‌آوری داشته باشد اما به‌تازگی از برخی اعضای جبهه پایداری شنیدم در پی نتیجه‌گرفتن از انتخابات هستند و مواضع آنان مقداری تعدیل شده است.» پیش‌بینی باهنر سه ماه بعد تحقق یافت و جبهه پایداری در بیانیه‌ای ابراهیم رئیسی را به‌عنوان کاندیدای اصلح معرفی کرد. سعید جلیلی البته زمان بیشتری نیاز داشت و تا ۴۸ ساعت مانده به انتخابات، دستش به نوشتن بیانیه انصراف به نفع رئیسی نرفت.

بهمن ۱۴۰۰ خبری از جلسات باهنر با علی‌اکبر ناطق‌نوری، روحانی و لاریجانی منتشر شد و فرصتی مناسب در اختیار مخالفان نقش‌آفرینی او در جریان اصولگرایی قرار داد. باهنر در موقعیتی پارادوکسیکال به تشکیل دولت سایه متهم شد و برخی او را ورودی جدید جبهه نوین اصلاح‌طلبی نامیدند. مخالفت‌ها با رفتارها و گفتارِ حالا کاملاً متفاوت باهنر میان رادیکال‌های اصولگرا به نقطه‌ای رسیده بود که امکان زیر ضرب بردن او، توجیه‌پذیر تلقی می‌شد. او در واکنش، سابقه تشکیل این جلسات ماهیانه را تا مجلس پنجم عقب کشاند و گفت: «افراد این جلسه اعضای هیئت رئیسه‌ مجالس از دوره پنجم تا امروز هستند. آقای روحانی هم همواره حضور داشت البته در دورانی که رئیس‌جمهور بود کمتر شرکت می‌کرد و پس از ‌اتمام کار دولتش هم من در جلسه‌ای به دیدن او رفتم. با دکتر لاریجانی هم گاهی دیدارهایی داریم. حالا عده‌ای به دروغ گفتند اینها باهم نشسته‌اند و می‌خواهند دولت سایه تشکیل بدهند. شاید به‌نظر خیلی‌ها دولت سایه اصلاً چیز بدی نباشد اما الان دولت آقای رئیسی دولت مطلوب ماست. اینکه عده‌ای به خاطر ملاقاتم با آقای روحانی و برخی آقایان دیگر گفته‌اند وارد جبهه اصلاح‌طلبی نوین شده‌ام حرف درستی نیست. همیشه گفته‌ام تمام کسانی که زمانی به این کشور خدمت کرده‌اند، نباید از جریان سیاسی خارج شوند.»

باهنر در سخنانش بازهم از در حمایت حسن روحانی وارد شد و باصراحت اعلام کرد: «اینکه عده‌ای بلند شده‌اند و می‌گویند آقای روحانی باید محاکمه شود درست نیست. آقای روحانی قطعاً خدمات ارزشمندی به کشور کرده و حتماً اشکالاتی هم وجود داشته، اما اینکه بگوییم یک نفر به‌خاطر بعضی اشکالات در تصمیمات مدیریتی باید محاکمه شود درست نیست.» سخنانش درباره علی لاریجانی هم مشابه دفاعش از روحانی، صریح و یکدست بود.

شهریور ۱۴۰۲ در گفت‌وگویی به مناسبت دوسالگی دولت سیزدهم با ایسنا، توانست چهار اقدامات مثبت دولت را یادآوری کند و در مقابل از اقدامات انجام‌نشده‌ای بگوید که «بحث‌های زیادی درباره آن‌ها مطرح است» و اگر بخواهد ردیفشان کند «از حوصله خارج است»: «زمان تبلیغات انتخاباتی یکی از کاندیداها می‌گفت اگر من رئیس‌جمهوری شوم هفت‌روزه مشکل بورس را حل می‌کنم اما الان ۷۰۰ روز گذشته و کسی مشکل را حل نکرده است. چندوقت پیش گفتند خودرو به بورس می‌رود، این موضوع قیمت‌ها را پس و پیش کرد و صبح روز بعد اعلام شد این اتفاق رخ نمی‌دهد. با همین دو جمله تأثیرات مالی و اقتصادی فراوانی برجا می‌ماند. برخی ورشکسته می‌شوند و برخی قوت می‌گیرند. یا گفته شد خودرو را در سامانه می‌فروشیم‌. موارد متعددی مراجعه کردند که اسم ما درآمده است اما پول نداریم، شما حاضرید مجوز ما را بخرید؟ اقداماتی برای جلوگیری از این وضعیت انجام می‌شود اما اصل این کار غیرمنطقی است.» این جملات باهنر را می‌توان به تک‌مضراب‌های سابقش اضافه کرد که البته آن روزها چندان همنواز و هم‌نوایی مؤثری در جریان اصولگرایی پیدا نمی‌کرد.

