به گزارش ایسنا، مسؤولان رژیم صهیونیستی در کنار چهرههای رسانهای آن در گفتمانی که از هفتم اکتبر ۲۰۲۳ هزاران بار تکرار شده، بر این مساله اصرار دارند که «هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد»، این توجیه که برای مجاز جلوه دادن تلفات انسانی بزرگ در نوار غزه به کار میرود، فرض را بر این میگذارد که تمامی کسانی که در غزه زندگی میکنند، از کودکان گرفته تا سالخوردگان یا نیروهای حماس هستند یا همدست و طرفدار آنها و بر این اساس میتوان خون آنها را ریخت اما برخی اسناد داخلی از سرویس اطلاعات نظامی ارتش رژیم صهیونیستی (امان) که برای اولین بار در گزارش مشترک وبگاه عبری «سیها مکومیت»، روزنامه گاردین انگلیس و نیز مجله «+۹۷۲» منتشر شد، این ادعا را رد میکند.
عبارت «هیچ بیگناهی در غزه نیست» تنها یک رویکرد مردمی یا بیانیه رسمی گذار نبوده بلکه به محور گفتمان رسمی سیاسی و امنیتی تبدیل شده است، در آوریل گذشته «بوعز بیسموت» عضو پارلمان رژیم صهیونیستی (کنست) از حزب لیکود در مصاحبهای با شبکه ۱۴ تلویزیون این رژیم مدعی شد که «هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد» و «راهحل نظامی تنها زبانی است که دشمن میفهمد.» به همین ترتیب «دیوید امسالم» از حزب لیکود در جلسه ژانویه گذشته کنست گفت «تقریبا هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد، هر کدام از آنها یا پسر یا برادر یک مبارز هستند.»
این نوع گفتمان نشاندهنده منطق «گناه ارتباط» است که اصول قوانین بینالمللی انسانی آن را رد میکند، طبق این قوانین، ارتباط مسؤولیت فرد به روابط خانوادگی او مردود بوده و شرط آن است که با هر فرد به عنوان یک عنصر مستقل برخورد شود و فرد تا زمانی که ثابت نشده، بیگناه است، اما در اینجا ارتباط خانوادگی که مسالهای خارج از اراده شخص است، بهانهای برای محروم کردن او از بیگناهی و حتی فراتر از آن حق زندگی قرار داده میشود و از آنجایی که موضعی که پیشتر بیان شد، از سوی یکی از وزرای کابینه بود نه فقط یک فعال یا چهره رسانهای، این امر وجهه رسمی و سیاسی به آن میبخشد و نشان میدهد که دکترین امنیتی حاکم در نهاد رسمی این است که ساکنان غزه نه جوامع انسانی بلکه یک توده یکپارچه مجرم است.
این مطلب تنها بر گفتمان سیاسی رسمی صدق نمیکند بلکه نتایج نظرسنجی انجام شده از سوی مرکز «آکورد» (در اوت ۲۰۲۵) نشان داد که ۷۶ درصد از یهودیان ساکن اراضی اشغالی با این مطلب که «هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد» موافق هستند و این به عبارت رایجی در گفتمان عمومی تبدیل شده و علاوه بر این مسؤولان سیاسی نزدیک به کابینه فعلی این رژیم، اپوزیسیون، نظامیان و حتی هنرمندان و اهالی فرهنگ و ادب نیز آن را به کار میبرند.
با این حال تفاوتی میان گفتمان اکثریت راستگرا و اقلیت چپگرا را نشان میدهد، چپگراها به دنبال ممانعت از گسترش انتشار تصویر منفی از «اسرائیل» در افکار عمومی جهان هستند، طبق نظرسنجیها، در حالی که ۸۷ درصد از حامیان ائتلاف حاکم کاملا با این مطلب موافق هستند، در مقابل ۷۰ درصد چپگراها با آن مخالفند اما این گروه نیز در سالهای اخیر کاهش بسیاری داشته است. دادهها نشان میدهند که این مساله فراتر از وابستگیهای حزبی بوده و بر آگاهی جمعی ساکنان اراضی اشغالی حاکم شده و دیگر فقط به افکار عمومی محدود نبوده بلکه به رسانههای عبری نیز که خود در شکلدهی افکار عمومی نقش دارند، کشیده شده است.
بر اساس نظرسنجی مرکز آکورد در ژوئن ۲۰۲۵، ۶۴ درصد شهرکنشینها بر این باور هستند که رسانهها نباید رنج و درد ساکنان غزه را پوشش دهند، ۴۱ درصد نیز معتقد هستند که شبکههای رسمی تلویزیون این رژیم (۱۲ و ۱۳) طرفدار منافع فلسطینیها هستند، این در حالی است که برخی مطالعات مستقل حاکی از این است که تقرییا هیچ تصویری از شهدای غیرنظامی فلسطین در پوشش رسانههای عبری وجود ندارد. در همین چارچوب برخی رسانههای وابسته به بلوک راست در تلاش هستند که گزارشهای جنجالی را برای تقویت تصویر کلیشهای فلسطینیها به عنوان جنایتکار و تروریست به کار بگیرند، در آوریل گذشته، شبکه ۱۴ تلویزیون رژیم صهیونیستی میزبان «دور شحر» بود که مدعی شد در غزه به عنوان یک زن مسلمان متولد شد اما بعد به یهودیت گرویده است.
