• سه‌شنبه / ۱۳ آبان ۱۴۰۴ / ۰۸:۳۵
  • دسته‌بندی: قم
  • کد خبر: 1404081307662
  • خبرنگار : 51019

در گفت‌وگو با ایسنا مطرح شد؛

استکبار و جریان نفوذ؛ دو روی یک سکه

استکبار و جریان نفوذ؛ دو روی یک سکه

ایسنا/قم رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: امروزه، جنگ‌ها از سخت به سمت جنگ نرم حرکت کرده‌اند، زیرا تأثیرگذاری بر باورها و ذهنیت افراد، موثرتر و پایدارتر است و جنگ اکنون در فضای عمومی، در معرکه افکار و در توده مردم شکل می‌گیرد، همچنین ضریب تأثیر جنگ نرم بیشتر، هزینه آن کمتر و اثر آن عمیق‌تر است.

۱۳ آبان نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و یادآور سه حادثه مهم و تأثیرگذار تبعید امام خمینی(ره) در سال ۱۳۴۳، شهادت دانش‌آموزان در تظاهرات سال ۱۳۵۷ و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۱۳۵۸، است که هر سه در شکل‌گیری روحیه استکبارستیزی ملت ایران نقش تعیین‌کننده‌ای داشته‌اند.

دشمنان ملت ایران در طول تاریخ پس از انقلاب سعی کردند باورها و ارزش‌های جامعه ما را تغییر دهند لذا سوال اینجاست چگونه قدرت‌های استکباری سعی دارند با بهره‌مندی از جریان نفوذ مسیر حرکت جوامع را تعیین کنند؟ با وجود فضای مجازی و تلاش دشمن در عرصه جنگ نرم برای ایجاد روحیه کرختی و بی انگیزگی در جامعه به ویژه نسل جوان ما، چگونه نسل امروز را با آرمان‌های انقلاب اسلامی پیوند دهیم؟

برای پاسخ به پرسش‌های خود به سراغ حجت الاسلام سید سجاد ایزدهی، رئیس پژوهشکده نظام‌های اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفتیم در ادامه متن مصاحبه از نظر می‌گذرد:

ایسنا_ به نظر شما، چرا جنگ‌ها از قالب نظامی به سمت جنگ ترکیبی و شناختی حرکت کرده‌اند؟

جنگ‌ها در طول تاریخ، همواره متناسب با ابزارهای زمان خود شکل گرفته‌اند، انسان‌ها در طول زمان آموخته‌اند که برای پیروزی در جنگ، باید ابزارهای جدیدی اختراع کنند تا ضریب نفوذ و برد مؤثرتری داشته باشند، بنابراین برنده جنگ کسی است که بتواند از ابزار مناسب‌تری استفاده کند، حتی اگر فاقد برتری عددی باشد و در بسیاری از جنگ‌های تاریخی ایران، مانند جنگ‌های دوران صفوی و قاجار با عثمانی، پیروزی نه به دلیل تعداد نیرو، بلکه به خاطر تجهیزات و امکانات بهتر طرف مقابل رقم خورد.

با گذشت زمان، بشر به سمت ابزارهای نظامی با ضریب نفوذ بالاتر حرکت کرد تا پیروزی در جنگ را در درازمدت تضمین کند، اما تجربه نشان داده است که آنچه پیروزی جنگ را تعیین می‌کند، تنها سلاح نظامی نیست، بلکه ذهن و معنویت جنگنده نیز نقش محوری دارد و اگر ذهن جنگنده تحت تأثیر شک و تردید قرار گیرد، حتی با برتری نظامی نیز ممکن است جنگ را ببازد.

مثال روشن این موضوع، جنگ صفین است، در جریان جنگ بین امیرالمومنین(ع) و معاویه، لشکر امام علی(ع) در حال پیروزی بود؛ توان نظامی، انگیزه و تعداد نیروها به نفع ایشان بود، اما با این حال، با القای شائبه‌ای مبنی بر قضاوت با قرآن، جنگ بدون نتیجه باقی ماند، یعنی دشمن با استفاده از یک شعار معنوی که در ظاهر حق بود نه تنها عملکرد نظامی امام را خنثی کرد، بلکه سلاح را به دست خود امام گذاشت تا از آن علیه خودش استفاده کند.

