حسین مسرّت در گفتوگو با ایسنا، به زندگی سراسر پر فراز و نشیب پدر ادبیات کودکان ایران اشاره و تصریح کرد: مهدی آذر خرّمشاهی مشهور به آذر یزدی در ۲۷ اسفند ۱۳۰۰ هجری شمسی در محله گبرها (زرتشتیان) روستای خُرّمشاه که اکنون یکی از محلات شهر یزد است، به دنیا آمد.
وی افزود: پدرش علیاکبر، فرزند حسن و جدّش رشید خرّمشاهی، زرتشتی و از نومسلمانان آن کوی و برزن بود لذا از این رو تا مدتها خانوادهی او را «جدیدی» (جدیدُالاسلام) میگفتند و مادرش سکینه فرزند موسی عابدینی بود.
به گفته مسرت، مهدی پنجساله بود که قرآن و بعدها دعا و دیوان حافظ را نزد مادربزرگش که مکتبدار بود، فرا گرفت ولی به دلیل مخالفت پدرش که سخت مذهبی و پایبند به اعتقادات خود و بر این باور بود که «مدرسه، آدم را فاسد میکند و میباید به فکر آخرت بود»، هیچگاه تا پایان عمر راهی مدرسه نشد و پیوسته این آرزو را بیان میکرد.
وی با بیان این که آذر یزدی نخستین بار در شیراز و در ۵۴ سالگی مدرسه را دید، ادامه داد: پدرش حتی او را از خواندن دیگر کتابها بازمیداشت و میگفت: «اینها کتابهای دنیاییاند» و به همین دلیل و به گفته خودش، عقدهی کتاب پیدا کرد.
نویسنده کتاب چند جلدی «یزد، یادگار تاریخ» در ادامه بیان کرد: مهدی به دلیل تنگدستی خانواده از همان کودکی در کنار پدر به کار کشاورزی و باغبانی پرداخت و هیچگاه لذّت کودکی را درنیافت و بر پایه علاقۀ خود، خواندن و نوشتن را نزد پدرش و سپس خودش آموخت ولی پس از آن که نوشتن را آموخت، او را به مکتبخانه آقا سید ابوالقاسم فرستادند تا خوشنویسی را بیاموزد.
وی خاطرنشان کرد: مهدی با اصرار پدر در ۱۴ یا ۱۵ سالگی پیاده راهی شهر شد و چندی، صبحهای تاریک تا دمیدن آفتاب در مدرسۀ خان یزد، نزد آقا شیخ علی بمانِ مکبّر، به آموختن زبان و ادبیّات عربی پرداخت اما پس از ۱.۵ سال، مدرسه را به دلیل دوری راه و دشواری رفتوآمد و کارهای کشاورزی و بنّایی رها کرد.
مسرت با اشاره به مشغول به کار شدن مهدی آذر یزدی در کارگاه جوراببافی آقا رضا سعیدی از بانیان کتابفروشی کهن گلبهار یزد، گفت: سعیدی با توجه به علاقهی مهدی به کتاب و مطالعه، او را در سال ۱۳۱۹ به «کتابفروشی یزد» که دومین کتابفروشی در شهر یزد بود، برد و آنجا بود که آذر یزدی با آثار مهم فرهنگ، زبان و ادب فارسی و نیز بزرگان فرهنگ و ادب یزد مانند دکتر محمود افشار، دکتر محمّدعلی اسلامی ندوشن، دکتر فرهاد آبادانی، حسین مکّی، عبدالحسین آیتی یزدی، آیتالله شیخ محمود فرساد رئیس انجمن ادبی یزد و دیگر مفاخر یزد آشنا شد.
به گفته وی، آذر آنجا را پاتوقی برای دیدار با اهل قلم یزد کرد و طی این سالها با نشریات مختلفی در یزد و تهران مانند توفیق، شیرکوه یزد، گلهای رنگارنگ و اطلاعات هفتگی همکاری داشت و اشعار و آثارش را در آن نشریات چاپ میکرد.
مسرت اضافه کرد: آذر در سال ۱۳۲۲ به منظور دیدن کتابفروشیهای بزرگ و اهل علم و ادب و محیطی بزرگتر راهی تهران شد؛ نخست به کار بنّایی پرداخت تا این که به دلیل دوستی پیشین در یزد با حسین مکّی، در چاپخانۀ محمّدعلی علمی در خیابان ناصرخسرو مشغول به کار شد.