این فرد در مصاحبه خود مدعی شد: «در آنجا بیگناهی وجود ندارد، ۹۹ درصد آنها خرابکار هستند، غزه جایی جهنمی است که مختص کشتار است.» با این مصاحبه میتوان متوجه شد که ساکنان اراضی اشغالی چه اطلاعاتی را دریافت میکنند، آنها به این روایتها واکنش نشان میدهند چراکه باورهای آنها را تقویت میکند، از چنین گزارشها و اظهارنظرهایی برای اعتباربخشی به گفتمان جمعی «اسرائیل» استفاده میشود هرچند که اساسا با دادههای اطلاعاتی که میگوید بیشتر افراد به قتل رسیده در غزه غیرنظامی بودهاند، مغایرت دارند.
با وجود این اجماعنظر ظاهری، دادههای طبقهبندی شده در دستگاه اطلاعات نظامی رژیم صهیونیستی (امان) نشان داد که تا نیمه آوریل ۲۰۲۵ ترور ۱۳۳۰ نیروی حماس و جهاد اسلامی به صورت قطعی ثبت شده است و احتمالا ۱۵۷۰ تن دیگر از آنها نیز به قتل رسیدند به این ترتیب تعداد کل این نیروها با کمی تردید ۸۹۰۰ تن است.
در مقابل وزارت بهداشت فلسطین در غزه گزارش داد که در همین بازه زمانی، تعداد کل کشتهها ۵۲ هزار و ۹۲۸ تن بوده است، با مقایسه ۲ آمار متوجه میشویم که نسبت نیروهای حماس به کل قربانیان از ۱۷ درصد فراتر نمیرود و ۸۳ درصد از آنها غیرنظامی از جمله زنان، کودکان، سالخوردگان و مردان غیر مسلح بودهاند.
به نوشته روزنامه «الاخبار» چاپ لبنان، سازمان پزشکان بدون مرز مارس ۲۰۲۵ در گزارشی از بیمارستان ناصر در خانیونس به انتقال یک دختر بچه چهار ساله به بیمارستان پس از بمباران خانهشان در رفح پرداخت و تاکید کرد که او نه سلاحی داشته و نه هیچ یک از اعضای خانوادهاش وابسته به گروه مسلحی بودهاند. با این حال در ادامه برخی رسانههای عبری به نقل از «برخی منابع نظامی» مدعی شدند که این دختر چهار ساله از یک خانواده مشکوک بوده است.
همچنین در این گزارش به رویکرد سیستماتیک موجود در ارتش رژیم صهیونیستی اشاره و اعلام شد که غیرنظامیان کشته شده را بعد از مرگشان به عنوان «تروریست» طبقهبندی میکنند، در همان حمله به خانه کودک چهار ساله نیز افسران صهیونیستی که در عملیات شرکت داشتند، اظهار کردند که «افراد بعد از مرگشان به مقام خرابکار ارتقا پیدا میکنند.» اگر صحبتهای این تیپ را باور کنید، باید فرض کنید که «اسرائیل» ۲۰۰ درصد از نیروهای حماس در منطقه را از پای درآورده است. این رویکرد در موارد دیگری نیز اثبات شده است، در رفح حدود ۱۰۰ فلسطینی در بمباران اسرائیل جان خود را از دست دادند و همه آنها «خرابکار» اعلام کردند در حالی که یکی از افسران این گردان بعدا اعتراف کرد که تنها ۲ تن از این تعداد از نیروهای حماس بودند و مابقی غیرنظامیان بدون سلاح بودند، در یک گردان نظامی دیگر نیز گزارش شد که ۲۰۰ «خرابکار» کشته شدند اما تحقیقات داخلی نشان داد که تنها ۱۰ تن از آنها از اعضای حماس بودهاند.
گفتمان «هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد» چه در بعد اجتماعی و چه رسمی آن با اصول اولیه قوانین بینالمللی انسانی در زمان جنگ مغایرت دارد، ماده ۵۱ پروتکل الحاقی اول کنوانسیونهای سال ۱۹۷۷ ژنو که رژیم صهیونیستی آن را امضا کرده، بر این دلالت دارد که ساکنان غیرنظامی از حمایت عمومی در برابر خطرات عملیاتهای نظامی برخوردار هستند و هرگونه حمله به آنها یا هدف قرار دادن آنها غیرقانونی است. کمیته حقوق بشر سازمان ملل بارها هشدار داد، گفتمانی که انسانیت را از یک گروه جمعیتی جدا میکند و یا همدستی آنها را پیش فرض کار خود قرار میدهد، یک شاخص هشدار اولیه از جنایات ضد بشری است.
در این چارچوب دیگر اینکه گفته میشود «هیچ بیگناهی در غزه وجود ندارد» یک لغزش زبانی نبوده بلکه ابزاری ایدئولوژیک برای سرپوش گذاشتن بر اقداماتی است که طبق اساسنامه رم دیوان کیفری بینالملل، جنایت جنگی محسوب میشوند.
این عبارت در گفتمان دینی-قومیتی ریشه دارد که بر این باور است فلسطینیها حتی کودکان آنها یک تهدید موجودیتی هستند و این مساله آشکارا در بیانیههای رسمی و در سخنان خاخامها تکرار شده و حتی در پوسترهای تبلیغاتی در طول جنگ فعلی گسترش یافته و هدف از آنها تقویت این باور است که دیگری موجودی است که هنوز به مقام انسان نرسیده است.
انتهای پیام


نظرات