دو سال گذشت تا در شهریور ۱۴۰۴ باهنر در مناظره‌ای با علی شکوری‌راد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب درباره بروز فشارهایی اجتماعی و طرح مسائلی در حوزه رعایت حجاب از تریبون‌های نمازجمعه بگوید:‌ «از لحاظ حقوقی و قانونی، شورای‌عالی امنیت ملی لایحه حجاب را کات کرده و دیگر قابل‌پیگیری نیست و در حال حاضر اقدام حول این قانون هیچ توجیهی ندارد. قبلاً ممکن بود چندنفر خانم بروند روبه‌روی مجلس و بگویند حجاب تمام اسلام است و این است و آن است ولی از نظر حاکمیت اگر خبر بگیرید – حتی از خود پلیس ۱۱۰ – می‌گویند در الزام برای مسئله حجاب، جریمه نقدی، کیفری یا حقوقی وجود ندارد. هیچ قانونی هم نیست که قرار باشد مبتنی بر آن – این کارها را – انجام دهند. پارادایم‌ها در حال اصلاح نرم است.»

او در بخش دیگری از مناظره به جمله معروف «مملکت مال حزب‌اللهی‌هاست» - که از تولیدات ماندگار صداوسیما در نشر اظهاراتی کم‌نظیر محسوب می‌شود - اشاره کرد و گفت: «ما ۱۰ درصد حزب‌اللهی داریم، ممکن است ۵ – ۶ درصد هم رأی سیاه و ضدانقلاب کامل داشته باشیم، ۹۰ درصد مردم هم می‌خواهند زندگی کنند. ایران را دوست دارند. ایران یکپارچه و مقتدر را می‌خواهند اما می‌خواهند زندگی کنند. می‌خواهند آینده، معیشت، اشتغال فرزندشان درست و گرفتاری‌ها حل شود.» صراحت باهنر در این مناظره آنقدر پررنگ بود که کمتر رسانه‌ای جمله‌ای از طرف مقابل او که از اصلاح‌طلبان سرزبان‌دار است بازنشر کرد؛ نمونه‌ای کمیاب از چربش کفه جذابیت بیان و رک‌گویی در مناظره‌ای سیاسی  به‌نفع طرفی که نزدیک به حاکمیت تعریف می‌شود.

باهنر سخنانش در آن مناظره را در نشست ۱۲ مهر با رسانه‌ها تکمیل کرد: «قانون حجاب اجباری لازم‌الرعایت نیست و با رایزنی شورای امنیت ملی این مصوبه مجلس متوقف شده است. سئوال اساسی این است که حجاب اجباری نیست، اما تا چقدر برهنگی آزاد است؟ بالاخره یک حدی باید باشد. همه کشورها در پوشش عرف دارند و باید حتماً رعایت کنیم. اما اینکه اجباری در این نوع حجاب باشد، اشتباه است. هنوز هم عده‌ای دنبال حجاب اجباری هستند که جلوی مجلس تحصن هم می‌کردند. ما دنبال تک‌صدایی نیستیم. نمی‌گوییم همه دهن‌ها را ببندیم. بحث ما تک‌صدایی نیست، تصمیمات ملی نظام است. اکنون قانون حجاب اجباری در کشور لازم‌الاجرا نیست.» پیش از اینکه باهنر به منزل برگردد یا راهی دفتر کارش شود، اعتراض رادیکال‌ها به او باصراحتی در حدواندازه سخنان خودش راهی شبکه‌های اجتماعی شد، به صحن مجلس کشید، نایب رئیسش را وادار به واکنش کرد و حسین شریعتمداری را به انتشار شبانه یادداشتی در کانال روزنامه کیهان رساند.

