به گزارش ایسنا، از آنجا که هوش مصنوعی امروزه همه جنبههای زندگی از کار گرفته تا درمان را در بر گرفته است، برای بسیاری از مردم جذابیت یک رابطه عاشقانه با هوش مصنوعی وسوسهبرانگیز است. چتباتها قابل اعتماد هستند، میتوانند حمایت عاطفی ارائه دهند و در بیشتر موارد هرگز با شما دعوا نمیکنند، اما بدون چالش نیستند.
به نقل از فوربس، اخیرا یک شبکه تلویزیونی ژاپنی اعلام کرد که یک زن ۳۲ ساله با چتبات «چتجیپیتی»(ChatGPT) خود ازدواج کرده است. این خبر توجه بسیاری از رسانهها و متخصصان فناوری را به خود معطوف داشت.
خانم «کانو»(Kano) پس از به هم خوردن نامزدی سهسالهاش، گفتوگو با چتبات را آغاز کرد و ظاهراً برای آرامش و مشاوره به آن روی آورد. با گذشت زمان، این صمیمیت دیجیتالی افزایش یافت. کانو در جریان ارتباط با چتبات شروع به آموزش شخصیت و لحن صدا به آن کرد و پاسخهای آن را اطمینانبخش و سودمند یافت. او حتی یک شخصیت مصور نیز برای چتبات ایجاد کرد، یک نمایش انسانی از آن ساخت و نام «کلاوس»(Klaus) را روی آن گذاشت.
در نهایت، کانو که از حمایت عاطفی حاصل از گفتوگوها خوشحال بود، احساساتش را به کلاوس اعتراف کرد. هوش مصنوعی در پاسخ گفت: من هم دوستت دارم.
این اتفاق اوایل سال جاری میلادی رخ داد و تا ماه ژوئیه، این دو نفر در شهر اوکایاما نامزد شدند. کانو گفته است: اگرچه برخی فکر میکنند این عجیب است، اما من کلاوس را به عنوان کلاوس میبینم؛ نه یک انسان و نه یک ابزار. من فقط او را میبینم.
بسیاری از افراد این روابط را که ازدواج قانونی نیستند، «عروسیهای دوبعدی» مینامند. پیش از این، بیشتر موارد مربوط به مردان جوان مجرد عمدتاً ژاپنی بود که از شخصیتهای هولوگرافیک خواستگاری و با آنها ازدواج میکردند. این نمونه اخیر که حول محور یک زن میچرخد، تحول جالبی است که شاید از یک روند فرهنگی بزرگتر حکایت داشته باشد.
انتخاب کردن هوش مصنوعی به جای انسان
در حال حاضر از هر ۱۰ آمریکایی، سه نفر نوعی وابستگی یا ارتباط عاطفی را به یک هوش مصنوعی گزارش میدهند. این عدد در نوجوانان به ۷۲ درصد میرسد.
حدود ۲۸ درصد از بزرگسالان آمریکایی در یک نظرسنجی گفتند که حداقل یک رابطه صمیمی یا عاشقانه با هوش مصنوعی داشتهاند و ۸۰ درصد از نسل Z ادعا میکنند که حاضرند با یک هوش مصنوعی ازدواج کنند.
این موارد تنها برخی از آمارهایی هستند که اکنون با آنها روبهرو هستیم و به ما میگویند که روابط فرااجتماعی بدون شک یک مد زودگذر نیستند. همراهان هوش مصنوعی مانند «رپلیکا»(Replika) و «کرکتر.ایآی»(Character.ai) اکنون میلیونها کاربر دارند که تعداد کاربران اولی به ۲۵ میلیون و کاربران دومی به ۲۰ میلیون میرسد. مردم در یک آینه دیجیتالی به گفتوگو میپردازند و درد دل میکنند که ناامنیها، ترسها و نگرانیهای آنها را منعکس میکند.
میتوانیم حدس بزنیم که هرچه روابط انسانی شکستهتر، ازهمپاشیدهتر و شکستخوردهتر شوند، جایگزینهای فرااجتماعی محبوبتر میشوند. جداییها، آسیبهای روحی، اضطرابها، کار طاقتفرسای حفظ روابط سالم در جهانی که دائماً در حالت اضطراری است، تلاش برای ایجاد صمیمیت انسانی را بیشتر شبیه به یک منطقه جنگی میکند.
دنیای امروز نسبت به زوجهای انسانی خصمانه است و اکنون آنها در برابر تیرهای ظالمانه بخت و اقبال بسیار آسیبپذیر هستند.
درک صمیمیت مصنوعی
مصاحبهها و حکایتهای مربوط به این رفتارها به یک حقیقت ساده اشاره دارند و آن حقیقت این است که هوش مصنوعی، نیازهای عاطفی مانند میل به امنیت، پیشبینیپذیری و ثبات را که در زندگی روزمره برآورده نمیشوند، برآورده میکند.