وی با بیان این که آذر طی سالهای ۱۳۲۵ و ۱۳۲۶ دو شماره نشریه «مجموعه راهنمای کتاب» را برای بنگاه علمی کار کرد، آذر یزدی را کتابشناس و از نخستین پایهگذاران نقد کتاب به شیوه امروزی در ایران برشمرد چرا که او با چاپ مجموعه راهنمای کتاب، نخستین گامها را در راه نقد کتاب برداشت.
این محقق و پژوهشگر فرهنگ و تاریخ یزد نخستین کتاب آذر یزدی را «خودآموز عکّاسی» مربوط به سال ۱۳۳۳ نام برد و تصریح کرد: آذر در ادامه با شناخت و تیزبینی ذاتی خود، دستبهکار گردآوری و بازنویسی داستانهای زیبا و آموزنده از متون کهن ادب فارسی شد و پس از آن که کتابفروشی ابنسینا، کتاب او را رد کرد، به نزد عبدالرّحیم(تقی) جعفری مدیر بنگاه امیرکبیر رفت و در سال ۱۳۳۶، نخستین دفتر کتاب خود را با الهام از همان کتاب با نام «قصّههای برگزیده از کلیله و دمنه» در دسترس کودکان گذاشت تا انتقام بیکتابی دوران کودکی خود را گرفته باشد.
وی افزود: استقبالی که از این کتاب از سوی نویسندگان و منتقدان مانند دکتر پرویز ناتل خانلری، جلال آل احمد، سعید نفیسی، حبیب یغمایی، شمس آل احمد، لیلی ایمن(آهی)، محمّدجعفر محجوب، توران میرهادی، محمود کیانوشو دیگران شد، او را بر آن داشت که دفترهای دیگر این سلسله را با عنوان صمیمی «قصّههای خوب برای بچّه های خوب» از میان متون کهنی همچون مرزباننامه، سندباد نامه، کلیلهودمنه، قابوسنامه، گلستان، مثنوی و آثار عطّار نیشابوری گردآوری و چاپ کند و با پشتی بانی جعفری چند دفتر و سپس تا سال ۱۳۶۳، هشت دفتر آن را چاپ کرد.
مسرت گفت: این مجموعه که قرار بود ۱۰ جلد باشد و به واسطه اسبابکشیها و دربهدریهای آذر انجام نشد، اکنون به چاپ شصت و پنجم خود رسیده است و چندین نسل از آن بهرهور شدهاند و بهرغم فراوانی کتابهای کودکان، هنوز هم در صدر کتابهای پرفروش کودکان و نوجوانان ایران قرار دارد.
وی در یادآور شد: آذر در سال ۱۳۴۳ به سبب نگارش دفتر سوم کتاب نامبرده با نام «قصّههای سندباد نامه و قابوسنامه» از سوی یونسکو به دریافت جایزه نائل آمد و در نوروز ۱۳۴۷ نیز مجموعه کتابهای او، برنده جایزهی سلطنتی کتاب سال شد. همچنین سه کتاب او با نامهای «قصّههای مثنوی»، «قصّههای قرآن» و «بچۀ آدم» از سوی شورای کتاب کودک در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶، کتاب ویژه سال شناخته شد.
این فعال فرهنگی استان ادامه داد: آذر در سال ۱۳۷۸ نیز به سبب نگارش داستانهای قرآنی و دینی، عنوان «خادم قرآن» را گرفت. البته تاکنون نیز چندین مجموعۀ پویانمایی بر پایهی «قصّههای خوب» تهیّه و از سیمای ایران پخش شده است.
مسرت اذعان کرد: استاد آذر یزدی که برخی او را «پدر»، برخی «پیشگام» و برخی «پیشکسوت» یا «بنیانگذار» ادبیّات کودکان ایران میدانند، از نخستین کسانی است که با رویکردی نو پای به عرصۀ داستاننویسی برای کودکان و نوجوانان ایران گذاشت و نقش وی در توجه جدی اهلقلم به ادبیّات این گروه سنی خاص، انکارناپذیر است چنان که پس از وی بسیاری دستبهکار بازنویسی متون کهن بهویژه برای کودکان و نوجوانان شدند و در واقع آذر، نه تنها این گروه سنی بلکه بسیاری از بزرگان ادب فارسی را با داشتههای ادبیّات کهن فارسی آشنا کرد و به عبارتی، او پلی بین ادبیّات امروز و کلاسیک ایجاد کرد.