فردای آن روز نماینده خمینی‌شهر پشت تریبون مجلس خطاب به باهنر، گفت: «مردم متدین حق دارند از ما عصبانی باشند؛ برهنگی، مشروبات الکلی و بدن‌نمایی را می‌بینند. در کنارشان، کسی که مدت‌ها در جایگاه نیابت رئیس همین مجلس تکیه زده بوده می‌گوید حجاب دیگر مستند قانونی ندارد، از خون برادر شهیدت خجالت بکش!» و نماینده قم دنباله سخن او را با این جملات گرفت: «برای جلب رضایت تعدادی متحجر و هنجارشکن، مؤمنین را از دست ندهید. بدن‌ها و اعضای بدنی که به حراج گذاشته شده، نسل فاسد تحویل شما می‌دهد. به چه دل خوش کرده‌اید و از چه می‌ترسید؟» نماینده شهرکرد هم به جمع اضافه شد:‌ «آقایی اخیراً گفته‌اند من از روز اول اعتقادی به حجاب اجباری نداشته و ندارم. حجاب اجباری واژه‌ای است که توسط تریبون‌های ملعونینی چون مسیح علی‌نژاد و اسرائیل اینترنشنال خلق شده است. شما گفته‌اید نظام خیلی نرم تغییر پارادایم داده و قانونی برای عفاف و حجاب نداریم. آیا سخن شما تشویق برهنگی نیست؟ شما مصلحت کدام نظام را در مجمع تشخیص مصلحت بررسی می‌کنید؟ مصلحت نظام وحشی برهنه غرب یا مصلحت نظام اسلامی؟»

در شبکه‌های اجتماعی فارغ از حساب‌های کاربری حامی اجرای لایحه عفاف و حجاب، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی، باهنر را «مسئول بی‌هنر» نامید و نوشت: «واقعاً نمی‌دانید که با نظرات خطا و بی‌جا درباره‌ حجاب و پوشش اجتماعی، فضا را برای هنجارشکنی بیشتر باز می‌کنید و انسجام ملی را تحت الشعاع قرار می‌دهید؟» سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر هم خطاب به باهنر نوشت: «نه شما سخنگوی نظامید و نه نظام حجاب که حکم خدا هست کنار گذاشته است. وقتی تمام سرمایه سیاسی‌تان با شعارهای ‎حزب‌اللهی‌ بوده و حالا حزب اللهی‌ها را ۱۰ درصد می‌دانید، مصداق رفتار محافظه‌کارانه و مذموم است.»

این‌بار باهنر حتی واکنشی هم به این اعتراضات نشان نداده و به نظر نمی‌رسد همچون بهمن ۱۴۰۰ نگران برداشت‌هایی باشد که از سخنانش در بخشی پرجنب‌وجوش از جریان اصولگرایی می‌شود. در طول این سه سال و چندماه رخدادهای بسیاری پیش آمده و صف‌بندی‌های گذشته یا معنا و مفهوم تازه‌ای پیدا کرده یا بی‌معنی و کم‌اثر شده. چهره سیاست داخلی ایران در حال بازآرایی است و باب تحولات در سیاست خارجی به سمت‌وسوی دیگری روی گردانده است.

شاید برای برخی مثل باهنر این نشانه‌ها ملموس‌تر به‌نظر می‌آید و در گفتار و رفتارش موثر واقع می‌شود و شاید برای دیگرانی که روی کاربران همراه در شبکه‌های اجتماعی حساب بازکرده‌اند و همچنان به ابزارهایی مثل تحصن و تظاهرات فکر می‌کنند یا کارکردی مشابه برای تریبون‌ مجلس و امثال آن قائلند، چنین نشانه‌هایی فرصت طلایی برای پیشبرد طرح و برنامه‌های برزمین‌مانده محسوب می‌شود. اینکه کدام دیدگاه به واقعیت نزدیک‌تر است و چه رویکردی در سیاست‌گذاری‌ها خریدار بیشتری دارد را آینده تعیین می‌کند اما تا اینجای کار آنچه قطعی است شتاب‌گرفتن تحولات فکری در چهره‌هایی است که روزگاری نمادهای اصیل اصولگرایی بودند اما امروز یا این مفهوم برایشان رنگ‌باخته یا معنایی دیگر یافته یا در چارچوبی تازه‌تر قابل‌طرح است. روندی که مطلعش می‌تواند تغییر آشکار گفتار و رفتار اکبر هاشمی‌رفسنجانی از میانه دهه ۸۰ تا پایان عمر باشد و تداومش به تغییر مواضع حسن روحانی، علی لاریجانی یا مصطفی پورمحمدی در طول سالیان اخیر متصل شود. باهنر در این جمع تازه‌وارد نیست اما اصرار به ادامه چنین مسیری، او را در چشم همفکران قدیمی به صف نامحرمان اضافه می‌کند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha
avatar
امروز ۰۹:۵۵

....درود به شرف باهنر .....رنج پدر حلالش .....همین .

avatar
امروز ۱۰:۳۷

تو اصول گرایان باهنر از همه با سوادتر ،فهمیده تر و با تدبیر تر است ، درود خدا و پیامبرش بر باهنر

avatar
امروز ۱۱:۱۲

ایشون همیشه ادم هوشمندی بوده.

avatar
امروز ۱۲:۴۱

پدر وخانواده باهنر مردان مومن وانقلابی هستند چون خانواده شهید هستند