این تجربه و نمونه‌های مشابه نشان می‌دهند که اگرچه سلاح مهم است، اما باور، ذهنیت و اعتقادات؛ سلاح را مؤثر یا بی‌اثر می‌سازند و در درازمدت، جنگ‌ها از قالب جنگ سخت و نظامی به سمت جنگ‌های چندبعدی مانند جنگ روانی، اقتصادی، دیپلماتیک و سایبری حرکت کرده‌اند. در دنیای امروز، جنگ نظامی تنها آخرین مرحله از استعمار است، حتی گاهی اتفاق نمی‌افتد، زیرا از طریق جنگ نرم، دشمن توان مبارزه طرف مقابل را از بین می‌برد و نمونه بارز این رویکرد، سرنوشت معمر قذافی است.

او شخصیتی ضداستکباری و ضدامپریالیستی بود، اما تحت تأثیر جنگ نرم و القای باوری جدید، به جای تقویت نظام دفاعی، سمت رفاه و تسهیلات مادی حرکت کرد که در نهایت، تمامی برنامه‌های هسته‌ای خود را متوقف کرد و تسلیحاتش را تحویل غرب داد و پس از آن، بدون نیاز به جنگ نظامی، با توطئه داخلی و هرج و مرج از بین رفت، در حالی که اگر جنگ نظامی رخ می‌داد، دشمن هزینه‌های بسیار سنگینی متحمل می‌شد.

نکته محوری در جنگ، کشتن نیست، بلکه «تسلیم شدن» است، مسئله اصلی در هر جنگ، تسلیم شدن طرف مقابل است، نه کشتن تعدادی از نیروهایش، بنابراین سؤال اساسی این است که با چه ابزاری می‌توان دشمن را تسلیم کرد؟ آیا فقط با زور، سخت‌گیری یا اینکه می‌توان با تغییر منطق، باور و ذهنیت، طرف مقابل را به پذیرش باور ما دعوت کرد؟

جنگ نرم مزایای متعددی از جمله هزینه کمتر دارد؛ یعنی نیاز به ارتش، سرباز یا سلاح ندارد، تبعات کمتری دارد؛ کشتن نیروهای دشمن باعث تحریک و افزایش انگیزه مقاومت می‌شود، اما جنگ نرم چنین واکنشی ایجاد نمی‌کند، همچنین در این نوع جنگ می‌توان دشمن را به متحد تبدیل کرد؛ در جنگ نرم، طرف مقابل خودش به بخشی از سپاه ما تبدیل می‌شود، چون باور می‌کند که حق با ما است.

امروزه، جنگ‌ها از سخت به سمت جنگ نرم حرکت کرده‌اند، زیرا تأثیرگذاری بر باورها و ذهنیت افراد، موثرتر و پایدارتر است و جنگ اکنون در فضای عمومی، در معرکه افکار و در توده مردم شکل می‌گیرد، همچنین ضریب تأثیر جنگ نرم بیشتر، هزینه آن کمتر و اثر آن عمیق‌تر است.

ایسنا_آیا نفوذ تدریجی جریان‌های فرهنگی و سبک زندگی غربی به حوزه‌هایی مانند مد، زبان، هویت جنسیتی و الگوهای خانوادگی را نمایانگر یک «استعمار شناختی» می‌دانید؟

بله. زیرا ماهیت استعمار، تصرف امکانات و منابع کشورهای ضعیف به نفع کشورهای قدرتمند است، در گذشته این امر از طریق نیروی نظامی و اشغال مستقیم انجام می‌شد، اما امروزه، با آگاهی ملت‌ها و حس استقلال‌طلبی، استعمار مستقیم امکان‌پذیر نیست و بنابراین، استعمار به شکل جدیدی به نام «استعمار نوین یا استعمار فرانو» ظهور کرده است.

استعمار نوین از ابزارهای سخت و نظامی استفاده نمی‌کند، بلکه بر روی ابزار شناختی مانند باور، ذهنیت، فرهنگ و زبان تمرکز دارد، برای مثال، وقتی انگلستان از هند خارج شد، زبان انگلیسی در آنجا باقی ماند، در واقع مجرای فرهنگ خود را حفظ کرد و زبان، به عنوان بستر فرهنگ، ادامه یافت و هندی‌ها، هرچند مستقل، همچنان تحت تأثیر فرهنگ و منطق کشور استعمارگر بودند و همین امر در کشورهای آمریکای لاتین (اسپانیایی و پرتغالی‌زبان) و برخی کشورهای آفریقایی فرانسوی‌زبان نیز صدق می‌کند.

امروزه ابزارهای اصلی استعمار شناختی شامل زبان، فرهنگ و سبک زندگی می‌شود، زمانی که سبک زندگی غربی از طریق مد، مصرف‌گرایی، جلوه‌های مجازی و شبکه‌های اجتماعی تحمیل می‌شود، انسان شرقی به تدریج منطق غربی را می‌پذیرد، او باور می‌کند که آزادی شخصی، عریانی، برابری جنسیتی به شکل غربی جزء ارزش‌های جهانی قلمداد می‌شود و مطلوب هستند.