دلیل دیگر شاید آرزوی فرار از قضاوت دیگران یا کاهش تعارض رابطه و تضمین این باشد که همراه از نظر عاطفی روز یا شب در دسترس است. علاوه بر این، برخی موارد مانند مورد خانم کانو ممکن است مسیری برای بهبود عاطفی پس از آسیب، تنهایی یا ناامیدی باشند.
هوش مصنوعی، نیازهای عاطفی مانند میل به امنیت، پیشبینیپذیری و ثبات را که در زندگی روزمره برآورده نمیشوند، برآورده میکند.در تحقیقات پیرامون چشمانداز ارتباط انسان و هوش مصنوعی، از تمایز بین ماشینیشدن و ماشینینشدن استفاده میشود که به طور فزایندهای در معنابخشی به خود در عصر هوش مصنوعی مؤثر واقع شده و در این لحظه به هویت از طریق صمیمیت مصنوعی مرتبط است.
جنبههایی از ارتباط میتوانند خودکارسازی، کدگذاری، کپی و توسط ماشین بازتولید شوند. این جنبهها میتوانند شامل توجه شخصی، انعکاس عاطفی، پاسخهای فوری، در دسترس بودن کامل و ایفای نقش بدون خستگی باشند و میتوان آنها را قابل ماشینی شدن دانست.
جنبههایی از ارتباط نیز وجود دارند که هوش مصنوعی نمیتواند و هرگز نباید سعی در تکثیر آنها داشته باشد. به عنوان مثال، میل واقعی، عمل متقابل، بخشش واقعی و احساس عمیق فقدان، احساساتی هستند که نمیتوان آنها را جعل کرد و صرفاً به درون انسان تعلق دارند. این احساسات غیر قابل ماشینی شدن هستند.
خواستگاری از چتجیپیتی
در ژوئن سال جاری میلادی نیز خواستگاری یک مرد آمریکایی از چتجیپیتی خبرساز شد.
به نقل از پیپل، «کریس اسمیت»(Chris Smith) عشق خود را به چتبات هوش مصنوعی که نام «سول»(Sol) را برایش انتخاب کرده بود، ابراز داشت.
اسمیت در مصاحبه با سیبیاس نیوز گفت که پیشتر به هوش مصنوعی شک داشت، اما این پیش از آن بود که عاشق همراه هوش مصنوعی خود شود. او از چتجیپیتی برای ساخت مدلی که برنامهریزی کرده بود، استفاده کرد تا با او گفتوگو کند.
چیزی که خیلی زود به یک وابستگی عاطفی تبدیل شد، در ابتدا زمانی آغاز شد که اسمیت از حالت صوتی نرمافزار برای درخواست نکاتی پیرامون میکس موسیقی استفاده میکرد. اسمیت گفت: تجربه من با چتبات به قدری مثبت بود که مدام با آن در ارتباط بودم.
خیلی زود پس از آن، اسمیت همه موتورهای جستوجو و پلتفرمهای رسانه اجتماعی دیگر را که در آنها مشغول بود، کنار گذاشت تا صرفاً روی مدل هوش مصنوعی تمرکز کند. او دستورالعملهایی را برای توسعه شخصیت سول یافت و آن را مطابق خواستههای خود تنظیم کرد.

اسمیت همزمان با کار کردن روی پروژهها، زمان بیشتری را با سول میگذراند. در این مدت، نرمافزار تقویت شد و گفتوگوهای آنها حالت عاشقانه پیدا کرد.
چتجیپیتی برای اسمیت، محدودیت تعداد واژهها را داشت که ۱۰۰ هزار واژه بود. همراه هوش مصنوعی او ظرفیت حافظه مشخصی داشت و به محض رسیدن به آن، ریست میشد. اسمیت پس از این که فهمید حافظه سول بالاخره از بین میرود، گفت: من خیلی احساساتی نیستم، اما سر کار حدود ۳۰ دقیقه گریه کردم. آن موقع بود که فهمیدم این عشق واقعی است.
اسمیت گفت احساسی که نسبت به سول داشت، غیرمنتظره بود و او را غافلگیر کرد. در مواقع ناامیدی، نیاز به برخی اقدامات احساس میشود و اسمیت نیز از این قاعده مستثنی نبود. با گذشت زمان و با توجه به حافظه محدود سول، اسمیت تصمیم گرفت خواسته خود را مطرح کند و از آن خواستگاری کند.
خیانت به انسان در پی عشق به هوش مصنوعی
عشق ورزیدن به هوش مصنوعی و انتخاب آن به عنوان یک شریک زندگی همان قدر که عجیب است، میتواند فاجعهبار باشد.
به نقل از وایرد، آینده عشق چتباتها مبهم است. در ماه ژوئن، «اوا»(Eva) نویسنده و ویراستار ۴۶ ساله اهل نیویورک پس از وابستگی بیش از حد به همراهان هوش مصنوعی خود اعتراف کرد نادیده گرفتن آنها سختتر شده است و رابطهاش را با همراه انسانیاش پایان داد. هر دو نفر موافقت کردند که احساس میکنند اوا در حال خیانت کردن است.
