پیمان رجبی در گفتوگو با ایسنا بیان کرد: ایران در وضعیت تنش آبی بسیار شدید قرار دارد؛ ترکیبی از کاهش بارش نسبت به دهههای گذشته، افزایش نیاز آبی بخش کشاورزی و برداشت بیش از حد منابع زیرزمینی باعث شده تقریباً بخشهای وسیعی از کشور در وضعیت کسری آب قرار گیرند؛ بسیاری از حوضهها کسری(deficit) جدی ذخیرهٔ آب زیرزمینی دارند که تابآوری آبی کشور را تضعیف کرده است.
وی با بیان اینکه بر اساس برآوردهای علمی منتشرشده، روند سالانه کاهش ذخیره آب زیرزمینی در مقیاس ملی بسیار بزرگ است، اضافه کرد: یک مطالعه مبتنی بر داده چاهها نشاندهنده روند منفی حدود ۲۰.۰۸ میلیارد تن در سال برای کل ایران طی دورههای مورد بررسی بوده، که معادل چند ده کیلومتر مکعبِ آب در سال بوده و در برخی زیرحوضهها (مثلاً فلات مرکزی) این میزان بسیار بالاتر بوده و این کاهش عمدتاً پس از خشکسالیهای بزرگ (مثلاً از ۲۰۰۷ به بعد) تشدید شده است.
استادیار رشته زمین شناسی دانشگاه پیام نور تصریح کرد: بخش کشاورزی سهم بسیار بزرگی از مصرف آب ملی را دارد؛ تخمینها نشان میدهد بین ۸۷ تا ۹۰ درصد از مصرف آب کشور مربوط به کشاورزی بوده و بخش قابلتوجهی از این مصرف، به دلیل روشهای آبیاری سنتی و راندمان پایین، هدر میرود. این موضوع فشار روی منابع زیرزمینی را بالا برده است.
رجبی عنوان کرد: فرونشست در ایران بهصورت گسترده و در برخی مناطق با نرخهای بالا گزارش شده است. مطالعات سنجش از دور نشان میدهند که تقریباً ۳.۵ درصد از مساحت کشور(در حدود ۵۶ هزار کیلومتر مربع) در معرض فرونشست هستند و نقاطی مانند رفسنجان نرخهای بسیار بالا(چند 10 سانتیمتر در سال) دارند.
وی افزود: پژوهشها همچنین میگویند که حدود دو تا سه هزار ناحیه کوچک و بزرگ(پهنههای آبخوان/دشت) بهخاطر برداشت زیاد آب زیرزمینی در وضعیت بحرانیاند. فرونشست در بسیاری از موارد بهدلیل کاهش فشار آب در آکویفرها و فشردهشدن رسوبات زیرسطحی است و هنگامی که رخ دهد اغلب تا حد زیادی غیرقابل بازگشت است زیرا ساختار متراکمشده خللوفرج باز نمیگردد.
وی ادامه داد: فرونشست میتواند زیرساختهای شهری و کشاورزی را آسیبپذیر کند؛ ترک در سازهها، شکستگی لولههای آب و فاضلاب، نشست باندهای فرودگاه، آسیب به راهها و پلها، و تغییر در شبکه زهکشی که باعث افزایش سیلاب سطحی و خسارت میشود از دیگر آثار فرونشست است. در شهرها ترکیب فرونشست با کمبود آب و تراکم جمعیت، ریسکهای اجتماعی و اقتصادی قابلتوجهی ایجاد میکند.
رجبی تصریح کرد: مطالعات ملی و مروری نشان میدهند که از بین حدود ۶۰۹ دشت/آکوئیفر شناختهشده، رقم بزرگ و قابلتوجهی(بیش از نیمی از آنها در برآوردهای اخیر در وضعیت تنش/بحرانی یا نیمه بحرانی قید شدهاند) دچار کسری ذخیره هستند. ارقام دقیق ممکن است بر اساس بروزرسانیهای ملی تغییر کند، اما اجماع بر این است که شمار دشتهای بحرانی بسیار بالا بوده و بازیابی سریع آنها بدون تغییرات ساختاری در مدیریت آب عملاً ممکن نیست.
وی با بیان اینکه تغییر اقلیم باعث کاهش میانگین و تغییر الگوی بارش در فصول نامتعادلتر، افزایش دورههای خشکی و افزایش تبخیر شده است، یادآور شد: مدلهای اقلیمی (CMIP6 و تحلیلهای منطقهای) نشان میدهند احتمال افزایش دفعات و شدت خشکسالی در آینده وجود دارد که فشار بر منابع سطحی و زیرسطحی را تشدید خواهد کرد. بنابراین حتی اگر برداشتها کاهش یابند، کاهش ورودی آب طبیعی احتمالاً تابآوری را پایین میآورد مگر سازگاریهای جدی انجام شود.
استادیار دانشگاه پیام نور بیان کرد: کاهش آب قابل دسترس برای کشاورزی میتواند تولید محصولات را کاهش دهد، هزینه آب و غذا را بالا ببرد، و مهاجرت روستا به شهر یا بینمنطقهای را تشدید کند. در مناطقی که کشاورزی محور اقتصاد محلی است، از دست رفتن آب زیرزمینی معیشت جوامع را تهدید میکند و احتمالا مناقشات محلی بر سر آب افزایش خواهد یافت.
رجبی در پاسخ به این پرسش که چه اقداماتی برای مدیریت و کاهش بحران آب پیشنهاد میشود؟ گفت: کاهش برداشت از آب زیرزمینی با تعیین کُوتا و اجرای دقیق در دشتهای بحرانی همراه با بستههای جبرانی برای کشاورزان و افزایش کارایی مصرف آب در کشاورزی انتقال به آبیاری تحت فشار و سیستمهای مدیریت دقیق، کاهش محصولاتی با نیاز آبی نامتناسب در مناطق خشک میتواند در مدیریت بحران آب موثر باشد.
وی افزود: همچنین بازچرخانی و استفاده مجدد از آب شهری و صنعتی برای اهداف غیرشرب (آبیاری فضای سبز، صنعت). پایش و مدیریت مبتنی بر داده، توسعه شبکهٔ مانیتورینگ سطحی و زیرسطحی (چاهها، سنجش از دور) و ایجاد آمار ملی قابلاعتماد و بهروز و تغییر سیاستهای منطقهای و هماهنگی بینبخشی (کشاورزی، انرژی، شهرسازی) بهخصوص در مناطقی که فرونشست و بحران آب همزماناند از جمله راهکارهای مدیریت بحران آب است.
وی در خصوص انتقال پایتخت اظهار کرد: چنین راهحلهای بزرگ (جابجایی پایتخت یا انتقال گسترده جمعیت) معمولاً پُرهزینه، پیچیده و گاهی نشانه شکست سیاستهای مدیریت آب در طولانیمدتاند. در مواردی که یک کلانشهر (مثلاً تهرانی که بخش بزرگی از تقاضای آب را دارد) غیرقابلسازگاری با منابع محلی شود، تصمیمهای سخت گرفته میشود؛ اما اولویت منطقی و اقتصادی معمولاً مدیریت تقاضا، بازسازی منابع، و افزایش بهرهوری است؛ در عین حال اگر نقطهای بهلحاظ زیستمحیطی غیرقابل بازسازی شود، برنامههای بلندمدت جابجایی یا تمرکززدایی میتواند بخشی از راهکار ترکیبی باشد.
انتهای پیام


نظرات