نوید ظریفکریمی، نویسنده رمان «نقارهچی»، که این کتاب را بیشتر مناسب اقتباس سینمایی میداند در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: در ادبیات داستانی، کلید برقراری تعادل بین واقعیتهای تاریخی و تخیل، در انتخابهای درست نویسنده نهفته است. از آنجایی که داستان این کتاب در بستری تاریخی روایت شده است، باید با استفاده از ابزارهای درست در انتخاب و پرداخت شخصیتها همچنین مسیر پژوهشی پروژه، این هماهنگی را ایجاد میکردم.
ظریفکریمی افزود: در آغاز پیشنهاد نگارش کتاب مستندی درباره مرحوم حاج احمد اقوام شکوهی، قدیمیترین نقارهزن و خادم حرم، به من داده شد. از آنجا که ایشان در آن زمان فوت کرده بودند و آشنایی قبلی من با این شخصیت برای ساخت یک اثر مستندنگاری یا تاریخ شفاهی کافی نبود، پیشنهاد دادم که قالب کار تغییر کند.
وی ادامه داد: با توجه به نبود شخصیت اصلی برای مصاحبه، بهترین پیشنهاد، تبدیل اثر به رمان بود. این تغییر قالب، هم دامنه مخاطبان را گستردهتر میکرد و هم امکان پرداخت هنری به موضوع را فراهم میساخت. من این ایده را پیگیری کردم و در نهایت، کتاب «نقارهچی» به همت انتشارات ستارهها منتشر شد.
این نویسنده درباره مسیر شکلگیری این رمان، خاطرنشان کرد: مرحوم شکوهی، باسابقهترین فرد در خاندان شکوهی بود (که اکثرا خادم حرم هستند) و تا قبل از زمان فوت ایشان که آذرماه ۱۳۹۶بود، اطلاعاتی در قالب مصاحبه و گزارشهای مختصر در نشریات حرم از این شخصیت ثبت شده بود؛ اما این اطلاعات بسیار کلی و فاقد جزئیات لازم بودند و نیاز به بررسی بیشتر داشت. یکی از اهداف دیگر این اثر که اهمیت فراوانی هم داشت، معرفی اماکن ناشناخته یا کمتر شناخته شدۀ حرم بود که در همین راستا «نقارهخانه» بهعنوان یکی از برجستهترین این اماکن، محور اصلی کتاب قرار گرفت.
جای خالی آثار تخصصی و جذاب برای گروه سنی نوجوان
ظریفکریمی درباره انتخاب گروه سنی نوجوان برای این رمان، گفت: این انتخاب به این دلیل بود که در کشور ما برای این گروه سنی، آثار هنری اعم از رمان و تئاتر بهاندازه کافی تولید نشده است. درحالی که به نسبت، برای کودکان و بزرگسالان تولیدات ادبی و هنری بیشتری داریم و این نوجوانان هستند که همواره با خلأهایی در این زمینه روبهرو هستند. در عین حال ویژگی شان این است که اثر تولید شده برای این گروه سنی از مخاطبان، ممکن است برای گروههای سنی دیگر نیز قابل مطالعه و ارجاع باشد.
وی افزود: هدف من بهعنوان نویسنده این است که دایره مخاطبان خود را محدود نکنم. برای همین سعی کردم با انتخاب موضوعاتی که برای نوجوانان بکر و جذاب باشند، این دایره را گسترش دهم. چنین موضوعاتی این امتیاز را دارند که بتوان دربارهشان عمیقتر و متفاوتتر صحبت کرد. اگرچه انتخاب و پرداختن به آنها کاری دشوار است اما بهعنوان نمونه سوژه این کتاب چنین امکانی را برای من فراهم کرد.
این نویسنده با اشاره به اینکه در مقایسه قهرمانان آثار هنری داخلی و خارجی، بهوضوح خلأهایی را شاهد هستیم، یادآور شد: تولیدات برنامه ریزی شدهای در این حیطه وجود ندارد؛ تولیدات فعلی ما در چرخه صنعتی و حرفهای قرار ندارند و بسیار سلیقهای و دلی هستند. حجم تولیدات ادبی برای نوجوانان در ایران با کشورهای دیگر، چه در شرق آسیا و چه در غرب، قابل مقایسه نیست. آنها تولیدات انبوهی دارند و تعداد زیادی از آثار مکتوبشان به آثار نمایشی و سینمایی تبدیل میشود، درحالی که نمونههای موفق این حوزه در ایران، انگشتشمارند.
