به گزارش ایسنا، ادوین هابل در چنین روزی، ۲۰ نوامبر سال ۱۸۸۹ در میسوری آمریکا به دنیا آمد. پسری با استعدادهای گوناگون که هم به علم علاقه داشت، هم به ادبیات، هم به زبانها و هم حتی به حقوق. هابل در جوانی آنقدر درخشان بود که بورسیه رودز را دریافت کرد و در آکسفورد حقوق خواند، اما شوقی که از کودکی با نگاه به ستارگان در دلش داشت، او را رها نکرد.
پس از سالها چرخیدن میان رشتههای گوناگون، او سرانجام مسیر حقیقیاش را پیدا کرد؛ راهی که او را از پشت میزهای حقوق به بلندترین قلههای رصدخانه مونت ویلسون رساند و به یکی از تأثیرگذارترین چهرههای تاریخ علم تبدیل کرد. مردی که نهتنها فهم ما از کیهان را تغییر داد، بلکه معنای «جهان» را برای همیشه بازنویسی کرد.
هابل در دوران نوجوانی بیشتر به خاطر مهارتهای ورزشیاش مشهور بود تا دستاوردهای علمیاش. او در دبیرستان در بیسبال و فوتبال استعداد داشت. هابل نه تنها در این دو زمینه موفق بود، بلکه تیم بسکتبال دانشگاه شیکاگو را در سال ۱۹۰۷ به اولین عنوان قهرمانی بزرگ خود رساند.
سفر تحصیلی هابل با مدرک لیسانس علوم آغاز شد که آن را در سال ۱۹۱۰ به پایان رساند. او در دوران دانشجویی، به عنوان دستیار آزمایشگاه رابرت میلیکان، برنده جایزه نوبل و کاشف مقدار بار بنیادی، کار میکرد.
هابل مدرک حقوق خود را از دانشگاه آکسفورد به عنوان بورسیه رودز دریافت کرد و این نشاندهنده تواناییهای فکری متنوع او بود. او همچنین مدتی به یادگیری زبان اسپانیایی پرداخت. با این حال، اشتیاق او به علم و نجوم بر سایر علایقش غلبه داشت.
در دهه ۱۹۲۰، هابل از یک تلسکوپ قدرتمند ۱۰۰ اینچی در رصدخانه مونت ویلسون در کالیفرنیا برای مشاهده کهکشانهای دوردست استفاده کرد.

تمام کهکشانها به رنگ قرمز دیده میشدند. از نظر نوری، قرمز، رنگی با فرکانس پایین است. هابل نتیجه گرفت که کهکشانها در حال دور شدن از ما هستند، بنابراین طول موجهای آنها کشیده شده است.
جهان ما آنطور که آلبرت اینشتین تصور میکرد، ایستا نبود، بلکه همانطور که هابل مشاهده کرده بود، جهانی در حال انبساط بود. این امر منجر به پیدایش مفهوم «نظریه مه بانگ» شد.
کمکهای قابل توجه ادوین هابل به حوزه نجوم، جایزه نوبل را برای او به ارمغان نیاورد و دلایل مختلفی برای این امر وجود دارد.
- اولا، در زمان کشف هابل در سال ۱۹۲۹، جایزه نوبل فیزیک به کارهای انجام شده در نجوم اختصاص داده نمیشد. هابل بخش پایانی دوران کاری خود را صرف این کرد که نجوم به عنوان بخشی از فیزیک در نظر گرفته شود.
- دوم اینکه، کار هابل واقعا پیشگامانه بود، دیدگاه ما را نسبت به کیهان تغییر داد و کمیته نوبل ممکن است پیامدهای بلندمدت آن را فورا به طور کامل درک نکرده باشد.
- سوم اینکه، کار هابل بیشتر ماهیت مشاهدهای داشت و توسط نظریه و آزمایش پشتیبانی نمیشد. این کار به تفسیر خود هابل از دادههای انتقال به سرخ وابسته بود. بنابراین احتمالا به همین دلایل بود که دست این ستارهشناس بزرگ از جایزه نوبل کوتاه ماند.
کار هابل مدرکی کلیدی در حمایت از ایده انبساط جهان بود و اکنون هابل یک دهانه برخوردی روی ماه و یک سیارک به نام خودش دارد.
میراث او زمانی بیشتر تثبیت شد که در سال ۱۹۹۰ تلسکوپ فضایی هابل به فضا پرتاب شد و تصاویر خیرهکنندهای از سحابیهای دوردست، کهکشانها و دیگر پدیدههای شگفتانگیز کیهانی ثبت کرد.
هابل در سال ۱۹۵۳ بر اثر سکته قلبی درگذشت.
ادوین هابل نه تنها مرزهای دانش بشری را جابهجا کرد، بلکه به انسان آموخت که جایگاهش در کیهان چقدر کوچک و در عین حال چقدر باشکوه است. او شاید هرگز تندیس نوبل را در دستانش نگرفت، اما جهانِ در حال انبساطی که برای ما آشکار کرد، بزرگترین هدیهای بود که یک دانشمند میتوانست به نسلهای آینده بدهد. امروز نام هابل، چه بر سطح ماه، چه بر پهنه آسمان و چه در اعماق فضا با تلسکوپی که جهان را برایمان شفافتر کرده، همچنان میدرخشد؛ گواهی بر اینکه برخی چهرهها، حتی بدون مدال و تقدیر رسمی، برای همیشه در تاریخ علم ماندگار میشوند.
انتهای پیام


نظرات