به گزارش ایسنا، خانواده، نخستین و بنیادیترین نهاد اجتماعی است که سلامت آن تأثیر مستقیم بر سلامت جامعه دارد. هیچ جامعهای نمیتواند ادعای سلامت کند اگر خانوادههایش دچار تزلزل و ناهماهنگی باشند. ازدواج، به عنوان هسته اصلی تشکیل خانواده، نقشی تعیینکننده در تأمین نیازهای روانی، عاطفی و حتی جسمی افراد دارد. در واقع ازدواج موفق میتواند احساس امنیت، معنا و تعلق را در زندگی افراد تقویت کند. از نگاه متخصصان، ازدواج سالم بر پایه احترام، تفاهم و تعامل شکل میگیرد و همین ویژگیهاست که سبب رشد شخصیت و آرامش روانی در زوجین میشود.
رضایت زناشویی در این میان، یکی از کلیدیترین شاخصهای پایداری خانواده است. روانشناسان آن را نوعی احساس خشنودی و لذت از رابطه زناشویی میدانند که زمانی حاصل میشود که زن و شوهر در بیشتر جنبههای زندگی خود هماهنگی داشته باشند. هر قدر ادراک زوجین از مزایای رابطهشان بیشتر باشد، احساس رضایت و پیوند میان آنها نیز قویتر خواهد بود. دین اسلام نیز بر اهمیت این رضایت تأکید کرده و آن را نعمتی الهی دانسته که پایه آرامش و مودت در زندگی مشترک است. از این رو بررسی عواملی که موجب افزایش این رضایت میشوند، هم از جنبه روانی و هم از منظر اجتماعی، ضرورتی انکارناپذیر دارد.
سیدحسین سیادتیان آرانی، پژوهشگر روانشناسی و آموزش کودکان استثنایی از دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه اصفهان، با همکاری دانشگاه کاشان، تحقیقی را در همین خصوص و با هدف شناخت دقیقتر تجربه زیسته زوجهایی که از زندگی خود رضایت بالایی دارند، انجام داده است. او تلاش کرده تا از خلال گفتوگو با این زوجها، به عوامل مشترک مؤثر بر رضایت زناشویی پی ببرد و الگوهایی استخراج کند که بتواند در آموزشهای مشاورهای برای سایر زوجین نیز به کار رود.
در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی استفاده شده است؛ روشی که برای درک تجربههای واقعی افراد از دید خودشان به کار میرود. جامعه مورد مطالعه شامل زوجهایی بود که رضایت زناشویی بالایی داشتند و به یکی از مراکز مشاوره در شهر قم مراجعه کرده بودند. از میان آنان، ۱۲ زوج به روش هدفمند انتخاب و با هر یک مصاحبه نیمهساختاریافته انجام شد. سپس گفتوگوها با استفاده از روش خاص علمی تحلیل گردید و در نهایت سه مضمون اصلی و چهارده مضمون فرعی به عنوان نتیجه این پژوهش شناسایی شد.
نتایج نشان دادند زوجهای دارای رضایت بالا معمولاً مهارتهایی نظیر احترام به تفاوتهای شخصیتی، مشورت در تصمیمها، ابراز محبت، درک متقابل و حل مسالمتآمیز مشکلات را در روابط خود به کار میگیرند. آنان همچنین بر آزادی عمل در روابط، صداقت و احترام به نظرات یکدیگر تأکید داشتند. از نظر این زوجین، ویژگیهای فردی همچون احساس مسئولیت و قناعت نیز از عوامل مهم رضایت در زندگی زناشویی به شمار میآید.
پژوهش همچنین مشخص کرد که مهارتهای ارتباطی و فردی میتوانند به طور مستقیم بر میزان آرامش و رضایت در روابط تأثیر بگذارند. وقتی زوجین یاد بگیرند احساسات، خواستهها و نگرانیهای خود را بدون ترس یا قضاوت با یکدیگر در میان بگذارند، سطح اعتماد و صمیمیت میان آنها افزایش مییابد. به علاوه، مهارت در گفتوگو و گوش دادن مؤثر میتواند از بروز بسیاری از تعارضهای خانوادگی پیشگیری کند.
تحلیل دادهها نشان داد سه محور اصلی در رضایت زناشویی نقش دارند: مهارتهای ارتباطی، مهارتهای فردی و عوامل مداخلهگر. مهارتهای ارتباطی شامل احترام به علایق، مشورت، درک تفاوتها، ابراز عشق، و حل مسئله بود. مهارتهای فردی شامل احساس مسئولیت و قناعت میشد که به پایداری رابطه کمک میکرد. عوامل مداخلهگر نیز مواردی چون وجود فرزند، شرایط جامعه و نحوه مدیریت روابط با خانواده همسر را در بر میگرفت.
در گفتوگوها، بسیاری از زوجین تأکید داشتند که حضور فرزند در زندگی، اگر با آمادگی و هماهنگی قبلی همراه باشد، میتواند پیوند عاطفی میان همسران را تقویت کند. در مقابل، فشارهای اقتصادی و بیثباتی اجتماعی از جمله عواملی بود که ممکن است به طور غیرمستقیم بر روابط زناشویی اثر منفی بگذارد. با این حال، زوجین دارای رضایت بالا معتقد بودند که مدیریت صحیح روابط با خانواده همسر، صبر و گذشت متقابل میتواند بر این فشارها غلبه کند.
این پژوهش که نتایج آن در «فصلنامه فرهنگ مشاوره و رواندرمانی» وابسته به دانشگاه علامه طباطبائی منتشر شده، همچنین نشان داد که مهارتهای ارتباطی مؤثر تنها زمانی نتیجهبخش هستند که هر دو طرف رابطه آن را به کار گیرند. ارتباط یکسویه یا نادیده گرفتن نیازهای همسر نمیتواند به رضایت پایدار منجر شود. از همین رو، آموزش مهارتهای گفتوگو، همدلی، و درک تفاوتهای فردی باید بخشی از برنامههای مشاوره پیش از ازدواج و نیز آموزشهای ضمن ازدواج باشد.
به گفته سیادتیان، نتایج این پژوهش میتواند پایهای برای طراحی دورههای آموزشی و کارگاههایی باشد که هدف آنها تقویت مهارتهای ارتباطی و افزایش رضایت زناشویی است. این کار نهتنها میتواند به کاهش آمار طلاق کمک کند، بلکه در بهبود سلامت روان جامعه نیز نقش مؤثری خواهد داشت.
انتهای پیام


نظرات