همراهی دو عنصر پژوهش و تخیل، موتور محرک داستاننویسی است
ظریفکریمی با تاکید به اینکه برقراری تعادل بین واقعیتهای تاریخی و تخیل، کاری بسیار دشوار است، بیان کرد: کلید این کار، در انتخابهای درست هنرمند نهفته است؛ از انتخاب شخصیتها گرفته تا پرداخت آنها. پیش از این مرحله نیز آگاهی و اشراف به تاریخ ضروری است. از آنجایی که داستان من در بستر تاریخی روایت میشود، باید با استفاده از ابزارهای درست تکنیکی و فنی، این هماهنگی را ایجاد میکردم.
وی افزود: موتور محرک این فرآیند، پژوهش کافی و دقیق است. یک بخش از اثر بر اساس مستندات موجود شکل میگیرد و بخش دیگر با تکیه بر تخیل و ابزارهای داستاننویسی ساخته میشود. سپس این اجزا باید در قالب مفاصلی درست، کنار یکدیگر قرار بگیرند. من در بیشتر آثارم از این قاعده استفاده کردهام.
این نویسنده با اشاره به اینکه ما در فضایی زندگی میکنیم که تجربیات، بهعنوان ماده خام خلق اثر هنری-عمل میکنند، تاکید کرد: یک اثر هنری از ذهن هنرمند نشات میگیرد، کاملاً شخصی و انحصاری بوده و باید رسانا شود در غیر این صورت مهجور میماند. مانند سبکها و مکاتب هنریای که در آنها از الگوها، اسطورهها و تجربههای مشترک بشری استفاده نشده است و به همین دلیل مورد توجه مخاطبان هم قرار نمیگیرد. ما باید بتوانیم به واسطه وجود یک «جهان مشترک» با مخاطب ارتباط برقرار کنیم و آن جهان را در اثر هنری خود بیاوریم؛ اگر مخاطب با جهان اثر آشنا نباشد، نمیتواند با آن ارتباط برقرار کند.
او ادامه داد: در همین راستا هدف پروه نقارهچی، تولید یک اثر داستانی بود، نه یک مستند. اگر قصد داشتیم مستند کار کنیم، تمام ابعاد یک شخصیت را در نظر میگرفتیم اما وقتی پرداختی داستانی به یک شخصیت داریم، تنها یک بعد از او را برجسته میکنیم. برای تقویت این بعد در داستان من از تکنیکی استفاده کردم که با توجه به دورهای که او در آن زندگی میکرد یعنی حوالی سال ۱۳۰۵، مقارن با سلطنت رضا شاه، طراحی شد.
نویسنده کتاب نقارهچی با یادآوری اینکه در آن سالها، قوانینی مانند تغییر لباس و متحدالشکل کردن پوشش، واقعه مشهور مسجد گوهرشاد، منع روضهخوانی و نیز محدودیتهای مطبوعاتی به اجرا درآمد، اظهار کرد: با تسلط به تاریخ و پژوهش، میتوان دریافت که شخصیت اصلی داستان در چه فضایی رشد یافته و با چه رویدادهایی همزمان بوده است. در این میان، جذابترین رویدادی که شخصیت در آن حضور داشته، انتخاب و برجسته شده است. بر این اساس، استخراج شخصیت حول یک بعد خاص صورت گرفته و سعی شده است تا ویژگیهای او در آن دوران حفظ شود.
تعطیلی نقارهخانه حرم رضوی در دوره رضا شاه، یکی از موضوعات محوری این داستان است
وی ادامه داد: یکی از وقایع مهمی که این رمان به آن اشاره میکند و پیش از این، کمتر در جامعه شناخته شده بود، تعطیلی نقارهخانه حرم در دوره رضا شاه است که هیچگاه به طور رسمی ثبت نشد. از این رو، یکی از رویدادهای محوری که در داستان از آن استفاده کردم، همین تعطیلی نقارهخانه حرم امام رضا(ع) است. در داستان، نوجوانی که قرار است نقارهزن شود، در همان ابتدای راه با بسته شدن نقارهخانه مواجه میشود.
ظریفکریمی درباره پتانسیل تبدیل این اثر به مستند، خاطرنشان کرد: محتوای این کتاب بیشتر مناسب اقتباس سینمایی است تا ساخت مستند، چراکه مستندات زندگی حاج احمد اقوام شکوهی به طور کافی موجود است. به نظر من حتی بهتر است که برای تولید یک اثر سینمایی از بخشهای مربوط به نوجوانی حاج احمد استفاده شود؛ جایی که او در سال ۱۳۱۵ قصد دارد به نقارهخانه برود اما با قانونی از سوی حکومت روبرو میشود که مانع او میشود؛ این بخش، هم جذاب و هم برای روایت، مناسب است.

