به گزارش ایسنا، سیدمحمد بهشتی در سلسله نشستهای فرهنگ و محیط زیست که عصر دوشنبه یکم دی در کرج برگزار شد، گفت: بزرگترین پرسشی که امروز جامعه ایرانی باید به آن پاسخ دهد، چیستی ایرانیها و جایگاه ایران نسبت با جهان، از جمله در ارتباط با طبیعت است.
وی افزود: نسبت ایرانیان با طبیعت، تفاوتی ماهوی با نوع مواجهه غربیها و حتی دیگر تمدنهای شرقی مانند چین دارد. هر تمدنی گمان میکند رابطهاش با طبیعت درستترین شکل ممکن است، اما بررسی تاریخی نشان میدهد این نسبتها کاملاً متفاوت بودهاند.
بهشتی با اشاره به رفتار تمدن غرب با محیط طبیعی گفت: تصرف غربیها در طبیعت، تصرفی جبری بوده است. از قرون وسطی تا قرن هجدهم، بخش عمدهای از جنگلهای اروپا پاکتراشی شد و شهرهای امروز شمال اروپا، ریشه در دیرهای مذهبی دارند که مأموریتشان از بین بردن جنگلها بود. تا قرن هفدهم، تقریباً هیچ شهر اروپایی درختی در درون خود نداشت؛ موضوعی که جهانگردانی چون شاردن را هنگام مشاهده اصفهان شگفتزده میکرد.
وی افزود: حتی امروز نیز باغهای اروپایی نشاندهنده سلطه انسان بر طبیعت هستند، گیاهان در قالب اشکال هندسی و تحت نظم تحمیلی قرار میگیرند. این نگاه، طبیعت را به عنصری مطیع و بیجان تبدیل میکند.
این جامعهشناس با مقایسه این رویکرد با تمدن چین گفت: در چین، تصرف طبیعت کالبدی است؛ یعنی طبیعت باید به محضر انسان آورده شود. نمونه آن، بونسای و گلدان است که امکان حضور گیاه با ریشه را میدهد، اما در چارچوب اراده انسان است.
بهشتی با اشاره به سنتهای ایرانی توضیح داد: در ایران، تا دهه ۱۳۳۰، گل چیده شده جایگاهی نداشت و بردن گل با ریشه به خانه دیگران نشانه شگون بود. حتی گلفروشیها نیز گل را به صورت گلدانی عرضه میکردند. این نشان میدهد که نگاه ایرانی، معطوف به حفظ جان طبیعت بوده است.
وی با اشاره به تفاوت هنر ایرانی و غربی افزود: در نقاشی غربی، طبیعت بیجان جایگاه ویژهای دارد؛ طبیعتی که جانش گرفته شده تا سلطه انسان بر آن به نمایش درآید. اما در هنر ایرانی، حتی نقاشی گل نیز سرشار از جان است، گویی بلبل میخواند و گل عطر دارد.
بهشتی مفهوم صلح را نیز در فرهنگهای مختلف متفاوت دانست و گفت: در فرهنگ غربی، صلح به معنای تسلیم شدن است؛ همان چیزی که از آن با عنوان صلح رومی یاد میشود. اما در فرهنگ شرقی، صلح در تبعیت از نظم کیهانی معنا پیدا میکند. در فرهنگ ایرانی، صلح حاصل تصرف جوهری است؛ یعنی هر چیز به غایت استعداد خود برسد.
این فعال فرهنگی با اشاره به پیشینه تاریخی ایران تصریح کرد: این سرزمین، خاستگاه یکجانشینی بشر، نخستین روستاها، اهلیسازی گیاهان و حیوانات، سفالگری و نانپزی بوده است. ایران همواره در کمربند بیابانی و در عین حال در تقاطع کوهستانی جهان قرار داشته؛ سرزمینی با منابع بالقوه و موانع بالقوه زیستی که زیستن در آن، همواره نیازمند به فعل درآوردن قوهها بوده است.
این جامعهشناس هشدار داد: اکوسیستمهای غربی ممکن است ۱۵۰ سال رفتار نادرست را تاب بیاورند، اما سرزمین ایران بسیار حساس است و در کمتر از ۷۰ سال واکنش نشان میدهد. نمونه آن، اشاره ناصر خسرو به تغییر هوای اصفهان پس از ساخت دیوار دفاعی شهر است؛ حال آنکه امروز هزاران صنعت در کنار شهرها مستقر شدهاند.
بهشتی تأکید کرد: ما باید دوباره به تجربه زیستی و تاریخی خود بازگردیم و نوع تصرف جوهری در طبیعت را احیا کنیم. نسلهای آینده چیزی برای مصرف نخواهند داشت و ما را بابت رفتار امروزمان بازخواست خواهند کرد.
وی تاکید کرد: هنوز فرصت بازنگری و توبه از رفتارهای نادرست وجود دارد؛ بازگشت به اهلیت ایرانی و نوع مواجهه ایرانی با طبیعت باید دوباره در منش و رفتارمان دیده شود.
انتهای پیام


نظرات