وی از دیگر آثار اذر یزدی را مجموعه ۱۰ جلدی کتاب «قصّههای تازه از کتابهای کهن» ذکر کرد و گفت: آذر دلیل موفقیت آثارش را اخلاص خود میدانست و گفته بود: هیچگاه در پی شهرت و پول نبوده است. او بزرگترین لذّت زندگی خود را مطالعۀ کتاب برمیشمرد و پیوسته میگفت: «ترسم از این است که عمرم به پایان برسد و حسرت کتابهای نخوانده را با خود به همراه داشته باشم.»
وی واپسین کتاب آذر و از جمله کتابهای ماندگار او را تصحیح «مثنوی معنوی مولوی» بر پایۀ تصحیح رینولد نیکلسون خواند که با رفع نادرستیهای متن، تدوین دیباچه، سالشمار زندگی، کتابشناسی مولوی، کشف الابیات، واژهنامه و فهرستهای زیاد و کارگشایی را بر این کتاب افزود.
وی افزود: آذر در کنار کارهای روزمره و نگارش کتاب، نوشتن اعلانات و مقدّمه، تنظیم کتاب، تهیۀ فهرست اعلام و چندین فهرست انتشارات برای ناشران گوناگون، برای گذران زندگی و به هنگام بیکاری، گهگاه برای ناشران گوناگون با نام مستعار یا به نام دیگران، کتابهایی را نگارش و تدوین میکرد که مشهورترین آن، کتاب تذکرۀ شعرای معاصر است.
وی با بیان این که آذر هیچگاه دیوان اشعارش را چاپ نکرد، گفت: با این حال برخی از اشعارش در سه کتاب منظومش با نامهای «شعر قند و عسل یا حکایت پشّه و زنبورعسل و گاو»، «مثنوی بچّۀ خوب» و «هشتبهشت» چاپ شده است.
مسرت با ذکر این نکته که آثار آذر، تاکنون به زبانهای آلمانی، اردو، ارمنی، اسپانیایی، انگلیسی، پشتو، ترکی استانبولی، روسی، چینی، ژاپنی، عربی، فرانسوی و چندین زبان دیگر ترجمه شده است، خاطرنشان کرد: آذر با این که ناچار شد چندین بار کتابخانۀ شخصیاش را بفروشد اما باز در سالهای پایانی عمر، کتابخانۀ بزرگ خود را به کتابخانۀ آذر یزدی در یزد بخشید.
وی همچنین گفت: آذر، هیچگاه ازدواج نکرد و کار دولتی نداشت و همیشه با تلخی و دشواری زندگی کرد. او پس از حدود ۵۰ سال زندگی و خانهبهدوشی در تهران، در پاییز ۱۳۷۳ از سویی به دلیل نداشتن پول اجارۀ خانه و از سویی به دعوت مدیران فرهنگی استان، به یزد آمد و تا یک سال مانده به پایان عمرش در همان خانه پدری خود در خرمشاه زندگی کرد و در این سالها با نشریاتی مانند ریاح یزد، خاتم یزد، هستی، اطلاعات و جهان کتاب همکاری داشت.
وی با بیان این که آذر در سال ۱۳۸۸ به کرج رفت و در خانۀ پسرخواندهاش محمّد صبوری ساکن شد، اظهار کرد: او قصد داشت در سالهای پایانی عمر، یادبودهای خود را بنویسد اما روزگار، امانش نداد و در پنجشنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۸ در بیمارستان آتیۀ تهران درگذشت.
مسرت در پایان با اشاره به این که پیکر آذر پس از تشییع جنازۀ باشکوه و چند کیلومتری در حسینیۀ بزرگ خرّمشاه به خاک سپرده شد، متذکر شد: در سال ۱۳۹۲ به پیشنهاد اسدالله شکرانه مدیر پیشین کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان یزد و موافقت شورای فرهنگ عمومی کشور، روز ۱۸ تیر به نام «روز ملّی ادبیّات کودکان و نوجوانان» از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب و وارد تقویم ملّی ایران شد.
انتهای پیام


نظرات