استکبار و جریان نفوذ؛ دو روی یک سکه

حتی در حوزه سیاست، این سلطه آشکار است؛ اگر کشوری قوانینش بر اساس ارزش‌های اسلامی باشد و مثلا ازدواج همجنس را نپذیرد، نمی‌تواند در جوامع‌ بین‌المللی فعالیت کند، یعنی امروزه قدرت‌های استکباری کشورها را مجبور می‌کنند در زمین آن‌ها بازی و بر اساس قوانینشان عمل کنند. مقام معظم رهبری از آغازین روزهای رهبری خود، به موضوع «تهاجم فرهنگی» یا «شبیخون فرهنگی» اشاره کردند، در حالی که هنوز این مفهوم برای بسیاری ناآشنا بود. امروزه؛ چین، روسیه و حتی کشورهای اروپایی نیز به این واقعیت پی برده‌اند که شاید کشورهایی مستقل باشند، اما منطق تمدن غرب بر فضای زندگی آن‌ها حاکم است.

منطق غربی، ریل‌گذاری می‌کند و همه جهان باید بر اساس آن ریل حرکت کند، زمانی که ریل تعیین شود، قطار دیگر حق انتخاب برای تغییر مسیر ندارد و یک مسیر مشخصی را طی می‌کند و اگر جامعه‌ای به این باور نادرست برسد که این ریل‌گذاری مطلوب است، خواهی و ناخواهی در آن مسیر حرکت خواهد کرد، هرچند که اعلام استقلال کرده باشد، بنابراین، استعمار نوین یا فرانو از طریق زبان، باور، اعتقادات، سبک زندگی و فرهنگ حاکم می‌شود و کسانی که به عنوان الگو القا می‌شوند، طبیعتا بر جوامع سلطه پیدا می‌کنند.

ایسنا_ فضای مجازی به عنوان یکی از ابزار استعمار فرانو، چگونه می‌تواند بر هویت اصیل ایرانی تاثیر بگذارد؟

امروزه، فضای سایبری و مجازی، این جنگ را به سطح جدیدی رسانده است، این فضا نه تنها ذهن‌ها را تغییر می‌دهد، بلکه باورهای جدیدی می‌سازد؛ باورهایی که مبتنی بر واقعیت نیستند، به طور مثال در فضای مجازی باورهایی همچون گرفتن تأیید دیگران به هر روشی، نشانه موفقیت فالوور داشتن زیاد است یا به اشتراک گذاشتن خصوصی‌ترین لحظات زندگی در سبک زندگی‌ها وارد شده و این باورها، هویت فردی را تضعیف و فضای زندگی واقعی را نابود می‌کنند.

سبک زندگی‌های امروز، کاملا از آرامش و سکون زمان گذشته جدا شده‌اند و انسان مدرن، مجبور است هزینه‌های گزافی برای عروسی، مد، مسافرت و نمایش وضعیت اجتماعی بپردازد که این سبک زندگی، نوعی استعمار فرهنگی است که افراد را نه تنها از لحاظ مالی، بلکه معنوی وابسته کرده است. مسئله امروز این است که کشورهای تحت سلطه، به اختیار خود منابع کشورهای استعمارگر را تأمین می‌کنند، استقلال خود را می‌فروشند و همزمان احساس آزادی می‌کنند.

آن‌ها متوجه نیستند که تحت سلطه هستند، زیرا دشمن به گونه‌ای عمل می‌کند که احساس آزادی و انتخاب آزادانه را القا می‌کند، ما امروز با یک جنگ شناختی مواجهیم که در آن، انسان مصرف‌کننده‌ای است که با احساس رضایت؛ اطلاعات خود، زندگی خصوصی‌اش و منابع مالی‌اش را در اختیار قدرت‌های استکباری قرار می‌دهد، به عنوان مثال استفاده از یک تلفن همراه هوشمند، اگرچه مزایایی دارد، اما در عین حال تمامی اطلاعات کاربر را شنود می‌کند و برای اهداف سیاسی و اقتصادی استفاده می‌شود. استکبار جدید، دیگر به شلاق یا تطمیع نیاز ندارد، او با ایجاد وابستگی، انسان را به گونه‌ای تربیت می‌کند که می‌خواهد.

