به گزارش ایسنا، در دو روز گذشته، کاخ سفید حالوهوای جشن به خود گرفته بود؛ جشن موفقیت توقف جنگ در غزه. تنها نکته ناخوشایند، نرسیدن جایزه نوبل صلح به «دونالد ترامپ» رئیسجمهور ایالات متحده بود؛ جایزهای که به «ماریا کورینا ماچادو» رهبر مخالفان دولت ونزوئلا تعلق گرفت. ترامپ پیشتر تمایل خود را برای دریافت آن به عنوان پاداشی برای این «دستاورد صلحآمیز» ابراز کرده بود. او از واگذاری جایزه به ماچادو ابراز نارضایتی کرد و کمیته نوبل را به سیاسیکاری متهم ساخت.
به نقل از العربی الجدید، اکنون، با آغاز اجرای فاز نخست توافق، بحثها پیرامون آن فروکش کرده اما گمانهزنیها درباره نقش آینده ترامپ در مرحله دوم طرح صلحش افزایش یافته است. پرسش محوری در واشنگتن این است که آیا او در مرحله دوم نیز با همان شیوه فشار و نفوذ، روند دیپلماتیک را پیش خواهد برد یا نه.
گفته میشود فضای تصمیمگیری در پایتخت ایالات متحده در این خصوص مبهم و چندپهلو است. برخی منابع احتمال میدهند ترامپ همچنان بر اجرای طرح خود پافشاری کند، اما همزمان یادآور میشوند که او در گذشته بارها به نتانیاهو اجازه داده بود طرحها و ابتکارات مشابه را بدون هیچ مانع جدی خنثی کند.
در رابطه با مرحله نخست، روشن است که ترامپ با وجود تکذیب سفیر رژیم صهیونیستی در واشنگتن، نتانیاهو را وادار به پذیرش چهار بند کلیدی کرد: ۱. توقف کامل آتشبس، ۲. عقبنشینی جزئی نیروهای اسرائیلی، ۳. آزادی زندانیان صهیونیستی و تعدادی از اسرای فلسطینی، ۴. بازگشایی گذرگاهها برای ورود کمکهای بشردوستانه به غزه.
ترکیب فشار دیپلماتیک، شرایط منطقهای و حتی بحران انسانی در غزه، ترامپ را قادر ساخت نتانیاهو را وادار به پذیرش این شروط کند. حتی منتقدان ترامپ نیز اذعان دارند که او در این مرحله نقش میانجی قدرتمند و پیگیری ایفا کرد و دامادش «جارد کوشنر» نیز در این روند سهمی فعال داشت.
اما چالش اساسی، ۱۶ بند باقیمانده از طرح است که شامل خروج کامل از نوار غزه، تعیین تکلیف مسئله سلاحها، پایان قطعی جنگ و مدل اداره غزه میشود. توافق موجود در این موارد پر از ابهام و تناقضات متنی است — از جمله زمانبندی دقیق خروج نهایی ارتش رژیم صهیونیستی، حدود منطقه حائل داخل غزه، یا تفکیک میان «خروج کامل» و نگهداشتن نیروهای صهیونیستی در برخی مناطق مرزی.
همچنین، در بخش مربوط به «روز بعد از جنگ»، اشارههایی به ترتیبات امنیتی و مدیریتی زیر نظر هیئتی به ریاست «تونی بلر» نخستوزیر پیشین انگلیس آمده است. طبق مفاد منتشرشده، ترامپ قرار است ریاست «هیئت ادارهکننده غزه» را—ولو به صورت افتخاری—برعهده گیرد. افزون بر این، در متن توافق بندهایی وجود دارد که از تحقق «حل دائمی مناقشه» سخن میگوید و آن را به «حق تعیین سرنوشت از مسیر قابل اعتماد منتهی به تشکیل کشور» مرتبط میسازد؛ عبارتی که از دید منتقدان، مینگذاری زبانی است، چراکه رژیم صهیونیستی همواره از «تعیین سرنوشت» بهجای «تشکیل کشور» استفاده کرده است.
این فضای مبهم، در عمل دست رژیم صهیونیستی را برای بازی با مفاد توافق باز میگذارد، چنانکه در تجربه مذاکرات اسلو مشاهده شد. از همین رو، نتانیاهو از ابتدا بر تفکیک طرح ترامپ به دو مرحله تأکید داشت: او در مرحله اول ناچار به عقبنشینی شد، اما مرحله دوم را باز و منعطف نگه داشت تا به تفسیر صهیونیستی از مواد توافق مجال دهد. به این ترتیب، او تنها با مرحله نخست طرح موافقت کرد نه با کل برنامه «صلح ترامپ». چنین راهبردی، امکان عقبنشینی و وقتکشی را برای تلآویو حفظ میکند، حتی شاید تا اجرای عملیاتهای نظامی در مناطق اطراف برای تغییر فضای سیاسی و جلب افکار عمومی.
«زبگنیو برژینسکی» یکی از مشاوران امنیت ملی دولت کارتر روزی گفته بود: مذاکرات اسرائیلی–فلسطینی هرگز به نتیجه نمیرسد، زیرا توازن قوا بهشدت به نفع اسرائیل است؛ تنها راهحل واقعی آن است که واشنگتن پیشنویس طرحی جامع را تدوین و سپس طرفین را برای امضا فرا بخواند.
این توصیف کاملاً بر وضعیت کنونی صدق میکند؛ زیرا ترامپ نیز در مرحله نخست چنین کرد و توانست اجرای آتشبس را تحمیل کند. اکنون پرسش این است که آیا او در مرحله دوم، همان مسیر را در پیش خواهد گرفت؟
گفته میشود تصمیم ترامپ برای الحاق دوباره کوشنر به تیم پیگیری مذاکرات، احتمال تکرار این سناریو را تقویت میکند؛ با این حال، ابهامهای فراوانی همچنان باقی است و روشن نیست آیا مرحله دوم واقعاً به «مسیر تشکیل کشور فلسطین» ختم خواهد شد یا نه.
انتهای پیام
نظرات