در میان برگهای پرغبار تاریخ، نام کوروش بزرگ یادآور دورانی است که قدرت و عدالت در کنار هم معنا میشدند. او در نگاه بسیاری، نه فقط پادشاهی ایرانی، بلکه نمونهای از فرمانروایی خردمند است؛ الگویی که در روایتهای تاریخی، ادیان الهی و حتی تفاسیر قرآنی، نشانی از آن میتوان یافت. بازخوانی میراث او، فرصتی است برای نگریستن دوباره به مفهوم عدالت، آنگونه که در فرهنگ ایران و تعالیم الهی ریشه دارد.
در قرن ششم پیش از میلاد، جهان در سایه جنگها و رقابتهای خونین امپراتوریها میزیست. در چنین روزگاری، کوروش، بنیانگذار سلسله هخامنشی، راهی دیگر را برگزید؛ راهی که قدرت را در خدمت تدبیر و احترام به انسان میخواست. در منابع تاریخی آمده است که پس از فتح بابل، او نه با ویرانی، بلکه با آزادسازی شناخته شد. به جای مجازات، دستور به بازسازی معابد و بازگرداندن مردمان به سرزمینشان داد. همین رفتار، در سنگنوشته گلینی که امروز در موزه بریتانیا نگهداری میشود، بازتاب یافته است؛ استوانهای که از نگاه بسیاری، یادگار اندیشهای انسانی در میان فرمانهای پادشاهان باستان است.
اما فارغ از داوری درباره جزئیات تاریخی، آنچه اهمیت دارد، نگاه متفاوت او به انسان است؛ نگاهی که قدرت را نه در تصرف خاک، بلکه در تسخیر دلها میدید.
ذوالقرنین قرآن؛ فرمانروای عدالتورز در نگاه وحی
برخی مفسران قرآن، از جمله علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، شباهتهایی میان ویژگیهای ذوالقرنین و کوروش دیدهاند: عقلانیت، عدالتورزی، ایمان و ساختن سدی در برابر ظلم. هرچند قرآن نامی از شخص خاصی نمیبرد و هدفش، معرفی الگوی حاکم عادل است، نه روایت تاریخی یک پادشاه. «وَیَسْأَلُونَکَ عَنْ ذِی الْقَرْنَیْنِ قُلْ سَأَتْلُوا عَلَیْکُم مِّنْهُ ذِکْرًا إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا» (کهف: ۸۳–۸۴)
قرآن کریم در سوره کهف از فرمانروایی دادگر با عنوان «ذوالقرنین» یاد میکند؛ انسانی مؤمن که خداوند او را توانایی و درایت بخشیده بود تا در شرق و غرب زمین بگردد و از ستمدیدگان در برابر فسادگران دفاع کند. این همخوانی نشان میدهد که در ذهن و ضمیر مردم، تصویر یک فرمانروای دادگر و اخلاقمحور ریشهای کهن دارد؛ تصویری که میتواند از ذوالقرنین قرآن تا کوروش تاریخ امتداد یابد. در نگاه قرآن، قدرت، زمانی ارزشمند است که در مسیر حق و خدمت به بندگان خدا باشد. همین اصل، در آموزههای ایرانی نیز با مفهوم «داد» یا «اشه» معنا یافته است؛ همان قانونی که نظم و راستی را بنیاد پایداری جامعه میداند.
در ذهن ایرانیان، نام کوروش بیش از آن که یادآور قدرت و فتوحات باشد، نشانی از خِرَد، مدارا و مردمداری است. او در حافظه تاریخی این سرزمین، نماد دورانی است که فرمانروایی بااخلاق پیوند داشت و تصمیمگیری باخرد جمعی معنا مییافت. ایرانیان، در طول قرنها، تصویر او را نه در زر و سنگ، بلکه در روایتهای فرهنگی و آموزههای اخلاقی بازآفرینی کردهاند؛ در اندیشهای که میگوید: قدرت اگر بیعدالت باشد، پایدار نمیماند.
یاد کوروش در حقیقت، یاد یک نگاه انسانی است؛ نگاهی که در دل سنت ایرانی و در امتداد آموزههای دینی، کرامت انسان را اصل میداند. در میراث فکری ایران، مفهوم «داد» یا همان عدالت، همپایه ایمان است؛ و این همان چیزی است که قرآن نیز بر آن تأکید دارد: «اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الإحسان».