در آثارم بهگونهای عمل میکنم که جذابیت دوبارهخوانی داشته باشند
نویسنده کتاب نقارهچی ادامه داد: معمولاً در آثارم سعی میکنم چندمنظوره عمل کنم و کتاب را به گونهای طراحی کنم که با یک بار خواندن، کنار گذاشته نشود. به همین دلیل سعی میکنم در کتابها و آثار هنری، کدها و لایههایی را بگنجانم که قابلیت برداشت و استفادههای مختلف داشته باشد. چندمنظوره بودن آثار همچنین این امکان را فراهم میکند که در حوزههای دیگر مانند تئاتر و سینما قابلیت اقتباس پیدا کنند و این رویکرد، امروزه در جهان مرسوم است. به نظر من، این نگاه چندمنظوره باید در کشور ما نیز گسترش یابد. همچنین، در آثار تولیدی برای گروه سنی نوجوان، ایماژ و تصویردار بودن داستان را بسیار مهم میدانم، چراکه اگر نوجوان نتواند صحنهها را تجسم کند، با اثر ارتباط برقرار نخواهد کرد.
لزوم توجه نهادهای فرهنگی و هنری به برقراری و تقویت ارتباط با نویسندگان
وی درباره مشکلات پیشپای نویسنده در آثاری که به پژوهش و دسترسی به منابع چندگانه نیاز دارند، گفت: پیش از نگارش این کتاب، در مرحله پژوهش، برای ورود به نقارهخانه قولهایی از طرف مسولان مربوطه به من داده شد. سپس نامهنگاریهای متعددی هم انجام شد، اما در نهایت با وجود تلاش بسیار، همکاری یا پاسخ مثبت و دلگرم کنندهای دریافت نکردم. برای مثال برای نگارش صحنهای که شخصیت داستان به بالای نقارهخانه میرود، از آن جهت که باید مستند باشد و صرفاً نمیشود به تخیل اکتفا کرد، نیاز بود از مکان دیدن کنم اما امکانش فراهم نشد.
او ادامه داد: اگر به خاطر عدم همکاری مسئولین، این کتاب در به تصویر کشیدن مکان و تاریخ دچار اشتباه میشد، مسئولیتش بر عهده چه کسی بود؟ این کمتوجهیها هر هنرمندی را آزردهخاطر میکند در حالی که روابط فرهنگی باید به گونهای باشد که خلق چنین آثاری را آسان کند. امروز بیش از هر زمان دیگری فکر میکنم که دوستان ما در بخش فرهنگی مجموعه آستان قدس میتوانند و باید کتاب «نقارهچی» را به دست زائران برسانند. این کتاب با توجه به اینکه شخصیت اصلی آن خادم حرم است و لوکیشن اصلیاش حرم مطهر رضوی و موضوعش بخشی از تاریخ آن مکان مقدس است، سزاوار نگاه و حمایت ویژهای از سوی این مجموعه است. گفتنی است که یکی از لذتبخشترین لحظات برای من به عنوان نویسنده کتاب و همچنین برای ناشر، این است که ببینیم نوجوانان این کتاب را در صحن حرم در دست دارند.
لزوم توجه به پیوند تاریخ ایران با مسائل دینی و آیینی، در تولید اثر هنری
ظریفکریمی با اشاره به اینکه تاریخ ما با مسائل دینی و آیینی عجین شده است و ردپای دین در تاریخ ما کمرنگ نیست، تاکید کرد: این دو همواره در کنار یکدیگر بودهاند و در تولید اثر هنری، ناگزیر باید این پیوند را در نظر گرفت. دین و تاریخ، بخشی جداییناپذیر از زندگی ما هستند؛ هم در گذشته حضور پررنگ داشتهاند، هم در امروز ما جاریاند و در بیشتر رویدادهایمان حضور دارند. به نوعی میتوان گفت این دو آنچنان در هم تنیدهاند که گویی بستهای آماده در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.

این نویسنده با اشاره به رمان دیگر خود با عنوان «باغ خونی»، خاطرنشان کرد: این کتاب نخستین اثر داستانی است که به موضوع کشف حجاب، پس از تصویب قانون اجباری کردن آن، میپردازد. این قانون، جامعه را با چالشهای گستردهای روبهرو کرد؛ گروهی به سختی تحت تأثیر قرار گرفتند و عدۀ دیگری نیز با آن مشکلی نداشتند. من در این داستان، به سراغ شخصیتی رفتهام که با این قانون مخالف بوده است.
