فخرالسادات خامسی به مناسبت ۲۰ مهر روز بزرگداشت حافظ در گفتوگو با ایسنا، ضمن بیان این که عشق یکی از کلیدیترین واژهها در شعر و ادب فارسی است، اظهار کرد: هیچ شاعری در زبان و ادبیات فارسی نیست که دربارهی عشق سخن نگفته باشد، البته این عشق گاه مادی و دنیوی و گاهی عشقی معنوی، اصیل و مربوط به خداست.
وی با بیان این که گاهاً در اشعار شاعران ایران زمین میتوان جلوههای عشق را در حیطههای سیاسی، اجتماعی و میهنی را نیز پیدا کرد، افزود: در نگاه عارفانه، عشق راهی برای رسیدن به گنج حقیقی وجود است و پارادوکس زیبای عشق در این است که عاشق نه برای کسب چیزی بلکه برای باختن هر آنچه که دارد، عشق میورزد و در این مسیر، برنده حقیقی کسی است که «باختن» را بیاموزد که از این منظر، در میدان عشق همگان بازندهاند مگر آنان که هنر باختن را فرا گرفته باشند.
این استاد دانشگاه و دکتری زبان و ادبیات فارسی واژه «طرهی یار» در شعر معروف حافظ را به عنوان نمادی از عشق معرفی کرد که برای هر انسانی در طول زندگی میتواند معانی متعدد و متفاوتی داشته باشد؛ «مصلحتدیدِ من آن است که یاران همه کار///بِگُذارَند و خَمِ طُرّهٔ یاری گیرند».
خامسی در بخش دیگری از سخنان خود به عرفان عشق در اندیشهی حافظ پرداخت و گفت: حافظ راز آفرینش جهان و انسان را در عشق ورزی به جمال ازلی الهی میداند و آن را با استناد به حدیث قدسی «کنت کنزاً مخفیاً...» چنین بیان میکند؛ «در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد///عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد».
وی با بیان این که در این نظام فکری، انسان «طفیل هستی عشق» است، این شعر حافظ که میگوید؛ «طُفیلِ هستیِ عشقند آدمیّ و پَری///ارادتی بنما تا سعادتی بِبَری» را قرائت کرد.
عضو شورای شهر یزد با اشاره به نقش عشق در رسیدن به کمال، افزود: به باور حافظ، با بال و پر عشق است که میتوان از خاک به افلاک پرواز کرد؛ «کمتر از ذره نهای پست مشو مهر بورز///تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان».
وی با برشمردن ویژگیهای عشق راستین در اندیشهی حافظ، خاطرنشان کرد: حضرت حافظ، عشق را ازلی و ابدی میخواند و میگوید؛ «ماجرایِ من و معشوقِ مرا پایان نیست///هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام» و در بیت دیگری عشق را یک فرمان الهی میداند و عنوان میکند؛ «جهانیان همه گر منعِ من کنند از عشق/// من آن کنم که خداوندگار فرماید».
خامسی در پایان اضافه کرد: در آخر این عشق است که با صیقل دادن دل، انسان را به کمال میرساند، همانگونه که لسان الغیب میگوید؛ «عاشق شو اَر نَهْ روزی، کارِ جهان سرآید///ناخوانده نقشِ مقصود، از کارگاهِ هستی».
انتهای پیام
نظرات