صبح پاییزی ۲۵ آبان، اصفهان در سکوتی عجیب و پُرامید غرق بود؛ هنوز آفتاب از پشت مه زایندهرود قد نکشیده بود، اما کوچهها و میدانها، بوی خاک تازه و اشک را با هم درآمیخته بودند. مردم با زمزمهای واحد در شهر میچرخیدند: «شهدا رسیدند… فرزندان این شهر برگشتند.»
میدان امام، قلب همیشه بیدار اصفهان در همان ساعات نخست مملو از جمعیت شد؛ دریایی از آدمها که موجهایش بر دوش ۳۷۰ پیکر جاودانه عملیات محرم حرکت میکرد. مادران با قاب عکس فرزندان، پدرانی که قامتشان خمیده شده بود، اما نگاهشان گواه سربلندی بود، و کودکانی که بیآنکه فلسفه شهادت را بدانند، عظمت آن روز را حس میکردند، همه آمده بودند، اما نه فقط برای بدرقه پیکرها، بلکه برای تجدید میثاق با ایمان و عشق.
هر گوشه شهر یادآور ایثار و عشق بود
مهدی جانیپور، عکاس دفاع مقدس و راوی ۲۵ آبان کسی که هم با چشم دید وهم از دریچه دوربینش این لحظات را ثبت کرد، در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: ۲۵ آبان ۶۱، روزی عجیب و بینظیر بود؛ جای سوزن انداختن نبود. مردم شهر و استانها و حتی از دیگر نقاط ایران آمده بودند تا شهدا را تشییع کنند. پدر و مادر شهدا دستشان به تابوتها نمیرسید و تابوتها بر دوش مردم حرکت میکرد. من از بالای میدان امام عکاسی میکردم و متوجه شدم حتی حوض و سکوها هم مملو از جمعیت است.
وی افزود: پس از انتقال شهدا، به ما اطلاع دادند که تعداد شهدا زیاد است و باید برای عکاسی بیایی. ما به سردخانه خیابان کهندژ رفتیم و غسل شهدا را آغاز کردند. تصور میکردیم یک روز طول میکشد، اما این فرآیند سه روز ادامه یافت. در روز سوم، ۳۷۰ شهید به حسینیهها و مساجد منتقل شدند. در هر مسجد پنج تا دوازده تابوت بود و زیارت عاشورا با دعا و توسل برگزار شد.
این عکاس پیشکسوت ادامه داد: صبح روز ۲۵ آبان که از خانه بیرون آمدیم، کوچهها و خیابانها پر از تابوت شهدا بود. شهدا به بازار جنب عالیقاپو منتقل شدند و نماز میت بر پیکرها چندتایی و دستهدسته خوانده میشد. نمایندهها، روحانیون و مسئولان حضور داشتند و سخنران مراسم را به یاد ندارم، اما مجری آن، حاج محمدرضا ساکت بود. برای عکاسی از ازدحام جمعیت و مسیر تشییع، به پشتبام بازار مسگرها که رفتم، متوجه شدم جمعیت از میدان امام تا خیابان حافظ امتداد دارد. آن روز امکانات امروز نبود؛ مجبور بودیم گوشه گوشه میدان را عکاسی کنیم. تابوتها کنار هم قرار داشتند؛ بعضی تابوتها پهلوبهپهلو، گاه سه تابوت کنار هم که پدر و پسر یا برادر و پسرعمو بودند.

جانیپور ادامه داد: مسیر تشییع از میدان امام، خیابان سپه، دروازهدولت، چهارباغ، میدان انقلاب، کمال اسماعیل، پل خواجو و نهایتاً گلستان شهدا ادامه داشت. و من موفق شدم از بالا عکس عمودی تهیه کنم که حالا یکی از تصاویر معروف این تشییع است. در نهایت به گلستان شهدا رسیدیم. دورتادور نرده کشیده شده بود و فقط خانوادههای درجه یک اجازه ورود داشتند. پاسداران شهدا را از مردم تحویل میگرفتند و مأمور بنیاد شهید، شهیدان را به قبر مشخص هدایت میکرد. دفن شهدا تا اذان مغرب و عشا طول کشید.
وی تأکید کرد: گلستان شهدا ظرفیت این حجم از پیکر شهدا را نداشت و عدهای از مردم داوطلبانه خانههای خود را برای تدفین ۳۷۰ شهید تخلیه کردند. برخی خانهها فرسوده و قدیمی بود، اما صاحبان آنها با جانودل خانهها را اهدا کردند و خاکبرداری و تخریب خانهها همان موقع انجام شد و پیکر شهدا به خاک سپرده شد و البته شهرداری بعدها برای آنها خانه یا زمین دیگری فراهم کرد. شب که شد، درهای گلستان باز شد و مردم وارد شدند؛ جمعیت تا صبح حضور داشت.
این عکاس جنگ و دفاع مقدس در پایان خاطر نشان کرد: فردای آن روز، رزمندهها با اتوبوس به جبهه رفتند و حدود یک هفته بعد، یک لشکر تقریبا پنجهزارنفری از بسیج، سپاه، نیروهای مردمی و ارگانهای جهاد جمع شدند و طبق مراسم و سخنرانی، اعزام شدند. چند روز پس از آن، ۲۵۰ شهید دیگر نیز در اصفهان تشییع شدند.

امام خمینی(ره) در پیامی خطاب به مردم اصفهان فرمودند: شما در کجای دنیا میتوانید جایی را مثل استان اصفهان پیدا کنید؟ همین چند روز پیش، فقط در شهر اصفهان حدود ۳۷۰ نفر را تشییع کردند. معذلک همین شهید دادهها و داغدیدهها همچنان به خدمت خود به اسلام ادامه میدهند. امروز مردم ما فهمیدهاند که تا فداکاری نباشد، اسلام را نمیشود پیش برد و میدانند که همه ما باید برای اسلام فدا شویم. اصفهان در ۲۵ آبان ۱۳۶۱، نهتنها میزبان پیکرهای پاک شهدای عملیات محرم بود، بلکه شاهد ایستادگی و وحدتی شد که تاریخ و نسلهای بعدی هرگز فراموش نخواهند کرد. از هر کوچه و میدان، زمزمه عشق و وفاداری به وطن به گوش میرسید و این روز به نمادی از ایثار، وفاداری و عظمت مردم اصفهان تبدیل شد.
انتهای پبام


نظرات