وی ادامه داد: روایت داستان، شرح زندگی دختری به نام «بیگُم» است که پس از تصویب قانون کشف حجاب، با دنیایی جدید و پرچالش روبهرو میشود. او که پدر و داماد خانواده خود را در کشتار مسجد گوهرشاد از دست داده، اکنون با ممنوعیت حجاب هم مواجه شده است. بیگم شخصیتی است که نمیخواهد حجابش را کنار بگذارد، اما در عین حال مجبور است مسئولیت معاش خانواده را نیز بر عهده بگیرد، حال باید چه کند!؟ این اثر، روایتگر مشکلات و مصائب این دختر است و در کنار بیگم، بخش هایی از داستان هم از زبان یک دختر آذربایجانی مقیم مشهد روایت می شود.
ظریف کریمی با اشاره به اینکه «باغ خونی» در چهارمین دوره جایزه ادبی شهید اندرزگو، موفق به کسب افتخار شد، مطرح کرد: دربارۀ این کتاب نیز ماجرای جالبی وجود دارد. انتشارات ستارهها قصد تهیه یک کتاب را داشت، در جریان آن متوجه شدیم که در طرقبه، سنگ قبری قدیمی وجود دارد که ظاهراً مربوط به زنی است که در دوران قانون کشف حجاب، از دست آژانهای مشهد فرار کرده و نهایتاً همانجا کشته شده است. به آنجا رفتیم و با سنگ قبری قدیمی روبهرو شدیم که هیچ نشانه هویتی خاصی نداشت و تنها نام «فاطمه بیگم» بر روی آن حک شده بود؛ داستان رمان با الهام از این روایت شفاهی آغاز شد.
شکوفایی ظرفیت بالای ادبیات داستانی در مشهد، نیازمند برنامهریزی جدیتر است
این نویسنده افزود: ادبیات داستانی در مشهد با وجود ظرفیتهای بالای فرهنگی و ادبی این شهر، هنوز آنچنان که شایسته است سروسامان نیافته و نیازمند توجه و برنامهریزی جدیتر است. به نظر میرسد متولی مشخص و واحدی برای پیگیری و سازماندهی این حوزه وجود ندارد. نهادهای فرهنگی استان از جمله اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، حوزه هنری، آستان قدس رضوی و شهرداری مشهد، هر یک به نحوی در عرصه فرهنگ فعالیتهای جدی دارند و میتوانند نقش مؤثری در توسعه ادبیات داستانی شهر ایفا کنند. چنین نهادهایی با توجه به بودجه و مسئولیتهایی که دارند، امکان آن را دارند که با برنامهریزی منسجم و اقدام عملی، زمینه تولید و توزیع مناسب کتاب در سطح شهر مشهد را فراهم آورند.
وی با اشاره به اینکه هزینه تولید آثار هنری دیگر مانند فیلم، در مقایسه با حمایت از تولید کتاب بسیار بیشتر است، مطرح کرد: چنین موضوعاتی این پرسش را ایجاد میکند که چرا منابع به سمت رسانه کمهزینهتر و ماندگاری مانند کتاب سوق داده نمیشود. آنچه مشهود است، فقدان برنامهریزیهای اساسی، ماندگار و هنری در حوزه داستان است که باید هرچه سریعتر برای جبران آن چارهاندیشی شود. اگر ادبیات داستانی مشهد به حال خود رها شود، تنها همین تعداد محدودی از نویسندگان که به صورت خودجوش و مبتنی بر دغدغه و علاقه شخصی فعالیت میکنند به خلق اثر ادامه خواهند داد و یا کوچ کرده و در پایتخت به فعالیت خود ادامه میدهند.
ظریفکریمی ادامه داد: علاوه بر این مسائل، نسل جوانی که علاقهمند به نویسندگی است، نیازمند فضایی است که بتواند در آن تجربه کسب کند، آموزش ببیند و اثرش را به مرحله انتشار برساند. بسیاری از علاقهمندان این حوزه به دلیل نبود چنین بستری و نداشتن تجربه کافی از ادامه راه دلسرد شده یا از آن میترسند. امیدواریم با حمایت نهادهای مربوطه، این شرایط بهبود یابد.
انتهای پیام


نظرات