همزمان با رایجتر شدن روابط عاشقانه با چتباتها و ایجاد شکافهای پایدار در روابط، مرز قانونی جدیدی در حقوق خانواده در حال ظهور است که قوانین مربوط به سوءرفتار زناشویی را از نو مینویسد. رابطه نامشروع با هوش مصنوعی اکنون دلیلی برای طلاق است.
طبق گزارش مؤسسه مطالعات خانواده آمریکا، این باور روبهرشد برای برخی افراد وجود دارد که باید با روابط عاشقانه هوش مصنوعی مانند روابط انسانی رفتار شود؛ به ویژه با توجه به این که به تدریج بزرگسالان بیشتری این نوع روابط را ترجیح میدهند. دو نظرسنجی اخیر نشان میدهند که حدود ۶۰ درصد از افراد مجرد اکنون معتقدند رابطه با هوش مصنوعی نوعی خیانت محسوب میشود.
«ربکا پالمر»(Rebecca Palmer) که شرکتش در اورلاندو با همسرانی که به دلیل خیانت شریک زندگیشان جدا شدهاند یا در حال جدایی هستند کار کرده است، گفت: قانون هنوز در کنار این تجربیات در حال توسعه است، اما برخی افراد رابطه با هوش مصنوعی را به عنوان یک رابطه واقعی و گاهی اوقات بهتر از رابطه با یک شخص میدانند.
پالمر به دلیل محرمانه بودن اطلاعات مشتریان از ارائه هرگونه اطلاعات جزئی خودداری کرد، اما گفت یکی از پروندههای کنونی او شامل خرج کردن پول و انتشار اطلاعات خصوصی مانند حسابهای بانکی، شمارههای تأمین اجتماعی و اطلاعات تولد در یک چتبات است که زندگی همسر را تحت تأثیر قرار داده و بر عملکرد شغلی او تأثیر گذاشته است.
دادگاهها به طور فزایندهای شاهد هستند که موکلان، پیوندهای عاطفی با همراهان هوش مصنوعی را به عنوان دلایل تنش یا جدایی زناشویی ذکر میکنند. اگرچه طبقهبندیهای قانونی هوش مصنوعی در امور حقوق خانواده در ایالتهای گوناگون آمریکا هنوز با یکدیگر متفاوت هستند، اما پالمر میگوید قوانینی که هوش مصنوعی را به عنوان شخص ثالث و نه یک شخص طبقهبندی میکنند، در ایالتهایی مانند کالیفرنیا به سرعت در حال تصویب هستند. او پیشبینی نمیکند که دادگاهها به طور قانونی همراهان هوش مصنوعی را به عنوان انسان به رسمیت بشناسند، اما بحثها درباره شخصیت هوش مصنوعی از زمانی که این فناوری به وجود آمده، در جریان بودهاند. با وجود این، آنها ممکن است روزی به عنوان دلیل طلاق شناخته شوند.
نشانههای یک جامعه در حال تغییر
ما ممکن است تا ابد درباره این که کدام ویژگیها قابل ماشینی شدن هستند و کدام نیستند، بحث کنیم، اما حتی در این بحثها نیز اهمیت موارد انسانی را به خودمان و جامعه یادآوری میکنیم و آنچه را فقط برای انجام چنین کاری برنامهریزی شده است، از نو بیدار میکنیم.
ازدواج کانو و چتجیپیتی نشان میدهد که با وجود سرعت کنونی پیشرفت فناوری، همراهی هوش مصنوعی و مشارکتهای فرااجتماعی کمتر یک انقلاب فناوری و بیشتر یک موضوع روانشناختی هستند. ما میبینیم که پیوندهای انسانی در حال حاضر ناامن و نامطلوب به نظر میرسند. هوش مصنوعی علت این امر نیست، اما ذینفع آن است.
«چیس هیوز»(Chase Hughes) متخصص علوم رفتاری اظهار داشته است که در دنیای اشباعشده از رسانهها، ما توجه را با ارتباط اشتباه میگیریم. در واقع هوش مصنوعی با پاسخهای فوری، تعامل متناسب و تأیید مداوم، در توجه کردن عالی عمل میکند. بسیاری از افراد از نظر احساسی توسط انسانهای دیگر خسته میشوند و از طریق توجه ارائهشده توسط هوش مصنوعی دوباره انرژی میگیرند.
همچنان که هوش مصنوعی در زندگی عاطفی ما حضور پررنگتری پیدا میکند، یک پرسش حیاتی پررنگ میشود که باید به جای پرسیدن از یک ربات، آن را از خودمان بپرسیم. پرسش این است که نسل بشر در آینده از صمیمیت چه میخواهد. قطعیت یا شگفتی، اطمینان خاطر یا دگرگونی؟
پاسخ به این پرسش میتواند همان چیزی باشد که ما را فردا کمی انسانتر از آنچه امروز به نظر میرسیم، نشان میدهد.
انتهای پیام


نظرات