در این معنا، کوروش نهتنها شخصیتی تاریخی، بلکه یادآور روحیهای از خرد و میانهروی است؛ روحیهای که در فرهنگ ایرانی همواره باایمان، انصاف و حرمت انسان همراه بوده است.
حمید نادری، استاد تاریخ ایران باستان در دانشگاه آزاد اسلامی شهرضا و عضو شورای پژوهشی مرکز مطالعات تاریخی میراثفرهنگی کشور در گفتوگو با ایسنا بر ضرورت نگاهی علمی و متعادل به گذشته ایران تأکید کرد.
وی با اشاره به نقش کوروش دوم در شکلگیری نخستین ساختار حکومتی فراگیر در ایران افزود: کوروش، بنیانگذار دودمان هخامنشی، از چهرههای برجسته تاریخ ایران و خاورمیانه بهشمار میرود. منابع تاریخی از جمله کتیبه بابل و روایتهای یونانی او را پادشاهی مقتدر معرفی میکنند که توانست نظامی منسجم و پایدار ایجاد کند. در بررسی جایگاه کوروش باید از نگاههای اسطورهای پرهیز کرد و او را در چارچوب شرایط سیاسی و فرهنگی زمان خود شناخت.
این مدرس دانشگاه درباره منشور مشهور کوروش بیان کرد: این اثر در اصل استوانهای گِلی به زبان اکدی است که پس از فتح بابل نوشته شد و بیش از آن که متنی حقوقی باشد، سندی سیاسی و دینی به شمار میآید.
نادری اظهار کرد: گرچه در قرن بیستم برخی آن را نخستین اعلامیه حقوق بشر نامیدند، اما در پژوهشهای دانشگاهی این تعبیر بهصورت دقیق پذیرفته نیست. ارزش منشور کوروش در این است که سیاستهای آغازین حکومت هخامنشی را بهخوبی نشان میدهد.
وی در ادامه به موضوع «روز کوروش» اشاره کرد و توضیح داد: در تقویم رسمی کشور چنین روزی ثبت نشده است و تعیین تاریخ هفتم آبان بیشتر بر پایه برداشتهای غیررسمی از بازگشت کوروش به بابل صورتگرفته است. منابع تاریخی در این زمینه تاریخ دقیقی ارائه نمیدهند و به همین دلیل نمیتوان از مبنایی قطعی سخن گفت.
این مدرس دانشگاه تأکید کرد: پرداختن به میراث تاریخی ایران، اگر در قالب فعالیتهای فرهنگی و پژوهشی و با هماهنگی نهادهای ذیربط انجام شود، میتواند موجب افزایش آگاهی عمومی شود.
نادری با تأکید بر لزوم پرهیز از نگاه سیاسی به تاریخ خاطرنشان کرد: میراث کوروش بخشی از هویت فرهنگی ایرانیان است و باید با دید تحلیلی و متوازن به آن نگریست. شناخت درست از تاریخ، ما را در فهم بهتر مسیر تمدنی ایران یاری میدهد و احترام به گذشته، زمانی ارزشمند است که به انسجام فرهنگی و تقویت هویت ملی امروز منجر شود.
وی با اشاره به پیوند میان میراث تاریخی و فرهنگ اسلامی ایرانی اظهار کرد: در جمهوری اسلامی ایران، نگاه به تاریخ با تکیهبر عقلانیت، هویت ملی و ارزشهای اسلامی تعریف میشود. توجه به دستاوردهای تمدنی ایران باستان، درصورتیکه در بستر فرهنگ اسلامی و ملی تحلیل شود، میتواند زمینهساز خودباوری نسل جوان و تقویت حس تعلق به میهن باشد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: نهادهای فرهنگی و آموزشی با تدوین برنامههای پژوهشی و آموزشی منظم، تاریخ ایران را بهصورت علمی و واقعگرایانه در مدارس و دانشگاهها آموزش دهند. زیرا شناخت گذشته، شرط درک حال و ساختن آینده است؛ اگر این شناخت بر پایه مستندات تاریخی و با احترام به ارزشهای ملی و دینی باشد، میتواند مسیر توسعه فرهنگی کشور را روشنتر کند.
میراث کوروش، اگر با نگاه قرآنی و اخلاقی نگریسته شود، نه در تعارض با ایمان، بلکه در امتداد آن است؛ چراکه قرآن نیز بر همان ارزشهایی تأکید دارد که در رفتار این پادشاه باستانی دیده میشود: عدالت، تساهل و پاسداشت کرامت انسان.
انتهای پیام


نظرات