علیرضا گلدوزیان ۲۲ آبان، در نشست تخصصی «دغدغههای یک تصویرگر»، اظهار کرد: در طول تاریخ، هنر ایران عمدتاً زیر سایه حکومت مرکزی تعریف شده است. از نگارگری گرفته تا خوشنویسی، این حکومتها بودند که هنرمندان را گرد خود جمع میکردند و در قالب دستگاههای رسمی، نهادهایی برای تولید و ترویج هنر به وجود میآوردند. اما در سالهای اخیر، این چرخه دچار وقفه شده و نهادهایی که باید از تصویرگری حمایت میکردند، آنگونه که شایسته است، عمل نکردهاند.
وی افزود: گاه مدیران فرهنگی علاقهمند بودهاند، اما بدنه کارشناسی همراهی لازم را نداشته و گاه برعکس، کارشناسان دغدغهمند بودهاند، اما مدیران تمایل و اراده کافی نداشتهاند. این ناهماهنگی در سطوح مختلف سیستم فرهنگی کشور وجود داشته و نتیجه آن، فقدان حمایت مؤثر از هنرمندان حوزه تصویرگری است.
این تصویرگر با انتقاد از مدرکگرایی در فضای آموزشی کشور گفت: امروز مدرکگرایی در هنر به جایی رسیده است که جامعه پر از افرادی شده که مدرک دارند اما از توانایی هنری واقعی بیبهرهاند؛ لذا باید به کیفیت کار هنرمند توجه شود، نه صرفاً مدرک تحصیلی او.
گلدوزیان با اشاره به نبود ساختار منسجم حمایتی از تصویرگران بیان کرد: در ایران هنوز نظام مشخصی برای حمایت از هنرمندان این حوزه وجود ندارد و بسیاری از پروژهها صرفاً با علاقه فردی هنرمندان پیش میرود. هرچند برخی مدیران دغدغه دارند، اما یا سیستم اجرایی کارآمد نیست یا اعتبارات کافی در اختیار ندارند. از سوی دیگر، نسل جوان تصویرگر برای حضور مؤثر در عرصه جهانی به حمایت حرفهای نیاز دارد.
وی خاطرنشان کرد: تصویرگری صرفاً نقاشی برای کتاب کودک نیست، بلکه تصویرگر کسی است که بتواند جهان خود را خلق کند، در آن زیست کند و از دل آن با مخاطب سخن بگوید. برای پویایی این هنر باید فضا برای تجربه، آموزش و تبادل جهانی گشوده شود.
او با تأکید بر اهمیت تخیل و نگاه شخصی در خلق اثر گفت: تصویرگر باید بتواند در هر چیز، چیزی دیگر ببیند؛ بطری میتواند پادشاه باشد و کوه میتواند به گاومیشی در حال حرکت شباهت پیدا کند. متأسفانه بسیاری از ما در ذهن خود زندگی میکنیم و از دیدن واقعی جهان غافلیم، در حالیکه هنر تمرینی برای درست دیدن است.
گلدوزیان اضافه کرد: تمرکز و فرصت کار، از مهمترین عوامل موفقیت در تصویرگری است. وقتی مدتی کار نکنید، درمییابید چه موقعیتهایی را از دست دادهاید و چه سوژههایی برایتان جذابتر بودهاند. مواجهه شخصی با اثر و پردازش درونی، تجربهای منحصربهفرد برای هر هنرمند ایجاد میکند.
این تصویرگر درباره تفاوت سبک و شیوه کاری گفت: سبک واقعی امری تعریفپذیر نیست، بلکه آنچه اهمیت دارد روش و رویکردی است که هنرمند برای مواجهه با سوژه انتخاب میکند. این روشها بر پایه تجربههای شخصی، مهارت در استفاده از متریال و شناخت سوژه شکل میگیرد و موجب میشود هر هنرمند نگاهی ویژه و منحصربهفرد به موضوع داشته باشد.
گلدوزیان ادامه داد: هر عنصر در اثر، از درخت گرفته تا شخصیتها، باید با موقعیت داستانی هماهنگ باشد. تجربه شخصی، شناخت مواد و انتخاب فرمها، اثری میآفریند که علاوه بر جذابیت بصری، تجربهای درونی و ویژه برای هنرمند خلق میکند.
این تصویرگر با تأکید بر اهمیت آزادی خلاقانه و مواجهه مستقل با اثر افزود: هرگاه خود را محدود نکنیم و تجربه شخصی را وارد اثر کنیم، اتفاقات ناب و خلاقانه رخ میدهد. هر داستان فرصتی است برای خلق تجربهای منحصربهفرد که هیچ فرد دیگری قادر به بازآفرینی آن به همان شکل نخواهد بود.
وی در ادامه گفت: هر کاراکتر دو وجه دارد؛ وجه بیرونی که شامل نحوه مواجهه با موقعیتها و رخدادهاست، و وجه درونی که اهداف، آمال و انگیزههای فرد را شکل میدهد. تعامل شخصیت با محیط پیرامون، این وجوه را آشکار میسازد و در نهایت مسیر داستان را تعیین میکند.
این تصویرگر با اشاره به اهمیت بروز فردیت در تجربههای تصویری افزود: هر فرد در مواجهه با یک سوژه واحد، دریافت متفاوتی دارد. برداشتهای شخصی هنرمند از سوژه، بر فرم، اغراق و دفرمیشن اثر تأثیر میگذارد و به او کمک میکند تشخیص دهد کجا باید تغییر دهد و آیا متن به آن تغییرات نیاز دارد یا خیر.
گلدوزیان خاطرنشان کرد: شناخت پیشینه داستان یا مکتب، بدون آنکه اثر را مستقیماً تحتتأثیر قرار دهد، به تصویرگر کمک میکند با متن ارتباطی روانتر برقرار کند. حتی آثار کلاسیک نیز باید با توجه به ظرفیت فردی و رویکرد شخصی هنرمند بازخوانی و تصویرسازی شوند.
او اضافه کرد: گاهی در موقعیتهای واقعی، بخشهایی از وجود انسان بروز میکند که تا پیش از آن ناشناخته بوده است. در تصویرگری نیز تعامل دقیق با متن، چنین تجربهای را رقم میزند و وجوه تازهای از وجود هنرمند را آشکار میکند. هر اثر، آغازی برای تجربهای جدید است و مهم آن است که هنرمند خود را در مسیر تجربه و چالش جستوجو کند.
این تصویرگر با بیان اینکه توجه به احترام نسبت به اثر، اعتماد ناشر و مخاطب از ضروریات حرفهای است، افزود: چراکه هر اثر در نهایت به کتاب تبدیل میشود و به دست مخاطب میرسد. بنابراین باید برای سوژه اولیه، سفارشدهنده و خواننده احترام قائل بود و روایت صحیح و قصهگویی مؤثر را در نظر گرفت.
وی با اشاره به اهمیت مواجهه هنرمند با مواد و ابزار گفت: ترجیح من «متریالشناسی» است نه صرفاً «تکنیک». تکنیک امری شخصی و محدود است، اما شناخت مواد و ابزار امکان خلق آثار متنوع را فراهم میکند. استفاده از متریالهای گوناگون، به ایدهها شکل طبیعی میدهد و موجب میشود مفهوم کلی اثر بهدرستی شکل گیرد.
انتهای پیام


نظرات