ایسنا _ برخی معتقدند که تغییر در پوشش و سبک زندگی، پدیده‌ای طبیعی است و لزوما نشانه استعمار نیست، شاید جوانان امروز پوششی متفاوت داشته باشند، اما همچنان از کشور و رهبر خود دفاع می‌کنند، پس آیا می‌توان گفت که استعمار در سطح هویت نرسیده است؟

در گذشته، تغییر باور، قبل از تغییر رفتار اتفاق می‌افتاد، فرد با استدلال‌های فلسفی و کلامی، به باور جدیدی می‌رسید و سپس رفتارش تغییر می‌کرد، اما امروز، ترتیب تغییر معکوس شده است و ابتدا سبک زندگی تغییر می‌کند، سپس باور به دنبال آن می‌آید، تغییر باوری که در گذشته وجود داشت، به درد توده مردم نمی‌خورد و برای همه کارایی نداشت. تغییرات رفتاری امروز از طریق معماری، رسانه، فیلم، سریال و مدها ایجاد می‌شود.

استعمار فراگیر شده و وارد حوزه زندگی روزمره مردم شده است، ابزارش دیگر دانشگاه نیست، بلکه اینستاگرام و شبکه‌های اجتماعی است، اما در ایران، با وجود تمام این فشارها، توده مردم هنوز باور جدی به ارزش‌های اسلامی دارند که راهپیمایی‌های میلیونی در ۲۲ بهمن، مخالفت با رژیم صهیونیستی و حضور گسترده در شب‌های قدر از نشانه‌های پایبندی به باورهای اسلامی است، باید توجه داشت که این باور مردم تصادفی نیست، بلکه نشان‌دهنده عمق باور، هویت فرهنگی و پیشینه ۲۵۰۰ ساله تمدن ایرانی-اسلامی است.

تمدن ما ریشه‌های عمیقی دارد، که بر اساس ۲۵۰۰ سال تجربه طراحی شده، سفال، لباس، و ادبیات همه بیانگر هویتی مستحکم هستند و این ریشه‌ها به راحتی قطع نمی‌شوند. در جهان مدرنیته، منطق حاکم، انکار خدا، حاکمیت انسان به جای خدا و تجمل‌گرایی است یا فمینیسم، نه با هدف احیای حقوق زن، بلکه استفاده ابزاری برای تجاری‌کردن زن و ترویج عریانی است؛ همچنان که در فیلم‌ها مرد پوشیده و زن عریان نمایش داده می‌شود و این به عنوان زیبایی القا می‌شود.

این منطق، امتداد جاهلیت مدرن است؛ ابتدا دین و توحید، سپس عفت و حیا از بین می‌رود، در ایران، با وجود فشارها، هنوز جامعه‌ای دیندار هستیم و این، نتیجه تلاش، پیش‌زمینه فرهنگی و هویت مستحکم ماست. در مواجهه با چالش جذابیت تمدن غرب، باید بدانیم که این تنها مسئله ایران نیست، بلکه چالشی جهانی است، در واقع تمام فرهنگ‌های اصیل در برابر فرهنگ مصرف‌گرای غرب مقاومت می‌کنند، اما برنده این چالش، کسی خواهد بود که بتواند باورهای اصیل، فطری و تمدنی خود را تقویت کند.

ابتدا باید باور نسل جوان نسبت به پیشینه خود تقویت شود، باید برای آن‌ها تبیین شود که ما در موقعیت «مطالبه‌گر» هستیم، نه «پاسخگو» و نباید برای دفاع از ارزش‌های اصیل خود دلیل و استدلال بیاوریم، تولید بدیل در علوم انسانی جزء دیگر راهکارها برای مقابله با منطق غربی است، باید علوم انسانی_اسلامی مبتنی بر خداشناسی، انسان مخلوق خدا، عدالت و حیا را بازتولید کنیم و در مقابل علوم انسانی غربی (سرمایه‌داری، انسان‌محوری، آزادی مطلق) قرار دهیم.

تولید فناوری برای سبک زندگی ایرانی_اسلامی به عنوان سومین راهکار است، باید ابزارهایی بسازیم که منطبق با ارزش‌های اسلامی باشند، مانند بانک که برای توسعه سرمایه بر اساس منطق غربی شکل گرفت، همچنین دیدگاه کلان تمدنی از اهمیت بالایی برخوردار است، تراز ما فقط ایران نیست، بلکه تمدن اسلامی است و انقلاب اسلامی طلیعه‌ای برای ایجاد تمدنی جدید بر پایه عدالت، مقاومت، فطرت و خداشناسی است.

امروزه، راهپیمایی‌های ضدصهیونیستی در کشورهای غربی با شعارهای فارسی نشان می‌دهد که این منطق در حال گسترش است و اگر بتوانیم این منطق را در قالب علم، فناوری و تمدن تقویت کنیم، در نهایت، جنگ شناختی بر اساس تشخیص حق و باطل، در عالم حاصل خواهد شد.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha